پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
به گفته کارشناسان مالی نیاز اصلی یک بازار سهام کارآ نه پولپاشی از محل منابع عمومی بلکه تطبیق ساختارها و ریزساختارهای بورس تهران با پیشنیازهای شکلگیری بازارهای شفاف و کارآمد با نگاه غیردستوری است.
کد خبر: ۵۳۱۹۸
تیتر 20- سهامداران معمولا از عنوان «بازار» برای بورس استفاده میکنند در حالی که عنوان «نابازار» برای بورس تهران مناسبتر است. نابازاری که چند وقتی است به دلیل افت قابلتوجه قیمتها، دل در گرو حمایت دولتی دارد. در حالی که به گفته بسیاری از کارشناسان، حمایت بر اساس گسیل منابع مالی به بازارهای مالی در هیچ نقطه دنیا به عنوان یک گزینه معقول مطرح نیست.
با این حال در هر زمانی که رکودی در این نابازار مشاهده میشود، تمامی سیاستها به هدایت پول به آن در چارچوب انتقال منابع از صندوق توسعه ملی، اختصاص منابع از بودجه، نوشتن قوانین در راستای افزایش سودهای رانتی و امثال آن معطوف میشود. در حال حاضر نیز تلاشهای یاد شده خود را در بسته ۱۰بندی حمایت از بازار سرمایه و لایحه پیشنهادی بودجه ۱۴۰۱ نشان میدهد. آن هم در شرایطی که به گفته کارشناسان مالی نیاز اصلی یک بازار سهام کارآ نه پولپاشی از محل منابع عمومی بلکه تطبیق ساختارها و ریزساختارهای بورس تهران با پیشنیازهای شکلگیری بازارهای شفاف و کارآمد با نگاه غیردستوری است. از این رو به نظر میآید شرایط یاد شده مسوولان را به سمتی سوق داده که به جای راهبری «تخریب خلاق» بازار سهام، بورس را هم مانند سایر بخشهای اقتصاد به یک حوزه رانتی با چارچوبهای ناکارآمدتر از گذشته تبدیل کرده که با هر مشکلی دست نیاز به سوی دولت دراز خواهد کرد.
پازل اقتصاد
وضعیت جاری در بازار سرمایه و رکود تقریبا پایدار آن در طول بیش از ۱۷ ماه گذشته بسیاری را بر آن داشته تا لزوم تغییر را از طریق مطالبهگری برای حمایت پیگیری کنند. تا اینجای کار، مساله کاملا طبیعی است و هیچ ایرادی به فعالان بازار سرمایه نمیتوان گرفت. چرا که کمتر کسی ممکن است ضمن داشتن سابقه فعالیت در بورس همچنان در آن مانده باشد اما هیچ انتقادی نسبت به بسیاری از قوانین موجود نداشته باشد.
در هر جامعهای وقتی نهاد دولت، مسوولیت اجرای قانون را به شکلی تمام و کمال برعهده میگیرد، طبیعی است که در بروز مشکل نیز مورد انتقاد احد یا آحادی از افراد اجتماع قرار گرفته و در معرض مطالبه مردم باشد. این دقیقا مسالهای است که در بورس تهران اتفاق افتاد. با توجه به رفتار غیراصولی دولت قبل در جهت تبلیغ و جذب مردم به بازار سهام آن هم در روزهای اوج بازار و حبابی شدن قیمتها و تاکید بر امن بودن آن برای جذب پساندازهای خرد مردم عادی، طبیعی است که فعالان این بازار سرخورده بوده و به دنبال راهی امن برای برونرفت از شرایط موجود و نجات سرمایه خود باشند. اما باید به خاطر داشت که همین مساله دقیقا امری است که میتواند میان فعالان یک بخش از اقتصاد با سایر بخشها تضاد منافع ایجاد کند.
در ۱۷ ماه گذشته بهخصوص در ابتدای دوره فروپاشی «رویای بورس بدون ریسک» که ابتدای پاییز ۹۹ را شامل میشد، بارها شاهد بودیم که فعالان تالار شیشهای با اعتراض به نحوه رویارویی دولت با مساله بورس، از قوه مجریه درخواست کمک و تزریق منابع داشتند و به سرزنش اقتصاددانهای مخالف واقعی کردن نرخ بهره پرداختند. چنین درخواستی دقیقا حکایت از این داشت که واهمه فعالان بازار سهام از تداوم هر روزه افت ارزش داراییها، آنها را بر آن داشته به هر ترتیبی که شده برای نجات خود تلاش کنند. از این رو دیری نگذشت که نظرات برخی از فعالان بازار سرمایه، بورس را در برخی اظهارنظرها و گفتهها مقابل سایر بخشهای اقتصاد قرار داد. به واسطه همین امر کمکم این باور بر فعالان خرد تالار شیشهای مشتبه شد که میتوان منافع بورس را بدون در نظر گرفتن منافع اقتصاد کلان تامین کرد. از این رو شاهد آن بودیم که درخواست تزریق پول به معاملات سهام، رفتهرفته به یک مطالبه عمومی تبدیل شد. این در حالی است که بورس نیز مانند هر بخش دیگری تنها یک تکه از پازل اقتصاد ایران است و نمیتواند در اتمسفر یاد شده با بستری که در آن قرار گرفته، واگرایی داشته باشد. «دنیایاقتصاد» در گزارشهای قبلی خود این نکته را به تفصیل شرح داده است که گذر بورس از منافع کلان چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت. اما راهکار چیست؟
تخریب خلاق چه میگوید؟
در روزهای ابتدایی هفته جاری «دنیایاقتصاد» با پرداختن به مفهوم «تخریب خلاق» جوزف شومپیتر، از یک بیماری مهلک در اقتصاد ملی سخن به میان آورد که تاکنون نهتنها کار را برای توسعه اقتصادی کشور سد کرده است بلکه با پافشاری به مسیر اشتباه احیای کارخانههای ورشکست شده، احتمالا میرود که یکی از مهمترین فرصتسوزیهای اقتصاد ایران در زمینه اتلاف منابع محدود اقتصادی باشد. در این گزارش عنوان شد دولت فعلی با داشتن نگاهی گذشتهنگر به شرایط فعلی، درصدد احیای کارخانههای ورشکست شده برآمده و سعی دارد با اتخاذ راهکارهای گوناگون از ظرفیت فروش در این کارخانهها به نفع افزایش اشتغال بهره ببرد.
این در حالی است که هدف اصلی اقتصاد از ارائه این حجم بالا از تئوریها و محاسبات مختلف، نه دادن راهکاری برای شاغل کردن مردم بلکه تلاش برای یافتن بهترین راه برای استفاده از منابع محدود در جهت رفع نیازهای نامحدود بشر است که خود به تولید ثروت در فضای اقتصاد کلان میانجامد.
مفهوم «تخریب خلاق» به طور خلاصه به این نکته اشاره دارد که تداوم در افزایش بهرهوری و تولید ثروت در اقتصاد، در شرایطی ممکن خواهد بود که هریک از افراد فعال در جامعه بتواند آزادانه در محدوده خود به فعالیت اقتصادی بپردازد و ایدههای خود را به معرض آزمون بگذارد. در چنین فضایی، ایجاد یک تکنولوژی جدید، به حذف رقبایی میانجامد که توان تطبیق خود با شرایط را نخواهند داشت. جوزف شومپیتر در مفهوم «تخریب خلاق» به طور خلاصه به این نکته مهم اشاره میکند که تغییر در شرایط بازار کار و از میان رفتن مشاغلی که توانایی تطابق با شرایط جدید را ندارند، به بهبود و ارتقای جایگاه شرکتهایی منتهی میشود که خود را با شرایط موجود تطبیق میدهند و حتی میتوانند در این اتمسفر جدید پیشرفت کنند. برای مثال تمامی تغییرات حاصل از تغییرات تکنولوژیک ناشی از باز بودن فضا برای آزمون و خطا در قالب تحول طبیعی در یافتههای علمی و اختراعات روی داده، تاکنون باعث شده در عمل نهتنها اقتصاد توسعه پیدا کند بلکه سطح کارآیی استفاده از منابع طبیعی بهبود یابد. در اینجا یک نکته مهم وجود دارد. اگر دولت در این فرآیند طبیعی مداخله کند، نیاز به تغییر در میان فعالان اقتصادی یا چابکی آنها در تطبیقپذیری با شرایط جدید کم شده و با عادت کردن به رانتگیری در استفاده از فرصتها، تنبل میشوند. اقتصاد ایران امروزه تا حد زیادی در وضعیتی مشابه قرار دارد و تمامی صنایع در آن با شعار حمایت از تولید داخل، به نوعی در رانتگیری و کوچک شدن کیک اقتصاد کشور همدست هستند. یکی از آخرین بخشها که به تازگی سوار این قطار شده، بورس است./دنیای اقتصاد