پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
در شرایط کنونی اقتصاد، انتظار منطقی این است که رشد دستمزدها کمتر از نرخ تورم عمومی تعیین شود. حقوق بگیران باید آگاه شوند که هرچه نرخ رشد دستمزدهایشان بیشتر باشد، بیشتر ضرر خواهند کرد.
کد خبر: ۲۹۲۴۳
تیتر20 - در سال جاری، بعد از چند سال، تورم عمومی در حال افزایش است. از سوی دیگر با توجه به چشم انداز منفی نرخ رشد اقتصاد، سفره ایرانیان در حال کوچک شدن است. در چنین شرایطی، افزایش دستمزدها مورد انتظار جامعه واقع می شود. اما واقع مطلب این است كه بسياري از مطالبات عوام که در کوتاه مدت برايشان خوشايند است، در بلندمدت پيامدهاي نامطلوبی دارند و برعکس. اين پارادوکس، فضای مناسبی برای بندبازی پوپولیستها فراهم می کند.
دستمزد حقوق بگیران (کارمندان و کارگران)، یکی از مناقشات هر ساله است که در سال جاری از حساسیت بیشتری برخوردار خواهد شد. دستمزد کارمندان دولت، در قانون بودجه کشور (با پيشنهاد دولت و تصویب مجلس) و دستمزد کارگران توسط شورای عالی کار (متشکل از کارگران، کارفرمایان و وزارت کار) تعیین می شود.
با توجه به فضای اقتصادی کشور و خصوصا با عنایت به نرخ بالای تورم عمومی در سال جاری، از هم اکنون، پوپولیستها در حال زمینهسازی برای افزایش دستمزدها هستند، صرف نظر از این که افزایش دستمزدها به نفع اقتصاد ملی است یا نه، چیزی که برای ایشان مهم است این است که تعداد کارگران، بیشتر از کارفرمایان است! در خصوص کارمندان دولت هم که ملالی نیست. چون کارفرما، دولت است!
اما باید توجه داشت افزایش حقوق این دو قشر (کارمندان و کارگران) که عمدتا در دهکهای ۳ تا ۸ درآمدي هستند، با دو مکانیزم متفاوت، به نتیجه یکسانی میانجامد:
۱. در خصوص کارمندان: افزایش هزینه های دولت منجر به افزایش کسری بودجه دولت و افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی می شود که نتیجه قطعی آن، افزایش پایه پولی، نقدینگی و تورم است (بماند که کاهش سهم بودجه عمرانی، بیکاری را نیز افزایش و تولید را کاهش می دهد).
۲. در خصوص کارگران: از یک سو موجب افزایش هزینه تولید و تورم فشار هزینه می شود و از سوی دیگر موجب ناتوانی کارفرمایان در ایفای تعهدات مالیشان و به تبع، افزایش مطالبات غیرجاری بانکها شده و بدهی بانکها به بانک مرکزی، پایه پولی، نقدینگی و تورم را افزایش می دهد (بماند که بیکاری را نیز افزایش و تولید را کاهش می دهد).
بر اساس مبانی نظري علم اقتصاد، مردم، کمابیش دچار توهم پولی (money illusion) هستند و متوجه نیستند که اگر تولید افزایش نیابد، با افزایش دستمزدهای اسمی چیزی جز تورم، نصیبشان نمی شود.
نگاهی به تجارب اقتصادهایی که ظرف مدت کوتاهی به تورمهای بالا رسیدهاند، حاکی از آن است که بسیاری از آنها در تله افزایش دستمزد گرفتار شده اند. از آنجایی که دستمزدها، بخش عمده هزینههای کسبوکارخصوصی و همچنین هزینه های دولت را تشکیل میدهند، افزایش دستمزدها به افزایش قیمتها منتهی میشود. در واقع حقوق بگیرانی که دچار توهم پولی هستند، دستمزد بالاتر را مطالبه می کنند، درحالیکه با این دستمزد بالاتر، چیزهای کمتری را میتوانند خریداری کنند. موضوع توهم پولی، خیلی ساده است ولی عوام ترجیح می دهند آن را درک نکنند!
امسال سؤال سختی با ۲ گزینه در انتظار تصمیمگیران دستمزد است:
۱. اگر افزایش دستمزد داشته باشند، به مارپیچ تورمی مبتلا میشوند.
۲. اگر افزایش دستمزد نداشته باشند، محبوبیتشان در میان عوام، کاهش مییابد.
بر اساس تجارب گذشته، کاملا بعید است گزینه دوم انتخاب شود. خصوصا که در انتخابات سال آينده مجلس، نمایندگان در معرض رأی مردم خواهند بود.
در شرایط کنونی اقتصاد، انتظار منطقی این است که رشد دستمزدها کمتر از نرخ تورم عمومی تعیین شود. حقوقبگیران باید آگاه شوند که هرچه نرخ رشد دستمزدهایشان بیشتر باشد، بیشتر ضرر خواهند کرد.
از صدا و سیما انتظاری نیست اما وظیفه هر رسانه مستقلی و اساسا هر ایران دوستی است که آگاهی جامعه را در این خصوص افزایش دهند. البته بدیهی است که این سخنان را عوام نمی پسندند؛ با این حال هر چه آگاهتر باشند رشد دستمزدِ کمتری را مطالبه خواهند نمود (که در ظاهر به ضررشان و در واقع به نفعشان تمام خواهد شد).
به قول قیصر امينپور، دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست، درد مردم زمانه است.بهروز ملکی/کارشناس اقتصادی