پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
با وجود رشد ۲۶درصدی شاخص کل بورس در دو ماه گذشته اما حقیقیها هنوز به این بازار روی خوش نشان ندادهاند و خروج پول از تالار شیشهای هرچند با سرعت کمتر اما ادامه دارد؟
کد خبر: ۵۵۱۸۶
تیتر 20- تنها سهماه به دو ساله شدن ریزش بورس در سال۹۹ مانده است. اگرچه در این دو سال، هر روز بازار سهام روز متفاوتی بوده است، اما گویا سهامداران فاصله مرداد ۹۹ تا امروز را شبیه یک هفته یا حتی یک روز معاملاتی از منظر میزان تفاوت ارزیابی میکنند. از نظر میزان بازدهی نیز در مجموع بورس نتوانسته است در این دو سال زیان سهامداران را جبران کند.
از آن تاریخ تاکنون بورس با وجود هر تغییری که میکند با یک سلسله اظهارنظرات مشابه مواجه میشود. اگر هشتک بورس را در برخی شبکههای اجتماعی دنبال کنید، میبینید که همچنان صحبت از سال۹۹ است. بسیاری در اوج ناامیدی و بیاعتمادی خود را سرزنش میکنند که چرا هنوز در بورس ماندهاند. برخی که زودتر از بازار خارج شدهاند به آن دیگریها طعنه امید واهی و «دل خوش داشتن» میزنند. نکته جالبتوجه اینکه حتی اگر در روزهای صعودی بازار نیز این هشتک را دنبال کرده باشید هنوز هم بحث تجربه تلخ سال۹۹ و اعتمادی که دیگر وجود ندارد، داغ است. گویا بورس ۹۹ زلزلهای بوده است و بیاعتمادی بهعنوان نتایج و پسلرزههای آن هنوز از بازار رخت نبسته است.
حتی پشتوانههای بنیادی مناسب حمایتکننده از رشد قیمت سهام و اوضاع و احوال مناسب شرکتها از منظر ارزشگذاری نیز نتوانسته آنچنان که باید شرایط بازار را تغییر دهد. اگر نگاهی به آمار دادوستدها در همین دوماه اخیر که شاخصکل بورس ۲۶درصد افزایش ارتفاع داده بیندازیم، اما خبری از ورود سرمایههای جدید به بازار نیست؛ جایی که حقیقیها حتی خالص فروش ۵۵۰۰ میلیاردتومانی را نیز رقم زدهاند، اما دلیل چیست؟ آیا بازار هنوز از محرکهای لازم برای بازگشت سرمایهگذاران برخوردار نیست؟ اصلا چه محرکهای برای ورود سرمایه به تالار شیشهای لازم است؟ آیا تنها باید یک سهم یا کلیت بازار از پشتوانههای بنیادی و ساختاری برای جذب سرمایهگذاران برخوردار باشد یا عوامل دیگری نیز در این مسیر نقشآفرینی میکنند؟ چه میزان میتوان به ریسکهای رفتاری وزن داد؟
شعاع اثر ریسک بیاعتمادی البته که شرایط کلان اقتصادی و سیاسی در شرایط فعلی بیشترین اثرگذاری بر بورس را دارد اما شبح بیاعتمادی به هر حال بر سر بازار سهام باقی است و برخی از تحلیلگران آن را ریسک مهمی برای بورس حتی هماندازه دیگر مسائل اقتصادی و سیاسی عنوان میکنند. به عبارتی ممکن است یک تغییر شگرف در وضعیت کلان اقتصادی و سیاسی کشور بتواند بیاعتمادی را کنار بزند و بازار را تکان دهد، با این حال در فقدان چنین موضوعی با شعاع اثرگذاری بزرگ، بورس در برخورد با عوامل اثرگذار دیگر هنوز در جنگ تحلیل با بیاعتمادی، جنگ خبرخوش با بیاعتمادی و حتی جنگ محرکهای قوی بنیادی دیگر با بیاعتمادی است. همین عامل موجب شده است که تحلیلها رنگ ببازد و همچون یک چرخه معیوب، نااطمینانی و عدماعتماد را بازتولید کند؛ چراکه در مختصات ارزیابی سهام توسط تحلیلگران، در نظر گرفتن ریسک بیاعتمادی دشوار است، هرچند این روزها تحلیلگران دقیقتری هستند که با درنظر گرفتن این ریسک اظهارنظرات محتاطانهتری را نسبت به بازار بیان میکنند.
این موضوع نشاندهنده اهمیت ریسک بیاعتمادی در بازار همپای دیگر ریسکها ازجمله ریسک سیاسی و اقتصادی است. اما چگونه میتوان بعد از دو سال آبشدن سرمایه افراد که بسیاری از آنها خود را میهمان دعوتشده به بازار سهام عنوان میکنند و حالا خود را سرخورده و حتی فریبخورده میدانند، به احیای اعتماد در بازار امیدوار بود؟ اینکه چگونه میتوان این بیاعتمادی را از بین برد، سوالی نیست که پاسخ آن ساده باشد. مثلا اگر از یک تحلیلگر بپرسید نظر او در مورد روند آتی بازار چیست احتمالا جواب مشخصتری برای آن داشته باشد، اما به بحث بیاعتمادی که میرسیم چندان اظهارنظر روشن و قاطعی نمیتوان ارائه داد. بهطور کلی بحثهای مربوط به روانشناسی مالی جزو موضوعات پیچیده در بازار سهام و بهصورت کلانتر اقتصاد رفتاری است و جواب مشخصی برای آن نمیتوان یافت.
برخی از تحلیلگران در پاسخ به این سوال میگویند، رهاکردن بازار به حال خود بهترین کاری است که مقام ناظر و سیاستگذار میتواند انجام دهد. در تمام سالهایی که در بورس نه بهعنوان یک سهامدار که بهعنوان یک گزارشگر فعالیت داشتهام، به خاطر دارم که پیشنهاد بسیاری از تحلیلگران منطقی و علمی، عدمدخالت در بازار بود. از همان زمان اوجگرفتن بازار (اواخر سال۹۸) و از همان زمان ابتدای ریزش سهام (نیمه مرداد ۹۹) اخطارهایی نسبت به عدمدخالت در روند بازار داده شد، با اینحال در مقاطعی دامنهنوسان نامتقارن و محدودیت در فروش سهام برای جلوگیری از ریزش قیمت سهام وضع شد که هیچکدام نتوانست حتی در کوتاهمدت کارساز واقع شود.
به جرات میتوان گفت دخالتهای بیجا و بهطور مثال حتی صحبت از بستههای حمایتی از بازار سهام در قالب تزریق نقدینگی، دستکاری بازار است و نتیجهای در پی ندارد. دقیقا همانند آنچه در دو سالاخیر بورسیها تجربه کردند. وقت آن است که قبول کنیم درست یا غلط، واقعبینانه یا متوهمانه، بسیاری از بورسبازان در زمینه ریزش سهام در سال۹۹ هیچ مسوولیتی را نمیپذیرند و آن را تنها متوجه دولت و سیاستگذار میدانند. این موضوع اگرچه قابل انتقاد است اما در بطن خود محتوای مهمی دارد. آیا اگر سیاستگذار در آن تاریخ فراخوان دعوت به بورس را نمیداد و بسیاری در تلاش برای ثبت رکوردشکنی بازار سهام در رزومه خود نبودند و بورس همین روند مشابه ریزشی را طی کرده بود، آیا الان این سطح از بیاعتمادی در بازار وجود داشت؟ آیا سهامداران میتوانستند اینگونه از زیر بار مسولیتپذیری شانه خالی کنند و بگویند ما به بورس دعوت شدیم؟
البته که خیر. بیشک در آن صورت حداقل سهامداران مسوولیت بخشی از آنچه بر سر سرمایههای آنها را رفت را میپذیرفتند و در آشتی با واقعیات، دیگر بورس دچار این سطح از بیاعتمادی نبود. البته که روند کمنوسان یا نزولی بورس پس از یک دوره رشد قیمت سهام را نباید تنها به گردن رخت بربستن اعتماد و هراس سهامداران انداخت اما بهطور مثال اگر بازار و سهامداران این تجربه را پشتسر نگذاشته بودند، بورس در برخورد با شرایط بنیادی فعلی به احتمال زیاد مسیر متفاوتتری را طی میکرد. هدف این گزارش البته نه انتقاد از نحوه برخورد سهامداران با بورس در قبل و بعد مرداد ۹۹ است و نه گلهگذاری از مقام ناظر و سیاستگذار. هدف بازخوانی اتفاقاتی است که در یک برهه زمانی به ایجاد این سطح از بیاعتمادی در بازار سهام منجر شده است./دنیای اقتصاد