تیتر20 - فولاد کاوه طی دو سال اخیر، پروژههای متعددی را برای ایجاد ظرفیت تولید برق مستقل آغاز کرده است. بر اساس اطلاعیههای رسمی، فاز نخست بلوک دوم نیروگاه سیکلترکیبی با ظرفیت حدود ۱۸۳ مگاوات تاکنون وارد مدار شده و احداث نیروگاه خورشیدی با ظرفیت ۸۵ مگاوات نیز در دستور کار است. هدف نهایی این شرکت، دستیابی به بیش از ۵۴6 مگاوات ظرفیت تولید برق است؛ ظرفیتی که میتواند نهتنها نیاز داخلی کارخانه را پوشش دهد، بلکه به کاهش بار شبکه سراسری نیز کمک کند و در این راستا توافقنامه احداث فاز دوم بلوک دوم این نیروگاه به امضا رسیده است.
اهمیت این اقدام زمانی آشکار میشود که تجربه تابستانهای گذشته را مرور کنیم. ناترازی برق موجب شد فولاد کاوه با افت تولید قابل توجه روبهرو شود؛ تولیدی که به کاهش توانایی شرکت در تحقق برنامههای صادراتی، اجرای تعهدات بورس کالا و حفظ سهم بازار داخلی و خارجی منجر شد. به عبارت دیگر، محدودیت برق تنها یک هزینه انرژی اضافی نبود، بلکه به تضعیف زنجیره ارزش شرکت، کاهش اعتبار در بازار و اثرگذاری مستقیم بر سیاستهای فروش و صادرات انجامید.
در نگاه نخست، ظرفیت ۱۸۳ مگاواتی نیروگاه گازی میتواند بخش عمدهای از مصرف میانگین شرکت را پاسخ دهد. بررسی گزارشهای رسمی فولاد کاوه در سامانه کدال نشان میدهد که میزان مصرف برق این شرکت از ابتدای سال مالی تا پایان شهریور ۱۴۰۴ حدود ۷۷۸ هزار مگاواتساعت بوده است. بهصورت میانگین، این عدد معادل مصرف پیوستهای در حدود ۱۷۸ مگاوات است؛ بنابراین توان نیروگاه جدید تقریباً با بار میانگین کارخانه برابری میکند. با این حال، میانگین مصرف نمیتواند تصویر دقیقی از واقعیت عملیات در ساعات اوج تابستان ارائه دهد، چراکه پیک مصرف در خطوط فولادسازی معمولاً بیش از دو برابر میانگین است.
از این منظر، نیروگاه گازی تازهوارد میتواند ثبات نسبی ایجاد کند اما تضمینکننده عبور بدون مشکل از تابستان نخواهد بود. برای تحقق پایداری کامل، شرکت باید بخش خورشیدی یا فازهای بعدی نیروگاه را نیز پیش از فصل گرم به بهرهبرداری برساند تا ظرفیت مؤثر در پیک روزانه افزایش یابد. ترکیب توان حرارتی و خورشیدی، بهویژه در ساعات اوج تابش، میتواند بخش بزرگی از بار مصرفی را پوشش دهد و نیاز به برق شبکه را به حداقل برساند.
اهمیت این اقدام زمانی روشنتر میشود که بدانیم برق در ساختار هزینهای شرکتهای فولادی یکی از اقلام سنگین است. فولاد کاوه تنها در نیمه نخست سال جاری بیش از ۳۰ هزار میلیارد ریال بابت انرژی پرداخت کرده است. افزایش سالانه نرخ برق صنعتی و نوسانات سیاستی در تعرفهها، انگیزه شرکتها را برای خودتأمینی دوچندان کرده است. برآوردها نشان میدهد که در صورت تولید داخلی برق با هزینهای معادل نیمی از نرخ شبکه، صرفهجویی سالانه فولاد کاوه از مرز ۱۵ هزار میلیارد ریال فراتر خواهد رفت. این رقم تنها سود حسابداری نیست؛ بلکه به معنای حفظ تولید در روزهایی است که بسیاری از واحدها ناچار به توقف میشوند.
اما پرسش اصلی اینجاست که آیا ظرفیت فعلی برای تابستان آینده کافی است؟ پاسخ، نسبی و وابسته به سرعت پیشرفت پروژههاست. اگر تنها نیروگاه گازی فعلی تا تابستان ۱۴۰۵ در مدار بماند و نیروگاه خورشیدی هنوز به بهرهبرداری نرسیده باشد، فولاد کاوه در موقعیتی بهمراتب بهتر از سایر فولادسازان خواهد بود اما همچنان در ساعات اوج با احتمال کسری انرژی روبهرو میشود. در مقابل، اگر حداقل بخشی از ظرفیت خورشیدی (۶۰ تا ۸۵ مگاوات) نیز به شبکه داخلی متصل شود و فاز دوم نیروگاه به بهرهبرداری برسد، مجموع ظرفیت داخلی میتواند میانگین مصرف و بخش بزرگی از پیک روز را تأمین کند؛ در این حالت، احتمال بروز قطعی یا افت تولید بهشدت کاهش خواهد یافت.
با این حال، عبور بیدغدغه از تابستان منوط به چند عامل کلیدی است: نخست، تکمیل و ورود بهموقع فازهای جدید نیروگاه؛ دوم، تضمین تأمین پایدار سوخت برای واحدهای گازی، زیرا بحران گاز در فصول گرم همچنان تهدیدی جدی است؛ سوم، مدیریت فنی اتصال نیروگاهها به شبکه داخلی کارخانه و انجام مانورهای آزمایشی پیش از فصل اوج. همچنین، اجرای برنامههای مدیریت بار و اصلاح الگوی مصرف میتواند نقش مکمل در پایداری انرژی ایفا کند.
از منظر راهبردی، خودتأمینی انرژی به معنای بیمهنامهای برای تولید، تضمین استمرار صادرات و حفظ سهم بازار است. این پروژه نه تنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه فرصت تقویت جایگاه رقابتی و اعتماد مشتریان را فراهم میکند. در سطح کلان، موفقیت فولاد کاوه میتواند الگویی برای دیگر صنایع بزرگ انرژیبر کشور باشد و بخشی از فشار شبکه برق ملی را کاهش دهد. این راهبرد، اگر بهصورت کامل اجرا شود، میتواند کاوه را به یکی از معدود فولادسازان کشور تبدیل کند که در اوج تابستان، بدون نیاز به خاموشی یا کاهش ظرفیت، تولید را پایدار نگه میدارد. در غیر این صورت، شرکت گرچه از دیگر رقبا جلوتر است، اما هنوز در معرض تهدیدهای ناشی از ناترازی شبکه باقی خواهد ماند.
در نهایت، تجربه فولاد کاوه میتواند الگویی برای سایر واحدهای بزرگ صنعتی باشد. خودتأمینی انرژی دیگر یک انتخاب لوکس نیست، بلکه ضرورتی استراتژیک است که در آینده نزدیک، مرز میان واحدهای پایدار و ناپایدار را مشخص میکند. اگر دولت نیز با سیاستهای تشویقی، مسیر سرمایهگذاری در این حوزه را هموار کند، میتوان امیدوار بود که تابستان آینده برای صنعت فولاد ایران، تابستانی کمبرق اما بیتوقف باشد.
ارسال نظرات
موضوعات روز