تیتر۲۰- محمدجواد توکلی رئیس پژوهشکده امور اقتصادی، ضمن تاکید بر اهمیت کارکردهای تنظیمی پایههای مالیاتی در اقتصاد گفت: مالیات بر ثروت یا مالیات بر دارایی، در زمینه رفتارسازی بسیار مهم است و جنبههای تنظیمگری آن بیشتر از جنبههای درآمدی است و تا به حال در اقتصاد ایران مغفول مانده است. یکی از مهمترین اشکالات در اقتصاد ایران، عدم هدایت منابع به سمت فعالیتهای تولیدی است. بخشی از این مشکل به نظام بانکی مربوط است اما اگر بخواهیم نظام بانکی اصلاح شود و هدایت منابع به سمت تولید محقق شود، باید ابتدا نظام مالیاتی اصلاح شود و فعالیتهای غیرمولد از صرفه بیفتد. بنابراین وضع صحیح مالیات بر ثروت ضمن ایجاد بازدارندگی در انباشت دارایی غیرمولد، منابع را به سمت فعالیتهای تولیدی سوق میدهد. مالیات بر ثروت در کوتاه مدت میتواند به افزایش درآمدهای دولت نیز منجر شود ولی در میان مدت و بلندمدت اثر درآمدی آن کمرنگ تر و جنبههای تنظیمگری و رفتارسازی آن مهمتر میشود.
وی ضمن اشاره به امکان نقش آفرینی شهرداریها در اخذ پایههای مالیاتی مربوط به مالیات بر ثروت، افزود: زمینهای زیادی در محدوده شهرها وجود دارد که مالکین آنها صرفا باهدف کسب سود در آینده آنها را بلااستفاده گذاشتهاند و به طور مثال باید چنین زمینهایی در طول 5 سال به طور کامل در مالکیت شهرداریها در بیایند و به این ترتیب عرضه زمین در شهرها به شدت افزایش مییابد که میتواند در کنترل قیمتها بسیار موثر باشد. نکته بسیار مهم اینکه اخذ مالیات بر ثروت به تقویت زیرساختهای اقتصادی نیز نیاز دارد و به طور خاص لازم است مواردی مثل کد پستی محل سکونت افراد اهمیت بیشتری پیدا کند و دادههای مربوط به نقل و انتقال پول نیز به درستی مورد استفاده قرار بگیرد.
مالیات بر ثروت نقطه مغفول نظام مالیاتی ایران
محمدرضا یزدی زاده عضو سابق شورای راهبردی نظام مالیاتی کشور در اندیشکده اقتصاد مقاومتی، گفت: اینکه چرا مالیات بر ثروت تا به حال در اقتصاد ایران مطرح نشده است به این برمیگردد که سیستم مالیاتی ما یک سیستم منجمد و غیر قابل تغییر است و از پویایی لازم برخوردار نیست. به طور کلی کشورها برای مواجهه با پدیدهها از دو سیاست پولی و مالی استفاده میکنند. در ایران سیاست پولی به دلایلی همچون فهم ناصحیح بین کارشناسان و مسئولین از سیاستهای پولی، بالا بودن حجم اقتصاد زیرزمینی، رواج گسترده شبه پول به جای پول ملی و عدم اثرگذاری سیاست پولی به صورت بخشی، سیاستهای پولی فاقد کارایی است و لازم است در این زمینه از سیاستهای مالی و به طور خاص وضع پایههای مالیاتی به شکل پویا استفاده شود.
عضو سابق شورای راهبردی نظام مالیاتی کشور ادامه داد: در 45 سال گذشته کشورهای پیشرفته به ندرت از سیاستهای پولی برای کنترل تورم و به طور خاص کنترل تورم بخشی استفاده کردهاند؛ چراکه سیاست مالی قدرتمندی دارند. به طور خاص در کانادا وقتی قیمت ملک افزایش یافت، به طور ویژه از ابزار مالیاتی استفاده کرد و بر خریداران خارجی مسکن، مالیات بر ارزش افزوده بالایی اعمال کرد؛ درحالیکه با سیاست پولی امکان کنترل افزایش قیمت ملک ممکن نبود. در ایران نیز در بازارهایی مثل خودرو که با محدودیت عرضه مواجهیم، حتما باید به سراغ مدیریت تقاضا برویم و با ابزارهایی مثل مالیات بر عایدی سرمایه، سوداگران و دلالان را از بازار خارج کنیم.
کاهش اختلاف طبقاتی بدون مالیات بر ثروت ممکن نیست
وی افزود: اعمال سیاست مالی نیازمند پایههای مالیاتی منعطف و متعدد است. در دیگر کشورها اعمال سیاست مالی به طور کامل به عهده رئیس جمهور است ولی در ایران این سیاست به مجلس شورای اسلامی و برخی دستگاههای دولتی سپرده شده و از انعطاف و پویایی خارج شده است. در ایران شکاف طبقاتی روز به روز افزایش یافته و تورم نیز به مشکلی مستمر تبدیل شده است. ولی همچنان از ابزار مهمی همچون مالیات بر ثروت استفاده نشده است که بدون آن امکان کاهش فاصله طبقاتی وجود ندارد.
یزدی زاده مالیات بر ثروت را متفاوت از مالیات بر درآمد دانست و افزود: در کشورهای پیشرفته امروز مالیات بر درآمد به صورت تصاعدی تا بیش از 50 درصد نیز میرسد و فرار مالیاتی نیز نزدیک به صفر است. ولی در این کشورها نیز نیاز به اعمال مالیات بر ثروت و مالیات بر عایدی سرمایه برای جلوگیری از انباشت بیش از حد ثروت مورد توجه قرار گرفته است. در ایران که فرار مالیاتی بالاست و مالیات بر درآمد نیز حداکثر 25 درصد است، نیاز به مالیات بر ثروت و پایههایی مثل مالیات بر عایدی سرمایه بسیار بالاتر است؛ چراکه متوسط رشد درآمد حاصل از سرمایه بیشتر از متوسط رشد درآمدهای دیگر است و از این جهت وضع مالیات بر عایدی سرمایه لازمه اقتصاد کشورهاست. اگر دو دهک ثروتمند جامعه را در نظر بگیریم به طور سرانه اگر نفری 10 میلیون تومان بگیریم، 1.5 برابر بودجه کشور از محل این مالیات تامین میشود.
وی ادامه داد: مالیات بر ثروت کارکردهای زیادی دارد که از جمله آنها میتوان به بهبود عدالت مالیاتی، افزایش درآمدهای دولت و کنترل تورم در بخشهای مختلف اقتصاد کشور اشاره کرد و به همین دلیل باید به صورت منعطف در اقتصاد اعمال شود. کاهش فاصله طبقاتی و هدایت سرمایهها به بخش تولید نیز از جمله مزایای مهم مالیات بر ثروت است. به طور خاص در حال حاضر اقتصاد ایران با مشکل سرمایهگذاری مواجه است و شرایط به نحوی است که افراد صاحب سرمایه به جای سرمایهگذاری در تولید که با ریسک بالا، نقدشوندگی پایین، سود کم و مشکلات جدی در اخذ مجوزها مواجه است، به سمت سوداگری در بازارهایی مثل ارز و سکه و زمین سوق داده میشوند که ریسک ندارد و سود آن تضمین شده و سود آن نیز به مراتب بیشتر از تورم است. تنها پایههایی همچون مالیات بر عایدی سرمایه میتواند این تعادل را به نفع تولید برهم بزند؛ اما لازمه آن تصویب قانون به شکل بازدارنده است، نه اینکه صرفا سود بخشهای غیرمولد را مقداری کاهش دهد و بازدارندگی نداشته باشد. به طور خاص نرخ مالیات بر عایدی سرمایه در بازارهایی مثل مسکن و ارز و طلا به مراتب باید از مالیات بخش تولید بالاتر باشد. بحث اراضی شهری راکد نیز بسیار حائز اهمیت است و نرخ مالیات بر این بخش باید به شدت بالا باشد تا بازدارندگی کامل ایجاد کند./تسنیم