پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
خاطرم میآید یکی از دوستانم همیشه میگفت پدر و مادر من از زمانی که یادم میآید دوست داشتند من معلم یا کارمند بانک بشوم چرا که در سیستم دولتی میرفتم و در آن صورت خیالشان راحت بود که شغلم تأمین است در صورتی که من هیچ وقت این کارها را دوست نداشتم و در نهایت هم به شغلی مشغول شدم که اداری بود، اما همیشه از آن بیزار بودم!
کد خبر: ۴۷۸۵۷
تیتر20 - همه ما شاید در این عصر زیاد شنیده باشیم که کشورهایی موفق و ثروتمند محسوب میشوند که دیگر وابسته به منابع طبیعی نیستند و بر مدیریت انسانی و توسعه و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی شان متکی شده اند و حرکت رو به جلو دارند چرا که تنها از این طریق میتوان رشد و توسعه کشور را هدایت و مدیریت کرد.
به همین دلیل کارآفرینی و کارآفرینان در روند مدیریتی و خوداشتغالی در کشور نقش اساسی را در اقتصاد ایفا میکنند این را تجارب کشورهای مختلف از جمله ژاپن، کره جنوبی، مالزی و ... در زمینه کارآفرینی نشان داده و به توسعه رسیده اند. مهمترین نکته در ایجاد کارآفرینان موفق در آینده تربیت نسل کارآفرین با تفکر ویژه در این راستا است که از کودکی به فکر کارمندی نباشند و به گردش در آورددن اقتصاد و سایر بخشهای حوزهها را با تفکر پویا و محوری کارآفرینی جلو ببرند.
ترویج کارآفرینی نیاز به بسترسازی مناسب از دوران کودکی دارد جوامعی که در این راستا گام برداشته اند، نسلهای آتی شان تحصیل کردههای کارآفرین تربیت شدند. اما یک کارآفرین دارای چه ویژگیهایی است؟ اگر بخواهیم به طور خلاصه بگوییم کارآفرین فردی فرصت شناس، خلاق، ریسک پذیر، هدفمند، پرشور، کمال طلب و رویاپرداز، تیز و مستقل است.
نخستین گام این است که به عنوان والدین بدانیم چه نوع تربیتی تفکر فرزندان ما را به سمت سیستم خلاقانه و کارآفرینی و پویایی سوق میدهد به طوریکه علایق و تمایلات آنها را سرکوب نمیکند؟ چه نوع بازیهایی را باید برای بچهها تهیه و چه خصلتهایی را باید در آنها تقویت کنیم؟
یکی از آدمهای به اصطلاح موفق تعریف میکرد: «پدر و مادر من از زمانی که یادم میآید دوست داشتند من معلم یا کارمند بانک بشوم چرا که در سیستم دولتی میرفتم و در آن صورت خیالشان راحت بود که شغلم تأمین است در صورتی که من هیچ وقت این کارها را دوست نداشتم و در نهایت هم به شغلی مشغول شدم که اداری بود، اما همیشه از آن بیزار بودم!»
خود این امر یک چراغ باید در ذهن ما روشن کند که بچهها را وادار به داشتن شغلی در آینده نکنیم یا اینکه در ذهنیتشان برای انتخاب شغل ورشته تحصیلی فشاری وارد نکنیم.
بله متأسفانه خیلی از ما والدین فرزندانمان را به سمت کارمند شدن هل میدهیم در حالیکه نمیدانیم تفکر خلاق آن را با این خط و مشی از بین میبریم، حال منظور از این گزارش این نیست که کارمند شدن امر بدی است، خیر منظور داشتن یک تفکر ایستا و غیر خلاق است که پسندیده نیست.
اینکه بچهها را به سمت مشاغلی ببریم که در آنها خلاقیت کمتری وجود دارد و تنها فکرمان هم این باشد که اگر قرار است کار خلاقانه بکنیم حتما باید در رشته مدیریت تحصیل کنیم.
در خیلی از کشورهای دنیا حتی در همین ایران خودمان گاه دیده ایم که بسیاری از ایدههای خلاقانه برای تأسیس شرکتهای دانش بنیان و تأثیرگذار توسط جوانانی که شاید برایمان تعجب داشته باشد، داده شده اند. این اتفاقات چرا نباید بیش از این در جامعه ما باشد که باعث رشد خود و کشورمان بشود شاید علتش این باشد که ما از همان ابتدا به فرزندانمان گفتیم معلمی دوست داری یا دکتر یا مهندس و خلبان شدن؟
این را باید در نظر داشته باشیم که برای موفق شدن در زندگی حتما نباید معلم، خلبان، پزشک، کارمند حتی هنرپیشه یا فوتبالیست باشیم بلکه میتوانیم صاحب یک شرکت بزرگ با کلی نیروهای برجسته باشیم که براساس خلاقیتمان تأثیر جهانی داشته باشد یا اینکه تاجر موفقی باشیم علم و خلاقیتمان را به همه دنیا صادر کنیم.
برای پرورش چنین تفکری از دوران کودکی و رشد خلاقیت ذهنی کودکان نخست این است که مراقب باشیم جلوی ریسک بچهها را نگیریم اینکه به بچه هایمان بگوییم که دنیا جای همیشه امنی است که میبایست فقط دنبال عافیت باشیم، امری اشتباه است یا اینکه بگوییم بزرگ شدی یک کار امنی پیدا کن که حقوقی داشته باشی و زندگیت بچرخد! این تفکر با کارآفرینی جور در نمیآید ما میبایست بچه هایمان را به سمت زندگی سوق دهیم که در آن ریسک وجود دارد نه اینکه دنبال گوشه امن عافیت باشند البته با تفکر صحیح!
*پول تو جیبی ضد روحیه کارآفرینی
نکته اول این است که از همان کودکی فرزندانمان توجه داشتیم که پول تو جیبی دادن به بچهها عادتی است که بچهها را غیر مستقل و حقوق بگیر بار میآورد اینکه بچهها منتظر پرداخت منظم هر ماه باشند و این مخالف روحیه کارآفرینی است.
حال سوال پیش میآید که چه باید بکنیم. پول تو جیبی بچهها میتواند مشروط باشد به کمکی که به خانواده میکنند و ارزشی که برای خانواده ایجاد میکنند اینکه بچهها یاد بگیرند که در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب میتوانند پول تو جیبی متغیری بگیرند این امر هم خلاقیت آنها را پرورش میدهد و هم حقوق بگیر نمیشوند.
*هر شب برای بچهها قصه نگویید!
شاید عادتمان این باشد که هر شب برای بچه هایمان قصه بگوییم، اما اگر تصمیم دارید فرزند خلاق و کارآفرین تربیت کنید هر شب برایش قصه نگویید اگر سه شب قصه میگویید، سه شب هم از او بخواهید که برای شما قصه بگوید، یک بچه خلاق باید بتواند سناریو ایجاد کند و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد البته همه این کارها به سن و سال بچهها هم مربوط است که این دیگر با مقتضیات خود کودک و شناخت والدین از او صورت میگیرد.
*بچهها را تشویق به صحبت و اظهار نظر کنید
خیلی از خانوادهها هستند که وقتی بچه هایشان شروع به صحبت میکنند یا بی توجهی میکنند یا میگویند تو بچه هستی و حرف نزن! این امر سرکوب کردن اظهار نظر و عزت نفس بچهها است در حالیکه برای تربیت خلاق میبایست اجازه دهیم بچه صحبت کند حتی او را تشویق کنیم که در جمع دوستانش اظهارنظر کرده و راجع به مسائل خودش و مثلا اسباب بازی هایش سخنرانی کند در این صورت به او یاد داده ایم که روی بقیه تأثیر بگذارد و دوستانش را با خود همراه کند.
*روحیه انتقادگری را تقویت کنیم
یکی از نکات مهم در تربیت خلاق کودک و نوجوان این است که اجازه دهیم بچهها انتقاد کنند از هر مسئلهای که به نظرشان نادرست میآید، صحبت کرده و وقتی تشخیص میدهند انتقاد کنند مثلا اگر جایی مثل یک رستوران میروید و خدمات نامناسبی میگیرید، به بچهها یاد دهید که در ازای آن خدمات انتقاد کنند.
*تقویت ویژگیهای کارآفرینی
کارآفرینی دارای یک سری ویژگیهایی است از جمله مثل نتیجه گرا بودن، استمرار در فعالیت ها، قدرت رهبری، درون نگری و همسبتگی با دیگران که در این زمینهها هم میتوان بچهها را تقویت کرد.
به طور مثال در بازیها بچهها را تشویق کنیم که رهبر گروه شوند یا گاهی اوقات به درون خود بروند و درباره فعالیت هایشان فکر کنند، نتایج کارها برایشان مهم باشند و از سختیها و شکستها نهراسند. خیلی از اوقات بچههایی را میبینند که به اندازهای ضعیف و وابسته بار آمده اند که با یک اتفاق کوچک در مدرسه یا هر جای دیگری افسرده میشوند و محل را ترک میکنند، والدین هم خوشحال هستند که بچه هایشان این اندازه به آنها وابسته هستند در حالیکه این وابستگی مخالف تفکر پویا و استقلال طلبی است که میبایست در دوره نوجوانی آن را کسب کنند.
در نظر داشته باشیم بازیهایی را برای بچهها متناسب سن و سالشان تهیه کنیم که آنها را به سمت تفکر خلاق سوق میدهد. به طور مثال برای بچههای بالای شش سال نقاشی کردن بدون هدف و طرح خاص مناسب است یا برای بچههای بالای ۹ سال انجام آزمایشهای علمی یا آشپزی و فعالیتهای دیگر مثل گل کاری و کار در باغچه خیلی میتواند مفید باشد.
نوشتن داستان یا شعر، خمیر بازی براساس سن و سال بچه ها، اجرای نمایش و نوشتن نمایشنامه، جستجوی اشیا مخفی شده، کتاب خواندن، کشیدن نقشه محل سکونت، جستجوی گنج در خانه، درست کردن اشیا با مواد مختلف و .. همه میتوانند تفکر کودک را خلاق کرده و به ما نشان دهند که فرزندمان در چه زمینههایی علاقه دارد و میتواند تفکرش را در بزرگسالی نیز ادامه دهد نه اینکه از همان دوران کودکی به او بگوییم که تو باید دکتر، مهندس، معلم یا فوتبالیست شوی!/ فارس