تیتر20 - بر کسی پوشیده نیست که میان جامعه فرهیخته و شایعهپذیری ارتباط مسلم وجود دارد. هراندازه فرد یا جامعهای آگاهتر و متکی بر مطالعه و دانش باشد، باورپذیری شایعه برای او دشوارتر و با اما و اگرهای بیشتری همراه است. حالا اما نهتنها شبکههای اجتماعی ما عامل گسترش شایعات رنگارنگ شدهاند که اظهارنظرهای غیرکارشناسی در سطح کلان به این فرهنگ شایعه در ایران دامن زده و شاید بیشترین ضربه این شایعات بر بدنه اقتصاد و تولیدکنندههای ما وارد شده است. در این میان گاه رسانههای رسمی کشور نیز با موج شایعات همراهی کرده و بدون کنکاش در اصل ماجرا اقدام به انتشار اظهارنظرهای غیرکارشناسی میکنند. گاه در جامعه ایرانی و در اپلیکیشنها، شایعاتی دست به دست میشود که گاه بسیار دور از ذهن و عجیب است. نمونه بارز آن خوردن نارنگی حاوی یک کرم ناشناخته و مرگ مصرفکننده است! نتیجه این اتفاق چه بود؟ متضررشدن دهها باغدار بهدلیل رواج یک ویدیوی از پایه بیاساس.
شایعهپذیری ما ایرانیها و دست به دست کردن آن در بستر شبکههای ارتباطی نهتنها تولید ملی و اقتصاد کشور را تحتالشعاع قرار داده که باعث شده است اساس سودجویی عدهای شود که بهدنبال منافع شخصی و بهچالشکشیدن اقتصاد کشور هستند. دلالها بارزترین مصداق این ادعا هستند. آنها بهخوبی میدانند که جامعه ایرانی تا چه اندازه در برابر شایعه متزلزل است و همین تبدیل به مهمترین ابزار آنها برای سوءاستفاده از بازار میشود.
پارسال شایعه شد که لامپهای کممصرف سرطانزا هستند. این شایعه که در برخی خبرگزاریهای رسمی کشور نیز به آن دامن زده شد با اطلاعات وحشتناکی بین مردم دستبهدست میشد. اطلاعاتی مانند اینکه اگر لامپ کممصرفی در خانهتان شکست ماسک بزنید و تا چند روز در اتاق را ببندید و از تنفس در آن فضا خودداری کنید و... این موضوع موج نگرانی بین مصرفکنندگان بهوجود آورد. نگرانی که میتوانست یک پروژه ١٠ساله ملی برای کاهش مصرف برق را تحتالشعاع قرار دهد و دهها کارخانه تولیدکننده لامپ کممصرف را در بدبینانهترین حالت به تعطیلی و در خوشبینانهترین حالت به زیان مالی بکشاند. موضوعی که هردو سر آن به زیان اقتصاد ملی بود. شایعهای که البته تکذیب شد و عامل آن را دلالانی شناختند که آماده واردات و فروش لامپ بیکیفیت به بازار ایران بودند. اما صحبت اینجاست که کمتر کسی به خودش زحمت داد که یک جستوجوی ساده اینترنتی داشته باشد یا محتویات دروس شیمی دوران متوسطهاش را بهیاد آورد. چراکه گاز هلیوم و آرگون بهعنوان عناصر غالب مورد استفاده در این لامپها گازهای غیرسمی هستند.
حالا شومی بازار شایعه دامن صنعت مرغداری ایران را گرفته است. حالا که تولیدکنندگان با سرمایههای کوچک و سالها زحمت و مرارت در بستر اقتصاد بیمار توانستهاند بهعنوان هفتمین تولیدکننده بزرگ مرغ در جهان و بزرگترین تولیدکننده در خاورمیانه فعالیت کنند، مرغ هورمونی اولین شایعه هولناکی بود که هیچ کارشناس علمی و اقتصادی آن را تأیید نکرد اما علاوهبر مباحث کوچه و بازاری، برخی رسانهها هم به آن دامن زدند. حالا به فاصله کوتاهی از آن، یک اظهارنظر رسمی بزرگنمایی شده و در بوق و کرنا رفته است. مهدی خلج، رئیس سازمان دامپزشکی با اعلام نتیجه یک پایش بهداشتی اعلام کرد در برخی موارد مورد مطالعهدرصد ناچیزی از فلزات سنگین در مرغ مشاهده شده است که البته میزان آن کمتر از حد مجاز است و مشکلی برای مصرفکننده ایجاد نمیکند که منشأ آن خوراک دام آلوده به فلزات سنگین است. خلج گفته بود با عرضهکنندگان خوراک دام آلوده برخورد قضایی شده است. همین موضوع کافی بود که سود گزاف واردات مرغ، دلالان را وسوسه کند تا به این بهانه موجسواری در بستر شایعات را شروع کنند. از دلالها که بگذریم اظهارات غیرکارشناسی در سطوح کلان نیز به نگرانی مردم دامن زده است. نمونه این اظهارات توسط برخی نمایندگان مجلس انجام شده و بزرگنماییهایی صورت گرفته است تا بازار بیشتر از ٢٠هزار تولیدکننده را بهراحتی بهچالش بکشد. این اظهارات در شرایطی انجام میشود که کمیسیونهای تخصصی کشاورزی و بهداشت بهراحتی میتوانستند ابعاد ماجرا را کارشناسی و علمی بررسی و سپس در رسانهها اظهارنظر کنند. در میان این هجمههای به دور از انصاف به تولیدکنندگان کشور، تنها کاری که از دست این قشر مولد برآمده است، نوشتن چند نامه انتقادی به مسئولان است. حالا اینبار مخاطب نامه انجمن ملی طیور یکی از نمایندگان مجلس است که متن آن را در ادامه میبینید.
در میان شایعاتی که گاه و بیگاه بازار ایران را دستخوش منافع عدهای خاص قرار میدهد، یک سر آن تولیدکننده و کارآفرین ایرانی قرار دارد که علاوهبر هزار و یک مشکل و موانع تولید باید دردسر زیان این شایعات کوچه و بازاری را نیز به جان بخرد. گناه او چیست؟ ایجاد اشتغال برای کشور؟ اینکه بهجای خروج ارز و سرمایه از کشور، داراییاش را در بستر اقتصادی با صدها چالش عمیق هزینه کرده است؟ و آیا اگر فرض را کیفیت پایین کالای ایرانی بگذاریم دلالان جز کالای بیکیفیت چینی چه جایگزینی برای آن داشتهاند؟! آیا جز این است که ارزانترین و بیکیفیتترین کالاهای خارجی را وارد کرده و با حاشیه سود چندین برابر و گران در ایران بفروشند؟ خوب است نگاهمان به اقتصاد کشور مسئولیتپذیرانهتر باشد و بدون مطالعه و نظرات کارشناسی و بیاغماض شایعاتی را دست
به دست نکنیم که ضرر آن در یک نگاه کلان گریبان خودمان را بگیرد. مادر، برادر، پدر و همسرمان را بیکار کند و اقتصادمان را بحرانزدهتر کند. مایی که شعار میدهیم چرا ژاپن و کرهجنوبی نمیشویم آیا به اندازه همان چشمبادامیها مقابل اقتصاد و تولیدمان احساس مسئولیت و تعهد داشتهایم؟
و البته خوب است که تولیدکنندگان ایرانی نیز با نگاه بلندمدت و حفظ و ارتقاء کیفیت و منافع مصرفکننده، تلاش کنند فضا را برای بیاعتمادی مصرفکننده و جولان سودجویان و دلالان و ضربه به تولید ملی فراهم نکنند./مریم شکرانی- شهروند