پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
بدیهی است که تغییرات مداوم و گسترده در مدیران فنی و اجرایی شرکت های پرداختی در بازه زمانی کوتاه، می تواند منشا ایجاد چالش های گسترده در فضای رقابتی برای این شرکت ها باشد.
کد خبر: ۳۵۸۶۶
تیتر20 / سارا دلیریان - شرکت های پرداخت فعال در کشور که هریک به نوعی زیر مجموعه یکی از بانک های بزرگ کشور به حساب می آیند و یا در شرایطی به عنوان شرکت بورسی فعالیت دارند که عمده سهام آنها متعلق به یک یا چند بانکبزرگ است، با گردش های مالی چند میلیاردی در سال، عملا به عنوان یکی از دارایی های بزرگ و ذیقیمت این بانک ها تبدیل شده اند.
از همین روست که بانک ها در چنین شرایطی برای افزایش درآمد و کسب سود بیشتر از بازار پرداخت کشور، به دنبال حداکثرسازی درآمد خود از این شرکت ها هستند و لذا عموما سهامداران در تلاش هستند تا تصمیمات خود را بر روند تصمیم سازی های سازمانی در این شرکت ها اعمال نمایند، از اعمال نظر در خصوص نحوه اداره شرکت و چینش افراد سازمان گرفته تا شیوه های بازاریابی و ارائه خدمات و محصولات که این امر عمدتا منجر به تغییرات متعدد در سطوح ارشد و بدنه میانی مدیران فنی و اجرایی در این شرکت ها است.
کمانه ای برای پیشرفت یا زیاده خواهی سهامداران!
اما پرسش این است که راهکاری که سهامداران برای این منظر در پیش گرفته اند، موجب بهبود و افزایش کارایی این شرکت ها خواهد بود یا مانعی برای ایجاد انباشت دانش و تجربه و وقفه ای در زمینه پایداری سیاست های عملکردی در دستیابی به اهداف ؟!
البته این تغییرات و موضوع ناپایداری در حوزه منابع انسانی مسئله ای نیست که تنها فعالین صنعت پرداخت با آن مواجه باشند و بر اساس ناپایداری های موجود در اقتصاد و حتی شیوه اداره کشور این دغدغه ای است که نیروهای متخصص عمدتا در تمام حوزه ها با آن مواجه هستند، اما در خصوص صنعت پرداخت با توجه به این که این صنعت حوزه عمل نسبتا محدودی با 12 شرکت و تعدادی نمایندگی یا شرکت کوچکتر و البته گردش مالی چندصد میلیاردی دارد، موضوع حساسیت بیشتری در پی دارد.
این واقعیتی است که ساختار نیروهای انسانی و چینش مدیریتی در سازمان به خودی خود اصالت و معنا ندارد و ساختارها در جهت تحقق اهداف شکل می گیرند، بنابر این به ذات نه ساختار شکنی و تغییرات مداوم مزیت قابل اتکایی است نه حفظ طولانی مدت یک ساختار و تیم مدیریتی، به تنهایی دستاورد محسوس محسوب می شود.
اما به هر حال بدیهی است که تغییرات مداوم و گسترده در میدران فنی و اجرایی شرکت های پرداخت ی در بازه زمانی کوتاه، می تواند منشا ایجاد چالش های گسترده در فضای رقابتی برای این شرکت ها باشد.
در سطوح بالاتر از جمله در سطح مدیرعامل یا معاونین کلیدی در این شرکت های پرداختی، عملا تغییرات منجر به تغییر استراتژی در این شرکت ها خواهد بود. بدیهی است سهامدار مایل است سیاست ها و راهکارهای خود را در شرکت پیاده کند اما این تصمیم دقیقا در حکم تیغی دولبه خواهد بود.
از یکسو به دلیل بالابودن هزینه ها، حمایت و اعتماد به تیم مدیریتی برای رسیدن به سوددهی مطلوب برای سهامدار ریسک بالایی دارد و از سوی دیگر مدیران عموما برای تیم سازی و کسب نتیجه مطلوب به زمان نیاز دارند و این عملا بازه ریسک را برای سهامدار طولانی خواهد کرد.
عدم پایداری شرایط در بانک ها ناگزیر منجر به تغییرات در شرکت های پرداخت می شود
فرهاد وکیلیان از مدیران با سابقه در صنعت پرداخت در این خصوص معتقد است: «با توجه به اینکه اکثر شرکت های PSP متعلق یا مرتبط به بانک ها هستند، این شرایط بانک ها است که منجر به تغییرات در این شرکت ها می شود. در شرایطی که به جز چند بانک محدود در کشور عموما با تغییرات در مدیران بانکی مواجه هستیم، این تاثیرات ناگزیر بر شرکت های زیرمجموعه و از جمله PSP ها نیز رخ خواهد داد که البته این هم به دلیل شرایط خاص بازار و اقتصاد است. بنابراین موضوع عدم پایداری شرایط در بانک ها ناگزیر منجر به تغییرات در شرکت های پرداخت می شود.
وی در این خصوص افزود: «در شرایطی که سیاست های بانک ها در شرایط کنونی، متغییر است بانک ها تلاش می کنند کمبود ورودی منابع یا درآمدهای عملیاتی با چاشنی کاهش هزینه ها ی خود را با اعمال برنامه هایی در سایر شرکت ها منجمله شرکت های پرداخت زیرمجموعه شان جبران کنند و طبیعی است که بر این اساس مدیران منطبق با اهداف خود را بر می گزینند.»
البته این فرضیه نیز مطرح است که این اعمال تغییرات، اتفاقا در زمانی که دستاوردها در حال ورود به منطقه بازدهی و سودآوری است، ممکن است سبب منفی شدن واکنش بازار و افزایش ریسک در سودآوری محصولات و خدمات گردد و شاید به تعبیری این زیاده خواهی سهامداران منجر به نتیجه عکس شود.
البته این تنها لایه قابل تحلیل در موضوع نیست و این امر در خصوص مدیران میانی و عملیاتی نیز صادق است؛ تصمیمات بالا به پایین و درنظرگرفتن مصادیقی که ناشی از عدم یا کمبود وجود تجربه در شرکت داری و کم توجهی به واقعیات بازار کسب و کار در انتخاب و جا به جایی مدیران، عموما منجر به تغییرات پی درپی مدیران فنی و اجرایی در برخی شرکت های پرداختی بزرگ بوده که قطعا این تغییرات به فضای پر استرس و فقدان امنیت شغلی در صنعت پرداخت دامن خواهد زد و سبب میشود که هیچ متخصصی، خارج از مجموعه نتواند ریسک ورود به این شرکت ها را بپذیرد.
تغییرات متوالی مدیران، چالش جدید در صنعت پرداخت
سعید احمدی پویا، از مدیران باسابقه صنعت پرداخت که به تازگی تجربه جدیدی در این زمینه داشته، معتقد است: «موضوع تغییرات گسترده در حوزه متخصصین و کارشناسان و مدیران عملیاتی در شرکت های پرداخت در حال حاضر به چالش جدیدی در صنعت پرداخت تبدیل شده و عملا این تغییرات و جا به جایی ها، بر اساس نظام شایسته سالاری نیست و هیچ روال و چهارچوبی ندارند. به اعتقاد من تغییرات یک باره در مدیران قطعا می تواند به بی ثباتی در عملکرد خدماتی و پروژه های قابل تحقق در این شرکت ها منجر شود و همین امر، مانع ورود رشد حداکثری دستاوردها در این مجموعه ها خواهد بود. متاسفانه در برخی شرکت ها دستاورد های بازار و رشد شرکت اولویت نخست نیست.»
در نهایت باید توجه داشت که سودآوری مقطعی ناپایدار استراتژی مطلوب هیچ سازمانی نیست و بر همین اساس عملکرد و حضور افراد در هر جایگاه شغلی، در جهت تحقق اهداف معنا خواهد داشت، بنابر این به ذات، نه ساختار شکنی و تغییرات مداوم مزیت قابل اتکایی است نه حفظ طولانی مدت یک ساختار و تیم مدیریتی، به تنهایی دستاورد محسوس محسوب می شود.
بنابر این باید تغییرات بر مبنای یک سیاست راهبردی صورت پذیرد تا از رهگذار این تغییرات نه سهامدار در دراز مدت دچار زیان و متحمل هزینه های راهبردی شود و نه شرکت ها دچار تکانش های مدیریتی و منابع انسانی و تغییر استراتژی یکباره. همچنین باید توجه داشت که در نهایت ایجاد یک ساختار منطقی و شفاف برای این تغییرات در میان اهالی صنعت ضرورتی است که می تواند آسیب ها را به حداقل رسانده و مزایا را تقویت کند تا به تعبیری، تصویری از رقابت نابرابر در این عرصه ایجاد نشود.