تیتر۲۰- تاثیر قطعی برق و گاز بر صنایع از چند بعد مهم است.بعد اول اقتصادی است و بر کاهش سود آنها و نهایتا ضرر سهامداران در اقتصاد تکیه دارد. از طرفی دیگر این قطعیها چشمانداز منفی برای سرمایهگذاری آتی به سرمایهگذاران میدهد، اولین نشانه چنین امری این است که با این وضعیت نمیتوان رشد پایداری را شاهد بود؛ پس سرمایهگذار با افت سرمایهگذاری ثابت ناخالص در اقتصاد روبهرو میشود.
از بعد دیگر فردی که قصد سرمایهگذاری دارد با کاهش سرمایهدرگردش و البته اندوخته برای سرمایهگذاری این صنایع در بدنه خود و بهینهسازی روبهرو خواهد شد. بنا بر گزارش انجمن کارفرمایی پتروشیمی ایران سالقبل در حدود ۷۰۰میلیون دلار از قطعی گاز ضرر کردهاند و این یعنی از دسترس خارجشدن منابع این شرکتها، اما سوال اینجاست که این چرخه تا کجا ادامه مییابد؟ آیا قابلحلشدن است یا خیر؟ دلیل این قطعیها را باید در عدمسرمایهگذاری در بخش انرژی جستوجو کرد، دقیقا از سال۱۳۹۰ تا امروز تشکیل سرمایه ثابت ناخالص منفی و نزولی است و این به معنای کمشدن سرمایهگذاری در زیرساختها است. این در حالی است که زیرساختهای انرژی بسیار سرمایهبر هستند و از زمان شروع تحریمها تا به امروز ایران در زمینه سرمایهگذاری در حوزه گاز و برق دچار مشکل بوده و برای توسعه فقط بخش گازی به ۶۰میلیارد دلار سرمایه نیاز است. در بخش برق نیز اقتصاد دستوری و عدمپرداخت مطالبات تولیدکنندگان برق خصوصی موجب اضمحلال این بخش شدهاست. ریشه مازوتسوزی نیروگاهها، آلودگی هوای شهرها و قطعی گاز پتروشیمیها و... همه در محدودشدن سرمایهگذاری در اقتصاد ایران است. اینگونه است که تحریمها بر اقتصاد ایران اثر میگذارند. شاید یکسوال این است که دولتها چه کار میتوانند بکنند؟ ضمن اینکه عدمالنفع صادرات یکمیلیون بشکه نفت هر ثانیه ۱۱۰۰ دلار است، چیزی بین ۳۰ تا ۳۵میلیارد دلار با تغییرات قیمت نفت و همین عدد بزرگی برای توسعه زیرساختهای انرژی کشور بوده و هست. اقتصاد ایران در جذب منابع بینالمللی ناکام است، چرا؟ چون رتبه اعتباری ایران ۷ از ۷ است، در صورتیکه در همین رتبهبندی عربستان نمره ۲ از ۷ و امارات نمره یک از ۷ گرفتهاست. حوزه انرژی بدون جذب منابع بینالمللی، چه مالی و چه تکنولوژی عقب خواهد افتاد و با شعاردرمانی قابلحلشدن نیست./دنیای اقتصاد