پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
فیلمهای اسلشر، از تمام ژانرهای فیلمهای ترسناک، بیش از همه میتوانند مخاطب را به خشونت تشویق کنند. بهترین فیلمهای اسلشر درست مثل بهترین فیلمهای ترسناک، داستانی هدفدار و پر از ایده دارند. این فیلمها شما را مجبور میکنند از خودتان بپرسید: هنگام تماشای این اتفاقهای وحشتناک تا کجا ادامه داده و کجا از تحمل شما خارج میشود؟
کد خبر: ۳۹۰۹۹
تیتر20- معمولا فیلمهای اسلشر در زیرگروهی از فیلمهای ترسناک دستهبندی میشوند. این فیلمها معمولا زنان به خاطر جاذبهی جنسیشان مجازات میشوند.
فیلمهای اسلشر، از تمام ژانرهای فیلمهای ترسناک، بیش از همه میتوانند مخاطب را به خشونت تشویق کنند. بهترین فیلمهای اسلشر درست مثل بهترین فیلمهای ترسناک، داستانی هدفدار و پر از ایده دارند. این فیلمها شما را مجبور میکنند از خودتان بپرسید: هنگام تماشای این اتفاقهای وحشتناک تا کجا ادامه داده و کجا از تحمل شما خارج میشود؟
1. اپرا
عنوان اصلی: Opera
سال ساخت: ۱۹۸۷
کارگردان: داریو آرجنتو
تصور کنید مجبور به دیدن وحشتناکترین چیزهایی که تصور میکنید ببینید؛ و هر چقدر هم که تلاش کنید نتوانید چشمهایتان را ببندید، تصورش سخت است نه؟ این سرنوشت وحشتناکی است که در انتظار بتی (کریستینا مارسلیاچ)، بازیگر جوانی که در اقتباسی از داستان لیدی مکبث در نقش شخصیت اصلی این اثر بازی میکند، است.
در زمانهایی غیر قابلپیشبینی و دور از ذهن، فردی که چهرهاش را با ماسک پوشانده بود، او را به جایی بسته و زیر پلکهایش سوزن میگذارد تا او را مجبور به تماشای کشته شدن یکی از کسانی که دوست دارد، بکند. ترکیب این تصاویر وحشتناک و گناهی که بازماندهی این اتفاقات حس میکند، به نظر وحشتناک میرسد. علاوه بر این مارسلیاچ معصومیت خاصی را وارد نقش بتی میکند که همدردی مخاطب را برمیانگیزد.
2. جیغ
عنوان اصلی: Scream
سال ساخت: ۱۹۹۶
کارگردان: وس کریون
این کارگردان فیلمهای ترسناک با «کابوس جدید وس کریون» موفق شد با نوع جدیدی از روایتگویی از کلیشههای معمول ژانر خودش فاصله بگیرد، اما در «جیغ» بود که توانست این کار را بدون نقص پیاده کند. «جیغ» از همان تیتراژ ابتدایی فیلم هنر خودش را به مخاطب ارائه کرده و شخصیت بد شنلپوش خود را که به Ghostface معروف شد را به مخاطب معرفی میکند.
داستان این فیلم در شهر کوچکی روایت میشود که کودکان آن تمام فیلمهای ترسناک را دیدهاند و پایان همهی آنها را میدانند-، اما متاسفانه شخصیت بد فیلم هم از این موضوع خبر دارد و از آن برعلیه قربانیانش استفاده میکند. در زمانهایی که بین اتفاقات روتین و تکراری گیر افتادهاید، درست مثل زمانی که به نظرتان پایان داستان این فیلم را میدانید، «جیغ» این چرخهی تکراری را شکسته و شما را شگفتزده میکند.
3. کندی من
عنوان اصلی: Candyman
سال ساخت: ۱۹۹۲
کارگردان: برنارد رز
این فیلم بر اساس داستان کوتاه سال ۱۹۸۵ کلایو بارکر، "ممنوعه”، ساخته شده است. مکانی که داستان فیلم در آن اتفاق میافتد، یک مجتمع مسکونی، آن را از سایر فیلمهای اسلشر متفاوت میکند. کارگردان برنارد رز داستان را از لیورپولی که بارکر انتخاب کرده بود به خانههای مسکونی کابرینی گرین در شیکاگو منتقل کرد، جایی که بیتوجهی و جرم و جنایت شرایط زندگی اسفناکی را برای ساکنانش رقم زده بود. تصمیمی کاملا هوشمندانه که توجه اصلی داستان از تفاوت طبقاتی را به تبعیضهای نژادپرستانه تغییر داد.
تونی تاد در «کندیمن» که داستان آن از فیلمهای اسلشر معمولی عمق بیشتری داشته، بازی بینظیری از خودش ارائه کرده است. صدای او طوری است که بعد از اتمام فیلم هم در یاد مخاطب میماند. با اینکه این شخصیت منفی به شهرت سایر شخصیتهای منفی فیلمهای اسلشر نرسید، اما به هر حال اسم و رسمی برای خود به هم زد. این شخصیت در دو دنبالهی این فیلم Candyman: Farewell to the Flesh (۱۹۹۵) و «کندیمن: روز مرگ» (۱۹۹۹) نیز حضور داشت.
4. در لباسی خیرهکننده
عنوان اصلی: Dressed to Kill
سال ساخت: ۱۹۸۰
کارگردان: برایان دی پالما
در حالی که بیشتر شاهکارهای استاد تعلیق، برایان دی پالما فیلمهایی مثل اقتباس او از داستان خونآلود استیون کینگ «کری» را به تصویر کشیده باشند و فیلم مهیج «انفجار» با حضور جان تراولتا است، اما این کارگردان در اصل با سه فیلم آزار دهندهی مهیج روانشناسانه که حال و هوایی شبیه آثار هیچکاک داشتند، به شهرت رسید: Body Double، «وسواس» و احتمالا معروفترین فیلم او Dressed to Kill.
این کارگردان بعد از آن نیز به ساخت فیلمهایی از این دست با بودجهی کم ادامه داد که نتیجهی آن آثاری مثل «ماموریت: غیرممکن»، «چشمان مار»، «راه کارلیتو»، «صورت زخمی» و «تسخیرناپذیران» بود. فیلم با حرکات بینظیر دوربین بسیار ترسناک از آب درآمده و ترکیب آن با آهنگسازی بینظیر پینو دوناژیو بینظیر شده است.
5. لئوپارد من
عنوان اصلی: The Leopard Man
سال ساخت: ۱۹۴۳
کارگردان: ژاک تورنر
درست بعد از اینکه در یک شهر کوچک در نیومکزیک، صاحب یک کلوب شبانه (دنیس اوکیف) پلنگی را که برای جذب مشتری به کلوب خود آورده بود گم میکند، چندین قتل اتفاق میافتند. قربانیان این قتلها زخمهایی عمیق بر خود داشتند، که احتمالا باید کار یک پلنگ باشد نه؟ یا اینکه کار قاتلی که با انجام این کار میخواهد قتلها را کار این پلنگ جلوه دهد؟ تهیهکنندهی این فیلم ول لیوتون میدانست چطور با بودجهی کم فضایی کاملا ترسناک ایجاد کند. The Leopard Man بودجهای ۱۵۰۰۰۰ دلاری داشت و حدود ۶۶ دقیقه است.
امضای این تهیهکننده هم صحنهای است که زنی جوان به تنهایی در شب در حال راه رفتن است؛ و The Leopard Man هم صحنهای بینظیر از این تصویر دارد: وقتی که مادر دختری جوان او را از خانهشان بیرون میندازد، او مجبور میشود در خیابان راه برود، بعد از مدتی حس میکند کسی او را دنبال میکند. او به سمت خانه میرود و در حالی که میداند کسی به دنبال اوست محکم بر در خانه میکوبد، اما باز هم مادرش در را باز نمیکند. ناگهان در زدن متوقف شده و از زیر در خون ریخته شده بر روی زمین دیده میشود. با اینکه به نظر اصلا پیچیده نمیرسد، اما به شدت تاثیرگذار و ترسناک است.
6. کلبه
عنوان اصلی: The Lodger
سال ساخت: ۱۹۴۴
کارگردان: جان براهام
The Leopard Man یک سال قبل از The Lodger بر روی پرده رفت و عنوان اولین فیلم اسلشری که قاتل زنجیرهایاش عادت به چاقو زدن داشت را از این فیلم گرفت. اما The Lodger فیلمی است که بیشتر المانهای شاخص ژانر اسلشر مثل چاقوهای قصابی، یا داستانهای خانوادگی پیچیده را در خود دارد. لرد کرگار نقش یک پزشک لندنی را بازی میکند که اتاقی را در خانهی زوجی میانسال اجاره میکند.
شخصیت کرگار قاتلی است که با استفاده از دانش پزشکیاش قربانیانش که زنان هستند را میکشد و از ترسش از جاذبهی جنسی زنان میگوید. او میگوید دلش میخواهد گناه قربانیانش را بیرون بکشد تا تنها چیزی که از آنها باقی میماند زیبایی بیجان آنها باشد.
کارگردان جان براهام در بیشتر صحنهها نگاه خیرهی این شخصیت را به تصویر کشیده است، بیشتر فیلم و به خصوص صحنهی پایانی فیلم صحنهای است که کرگار به زنان زیبایی که حال او را به هم میزنند، خیره شده است. این فیلم موج جدیدی را در فیلمهای اسلشر راه میاندازد که در آن قاتلان، زنان را برای داشتن رابطهی جنسی مجازات میکنند. فیلم بعدی براهام «میدان خماری» ۱۹۴۵ فراتر از این رفته و داستان آن از دید قاتل و در حالی که چاقویش را در سینهی قربانی اش فرو میبرد، آغاز میشود.
7. هالووین
عنوان اصلی: Halloween
سال ساخت: ۱۹۷۸
کارگردان: جان کارپنتر
جیمی لی کرتیس ۱۹ ساله با «هالووین» به شهرت رسید. داستان این فیلم توسط کارگردان جیمز کارپنتر و دبرا هیل که از تهیهکنندگان این فیلم بود نوشته شده است. هدف کارپنتر این بود که مخاطب را نسبت به چیزی که بیرون از قاب تصویر در حال اتفاق افتادن است عصبی کند؛ و معولا این موجود ترسناک مایکل مایرز (نیک کسل) بود که میتوانست هر جایی باشد، در سایه قایم شده باشد و یا اینکه درست در کنار شما ایستاده باشد.
بعد از «هالووین» بسیاری از فیلمسازان از کارگردانی کارپنتر تقلید کردند. آن زمان تکنینکهایی که او در فیلماش استفاده کرده بود، برای فیلمهای ترسناک با بودجهی کم مرسوم نبود. کارپنتر به کرتیس گفته بود:” میخواهم آنقدر آسیبپذیر به نظر برسی که مخاطب با تو همدردی کرده و بخواهد تو را نجات دهد”. کرتیس به زیبایی یک لاری استرود خیالپرداز مهربان را به بازماندهی باهوش و که به راحتی از چاقویش استفاده میکرد، تبدیل کرد.
8. کشتار با اره برقی در تگزاس
عنوان اصلی: The Texas Chain Saw Massacre
سال ساخت: ۱۹۷۴
کارگردان: توبی هوپر
این فیلم از آن فیلمهایی است که همهی شخصیتهای آن یک جای فیلم دست به کار اشتباهی زدهاند. کارگردان توبی هوپر میداند که تخیل ما خیلی راحت میتواند به کار بیفتند، و با داشتن این فرضیه در ذهنش، فقط نشان میدهد که ارهبرقی بر روی بدن قربانیانی از همه جا بیخبر افتاده و بعد از آن را به تخیل ما واگذار میکند.
هوپر کاری میکند که اتفاقات ترسناک فیلم درست شبیه به واقعیتهای یک فیلم مستند به نظر برسند. این فیلم اسلشر هیچ شباهتی به اولین فیلم از یک مجموعه فیلم به نظر نمیسد، بلکه شبیه به تیتری است که ممکن است قبل از ورق زدن، روی یکی از صفحات روزنامه ببینید.
دنبالههای «کشتار با اره برقی در تگزاس» با اینکه کشت و کشتار را بالا بردند، اما در عین حال از میزان ترسناکی فیلم کم کردند. این فیلم به جای اینکه به دنبال روشهای معمول برای ترساندن مخاطب باشد، بر روی حال و هوا تاکید داشته و اینگونه سعی در ترساندن مخاطب دارد. یکی از عجیبترین صحنههای فیلم وقتی است که بچهها در حال تماشای یک عنکبوت هستند و دوربین هوپر بر روی پاهای عنکبوت زوم میکند.
9. روانی
عنوان اصلی: Psycho
سال ساخت: ۱۹۶۰
کارگردان: آلفرد هیچکاک
هیچ کس نمیخواست هیچکاک این فیلم ترسناک با بودجهی کم را بسازد. یکی از دلایلی که پارامونت نمیخواست «روانی» را از نظر مالی حمایت کند این بود که دو تا از آثار دیگر او «مرد عوضی» و «ورتیگو» خیلی خوب از آب درنیامده بودند. برای همین بود که لیو واسرمن مجبور شد به طور کاملا مستقل هزینههای این فیلم را تامین کند و این به این معنا بود که خانهی هیچکاک و همسرش را در گرو بانک گذاشت.
اما هیچکاک میدانست که میخواهد فیلمی را بسازد که در آن همهی قوانین را زیر پا بگذارد. او در یک سوم اولیه فیلم شخصیت اصلی زن ش (جنت لی) این فیلم سیاه و سفید را در صحنهی معروفش در حمام کشت. در حالی که ویلون عجیب برنارد هرمن نیز بر روی این صحنه شنیده میشود، قاتلی عجیب (آنتونی پرکینز) به مخاطب معرفی شد.
با اینکه ما امروزه از این فیلم به عنوان یک کلاسیک یاد میکنیم، اما در آن دوران منتقدین نمیدانستند باید چه نظری در مورد آن بدهند. اما هیچکاک که در بازاریابی مهارت فوقالعادهای داشت با ساخت آنونسی به شدت ترسناک و دادن تصاویر ترسناکی از قربانیان واقعی قاتل زنجیرهای اد گرین به رسانهها، فیلم خودش را تبلیغ کرد و بر سر زبانها انداخت.
10. قرمز تیره
عنوان اصلی: Deep Red
سال ساخت: ۱۹۷۵
کارگردان: داریو آرجنتو
در «قرمز تیره» داریو آرجنتو بهترین فیلم اسلشر تاریخ سینما را به مخاطب معرفی میکند. او در این فیلم به طور جدی با اخلاقی بودن چیزهایی که به تصویر کشیده است در کشمکش است. او تلاش زیادی کرده است که قتلهای این فیلم بیرحمانه به نظر برسند و کاری کند تا مخاطب دردی را که به تصویر کشیده شده است را حس کند (مثال خوب آن میتواند صحنهای باشد که در آن یکی از قربانیان با ریخته شدن آب جوش بر رویش کشته شود). این در حالی است که فیلم تصاویری را از نقطهنظر قاتل نیز دارد.
با اینکه تاثیرگذارترین فیلم اسلشر تاریخ سینما «روانی» است، اما «قرمز تیره» مثل جوابی به این فیلم به نظر میرسد. «قرمز تیره» صحنههای اوج «روانی» را در خود داشته و در همین صحنهها عمیقتر از خود فیلم به آثاری که مشکلات در سنین کودکی، که نورمن بیتز «روانی» نیز به شدت متحمل شده بود، بر روی سلامت روان فرد دارند میپردازد./نماوا