پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
مولوی همیشه بازاری بوده که اجناس با قیمت مناسب را میشد در آن پیدا کرد. خریداران هم همه قشری هستند. از بالا و پایین شهر؛مرفه، متوسط یا کمدرآمد.
کد خبر: ۲۹۸۵۱
تیتر20 - پنیر لیقوان اعلای گوسفندی کیلویی ۳۰ هزار تومان. همان را اگر بخواهید، ۱۷ هزار تومانیاش هم هست؛ خرده پنیر. پنیر ته پیت را جمع میکنند و میریزند توی نایلون و میفروشند. مزهاش همان است، کمی شورتر اما خوب است.
فروشنده یک تکه را میگذارد سر چاقو و تعارف میکند. بعد پنیر درسته همان نوع را میدهد مزه کنم. خامهایتر است انگار و طعم شیرش بیشتر. پنیر لیقوان گاوی را کیلویی ۲۸ هزار تومان میدهند. پنیر تبریز هم هست، کیلویی ۲۰ هزار تومان. خرده پنیرش ۱۳ هزار تومان.
خریداران پنیر ته پیت چه کسانی هستند؟ فروشنده میگوید: «کسی که شاید پولش نرسد پنیر درسته بخرد. حالا نه اینکه حتماً طرف پولش نرسد، بعضیها میگویند خب فرقی نمیکند، برای مصرف خودمان است دیگر، جلوی میهمان که نمیخواهیم بگذاریم. الان این پنیری را که میبینید به عنوان خرده پنیر میفروشیم، خیلی هم خرد نیست چون پنیر لیقوان اعلا اصلاً آنقدرها خرد نمیشود. آن پنیرهایی که خیلی خرد است، پنیر خوبی نیست. ارزانتر هم هست.»
مشتری پنیر خردتر و ارزانتر هم کم نیست. در همان راسته خیابان مولوی، میتوانید ارزانترش را هم پیدا کنید، کیلویی ۱۰ هزار تومان که سر همان هم به گفته فروشنده، چانه میزنند. پنیر کیلویی ۱۰ هزار تومان مخلوطی از تمام ته پیتهاست؛ لیقوان و تبریزی و پنیر سفید ۱۴ هزار تومانی. زن میانسال، یک برگه را نشان فروشنده میدهد و میگوید: «به خدا دارم از بیمارستان میآیم.» تخفیف میخواهد. مرد آب ته پیت را خالی میکند و پیت حلبی طلایی را سمت زن میگیرد: «ببین، از آن که میخواهی اصلاً نداریم.» زن برگه را زیر چادرش میبرد و بدون اینکه حرفی بزند، میرود.
در راسته خواربارفروشهای مولوی میشود دنبال جنسهای ارزان گشت. البته این چیز جدیدی نیست. مولوی همیشه بازاری بوده که اجناس با قیمت مناسب را میشد در آن پیدا کرد. خریداران هم همه قشری هستند. از بالا و پایین شهر؛مرفه، متوسط یا کمدرآمد.
از هر چیز، خردشده و شکسته و ریزش هم هست. برنج اعلای هاشمی و طارم دانه بلند را اگر نمیتوانید بخرید، برنج لاشه و نیمدانه هست. لاشه همان نیمدانه است که دانههای برنج درسته هم داخلش پیدا میشود. قیمتش بین کیلویی ۸ هزار تا ۹ هزار و ۵۰۰ تومان است. نیمدانه برنج کاملاً خرد است به قیمت کیلویی ۶ هزار و ۵۰۰ تا ۷ هزار و ۵۰۰ تومان. نیمدانه را برای شله زرد و آش میبرند معمولاً اما البته که میشود با آن غذا هم پخت و بعضیها برایشان فرق چندان نمیکند اگر برنج دانه هم نباشد.
«همین برنج نیمدانه هم کیلویی هزار تومان گران شده. باز به هرحال میصرفد. برنج را میخرد و عدس کیلویی ۶ هزار تومانی را میزند تنگش و میشود عدس پلو. مولوی همیشه همینطور بوده. نه اینکه فکر کنید این بحث جدید است. همه جور جنسی با هر قیمتی پیدا می شود. تنوع جنس و قیمت زیاد است. اینجا کف بازار است. قیمت هایی که می بینید مال همینجاست، حالا ممکن است جاهای دیگر شهر بالاتر باشد.»
این را رضا محمدی، از کاسبهای بازار مولوی میگوید و ادامه میدهد: «جنس خارجی قیمتش بالا رفته اما برنج و حبوبات نه چندان. ما گران نکردهایم. چای خارجی و ادویه اما افزایش قیمتش زیاد بوده. چای کیلویی ۴۰ هزار تومانی شد ۵۸ تومان. همین جا اما ۳۰ هزار تومانیاش هم هست، چای شکسته و مخلوط.»
راسته مولوی را میگیرم و به سمت میدان محمدیه میروم. نزدیک ظهر است و اغذیهفروشیهای کوچک، سرشان کمکم شلوغ میشود. بیشترشان فلافلیها هستند که هر ساندویچ فلافل را ۲ هزار و ۵۰۰ تومان میدهند. ارزانترین غذایی که میشود خورد، البته شاید با یک سمبوسه هزار و ۵۰۰ تومانی هم سیر شوید. به فاصله هرچند مغازه فلافلی، یک سلمانی مردانه هم میتوانید ببینید که نرخ اصلاح سر در آنها ۵ یا ۶ هزار تومان است.
این عددها شاید به نظر خیلیها عجیب باشد و با نرخهایی که در ذهنشان دارند، همخوانی نداشته باشد اما در راسته مولوی رقابت تنگاتنگی برای جذب مشتری وجود دارد، شاهدش شاگرد سلمانی ۶ هزار تومانی که شاکی است از رقیب که نرخ را شکسته و با ۵ هزار تومان موی سر اصلاح میکند و اصلاح ریش هم اشانتیون است.
برای یک خانواده ۵ نفره اگر بخواهند یک وعده غذای پروتئینی بخورند، علاوه بر پروتئین گیاهی مثل عدس و سویای فله کیلویی ۴ هزار و ۵۰۰ تومانی، انتخابهای دیگری هم هست؛ جگر مرغ، سنگدان مرغ، دل مرغ و پای مرغ. جگر کیلویی ۲ هزار و ۵۰۰ تومان، سنگدان کیلویی ۴ هزار تومان، دل مرغ کیلویی ۴ هزار و ۵۰۰ تومان و پای مرغ ۳ هزار و ۵۰۰ تومان.
مشتری هم دارند، تا دلتان بخواهد. یکی از فروشندهها میگوید: «همه که نمیتوانند گوشت گوساله کیلویی ۶۸ هزار تومانی بخرند. همین گوشت گوسفندی دولتی را هم که برای تنظیم بازار است و اگر توزیع شود، ۳۷ هزار و ۵۰۰ تومان میدهیم، مشتری از جاهای مختلف شهر داریم. هرکس آن چیزی را که می خواهد میخرد. بهرحال اینجا بازار است و قیمتها بهتر. اسکلت مرغ هم هست، الان نداریم. آن هم کیلویی ۲ هزار و ۵۰۰ تومان میدهیم. حالا فکر نکنید حتماً از جنوب شهر میآیند اینجا خرید میکنند. این جور چیزها بالای شهر پیدا نمیشود، اگر هم باشد کم است.
همین پای مرغ را هرجایی نمیتوانید پیدا کنید. الان فهمیدهاند چقدر خاصیت دارد. برای استخوان درد میخورند یا کسی که دست و پایش شکسته باشد. دل و جگر مرغ را هم اگر خوب درست کنید، غذای خوشمزهای میشود و به هر حال قیمتش هم پایین است.»
پنیر ته پیت و سنگدان و دل و جگر و مرغ شاید حالا آنقدرها هم عجیب نباشد اما خرید تخممرغ شکسته دیگر عادی نیست. عمده فروش، تخم مرغ را کارتنی می فروشد. هر کارتن ۹۰ هزار تومان که داخلش ۶ شانه تخم مرغ هست یعنی هر شانه میشود ۱۵ هزار تومان. در واقع هر تخم مرغ ۵۰۰ تومان درمیآید که این البته نرخ عمده و مرغداری است.
طبیعی است که تخم مرغ هم مثل خیلی دیگر از مواد غذایی، پِرتی دارد که میشود همان تخممرغهای شکسته. حالا شکسته هم داریم تا شکسته؛ اگر در حد ترک و یک شکستگی کوچک باشد، ممکن است حتی خود فروشنده و مشتری هم ملتفتش نشوند اما تخم مرغهای خیلی شکسته دیگر ایرادشان معلوم میشود. برای خیلیها اما همین ایراد، مایه خوشحالی است چون تخم مرغ را دانهای ۲۰۰ و یا بعضی وقتها حتی ۱۰۰ تومان میتوانند بخرند و بابت شکستگی عمده هم نگرانی نیست چون طرف همانجا تخم مرغ را میشکند داخل سطلی که همراه دارد و با خودش میبرد. با چند عدد تخم مرغ و دو تا نان میشود یک وعده غذای زیر ۵ هزار تومان برای یک خانواده ۵ نفره تدارک دید.
ورودی متروی میدان محمدیه، میشود آدمهایی را دید که خسته از گشت و گذار حوالی میدان و خیابان مولوی و حول و حوش آن با کیسههای خرید وارد ایستگاه میشوند؛ کیسههای نه چندان بزرگ که سنگینیشان فشار خاصی به حمل کننده وارد نمیکند.
قبلاً ورودی مترو میشد کسانی را دید که با دستهای سنگین معمولاً از بازار پارچه و پرده برمیگشتند اما حالا به گفته راننده خطی میدان محمدیه تا بازار پارچه و پرده مولوی، ماشینها به زور پر میشوند و بفرمایید خودتان ببینید که کسی نیست. راست میگفت.»/روزنامه ایران