جایزه بزرگ دراماتیک داوران و جایزه مخاطبین:
میناری
عنوان اصلی: Minari
محصول: ۲۰۲۰
اولین برنده هر دو جایزه برتر این جشنواره از سال ۲۰۱۶ تاکنون، چهارمین فیلم بلند لی آیزاک چونگ است که از دوران کودکی خودش در آرکانزاس الهام گرفته شده است. این فیلم که نزد منتقدین بسیار موفق بوده، پرترهای خانوادگی است که استیون یون در آن نقش جیکوب را بازی میکند، پدری کره ای-آمریکایی که خانواده اش را در دهه هشتاد از کالیفرنیا به آرکانزاس میبرد به امید اینکه یک مزرعه راه بیندازد. همینطور که خانواده اش در تقلای سازگار شدن با محیط است، جیکوب مادرزنش (با بازی یوه-جونگ یون در نقشی کمدی) را از کره میآورد تا با آنها زندگی کند.
دیوید هفت ساله (آلن کیم) رابطه خاصی با مادربزرگش ایجاد میکند و همانطور که پیتر دیبروج از ورایتی میگوید: «این به چونگ اجازه میدهد که ویژه بودن دوران رشدش را تبدیل به چیزی گرم، ظریف و جهانی کند.» دیوید اهرلیک از ایندی وایر مینویسد: «این داستانی فراموش نشدنی از دو همگون سازی همزمان است. داستان خانوادهای است که خود را با یک کشور همگون میسازد، ولی در عین حال داستان مردی است که در خانواده اش همگون و سازگار میشود.» کارلوس اگوئیلار از TheWrap در نقد خود مینویسد: «"میناری" در میان بهترین فیلمهای سینمایی سال ۲۰۲۰ قرار دارد.»
جایزه بزرگ هیئت داوران (مستند)
ایالت پسران
عنوان اصلی: Boys State
محصول: ۲۰۲۰
این فیلم که مستندی به کارگردانی آماندا مک بین و جسی ماس است و اپل و A۲۴ آن را به قیمت ۱۰ میلیون دلار خریده اند، درباره چهار پسر ۱۷ ساله در میان هزاران پسر دیگری است که هر سال به آستین تگزاس، میروند و در آنجا وظیفه شان این است که یک دولت دو حزبی را از پایه بسازند.
این ماجرا برای این دو نوجوان همانقدر عادی پیش میرود که از کسی انتظار میرود در وضعیت فعلی دمکراسی آمریکا عمل نماید و منجر به آن میشود که به گفته اریک کوهن، از ایندی وایر، «پنجرهای جذاب به روی غرایز بی رحمانهای باز شود که میتواند به پروسه کمپینها اطلاع رسانی کند، حتی بدون آنکه آینده جمهوری در خطر باشد.» آنتونی کافمن از اسکرین دیلی با تحسین این فیلم میافزاید این مستند بطور قابل توجهی سرگرم کننده است و با مهارت تمام توانسته روی خط باریک بین بی حرمتی و آشفتگی گام بردارد.
جایزه مخاطبین آمریکا (مستند)
کریپ کمپ
عنوان اصلی: Crip Camp
محصول: ۲۰۲۰
آنطور که وبسایت THR مینویسد، نیکول نیونام و جیم لبرکت (کارگردان ها) با این مستند، داستانی الهامبخش و زنده ارائه میدهند که چیزی بیش از وقایع نگاری ساده تاریخچه آمریکاییهای معلول است. این فیلم که در کمپ جند (جایی که لبرکت قبلاً در آن کمپ میزده) در سال ۱۹۷۱ آغاز میشود، رویدادهای مربوط به چگونگی شروع مبارزه چندساله جودی هومان و چند همراهش برای برابری را به تصویر میکشد. الیسا ویلکینسون از Vox میگوید که این مستند الهامبخش و شاد است و پیتر دیبروج از ورایتی تحت تأثیر این فیلم قرار گرفته که در روشن سازی بدون اینکه بخواهد درس بدهد، موفق است.
دیگر فیلمهای برنده عبارتند از:
بهترینهای جشنواره
در زیر چند فیلم دیگری که در جشنواره امسال سر و صداهای مثبتی ایجاد کردند را میبینید و پس از آن نیز فهرستی از فیلمهای قابل توجه جشنواره را ملاحظه میکنید و سپس خلاصهای از فیلمهای شکست خورده جشنواره ساندنس امسال را خواهید دید. توجه داشته باشید که دیگر فیلمهای ساندنس که قبلاً در جشنوارههای دیگری اکران شده اند در این لیست قرار ندارند، مانند فیلم"دوشیزه آمریکانا" ساخته نتفلیکس که در حال پخش است و نقدهای زیادی قبلاً برای آن نوشته شده است.
خرس سیاه
عنوان اصلی: Black Bear
محصول: ۲۰۲۰
در این فیلم مستقل از لارنس مایکل لوین، همه چیز آنطور که در ابتدا به نظر میرسد، نیست. این فیلم که به دو بخش تقسیم میشود، ابتدا داستان یک زوج (کریستوفر ابوت و سارا گدون) را روایت میکند که میزبان فیلمسازی (آبری پلازا) در یک خانه دورافتاده کوهستانی در کنار یک دریاچه هستند. بخش دوم لایههای رابطه آنها را باز میکند و خط بین زندگی و هنر را مورد بررسی قرار میدهد.
دیوید کنفیلد از EW در نقد آن مینویسد: «نویسندگی فیلم پرانرژی و خوشایند است و بازیها به شدت متعهدانه است. کارگردانی لوین نیز جلوه خاصی به فیلم داده است.» ا. داود از AV Club این فیلم که گاهی بسیار هم خنده دار است را پیچشی با کمدی تاریک از فیلم "چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟ " میداند. رابرت دنیلز از The Playlist هم در نقد خود نوشته است: «"خرس سیاه" که فیلمی منحصر بفرد و خنده دار و در عین حال فلسفی است، فرمی کمدی است که گویا باز آفریده شده است و با اهداف دیوانه کننده و مسحورکننده تطابق یافته است.»
بینی خونین، جیبهای خالی
عنوان اصلی: Bloody Nose, Empty Pockets
محصول: ۲۰۲۰
بیل و ترنر راس (فیلمساز) فرم مستند را با این واقعه نگاری از آخرین شب در یک کافه در لاس وگاس باز تعریف کرده اند. شاید ماجرا با این جمله ساده به نظر برسد، ولی در واقع این کافه در واقع در نیو اورلئانز است نه در وگاس و مشتریان بازیگرانی هستند که استخدام شده اند تا کافه را شلوغ کنند و هر یک ورژنی از خودشان را بازی کنند. به گفته اریک کوهن از ایندی وایر، «این فیلم هم یک حقه سینمایی است و هم یک آزمایش فیلمسازی جسورانه.»
گاهی دوربینهای فیلمبرداری را میتوان در آینههای پشت پیشخوان کافه دید، ولی این نظر آنتونی کافمن از اسکرین دیلی را عوض نمیکند: «این فیلم نمونهای منحصر بفرد و در عین حال نادر از سینمای هیبریدی است که حقایق عاطفی را از طریق واقعیت صحنه سازی شده فاش میکند.» الیسا ویلکینسون از Vox ادعا میکند که «این اثر هنری عاطفی زیبایی است» و میافزاید «آیا این فیلم تخیلی است؟ بله، از لحاظ فنی هست. آیا غیرتخیلی است؟ نه دقیقاً. آیا واقعی است؟ قطعاً.»
دیک جانسون مرده است
عنوان اصلی: Dick Johnson Is Dead
محصول: ۲۰۲۰
مستند جدی کیرستن جانسون شاید بیشتر از فیلم تحسین شده اش در سال ۲۰۱۶ با عنوان "فیلمبردار" تحسین بشود و مورد تقدیر منتقدین قرار بگیرد. گای لوج از ورایتی در نقد خود این مستند را اینگونه توصیف میکند: «"دیک جانسون ستایشی سینمایی عمیقاً صمیمانهای از پدر فیلمساز ریچارد جانسون است که با مشارکت دوستانه او ساخته شده است و افتادن او در برزخ آلزایمر را به تصویر میکشد.»
وی اضافه میکند: «این فیلم همچنین تعمق متفکرانه و خوش قریحهای درباره خود مرگ و راههای آماده شدن برای آن و آنچه پس از آن میآید یا نمیآید، است.» تاد مک کارتی از THR با همین اشتیاق مینویسد: «این فیلم منحصر بفرد و جذاب درباره خانواده، فیلم، زندگی و مرگ از همه نظر اوریجینال و عالی است و یکی از خنده دارترین و خوش ذوقترین نامههای عاشقانه است که تابحال نوشته شده است» جانسون جایزه ویژه داوران را به خاطر نوآوری در داستان گویی غیرتخیلی دریافت کرد.
دگراندیش
عنوان اصلی: Dissident
محصول: ۲۰۲۰
برایان فوگل (کارگردان) که برای فیلم "ایکاروس" در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه اسکار شد، با فیلمی درام بازگشته که به گفته تاد مک کارتی از THR «اثری خیره کننده و دلخراش و در عین حال بازگویی جامع و بدون اغراقی از قتل دگراندیش سعودی، جمال خاشقچی، است.» اوون گلیبرمن از ورایتی درباره داستان این فیلم میگوید: «با کمک هاتیجه جنگیز، نامزد خاشقچی، که به اسناد و مدارک دولتی ترکیه دسترسی دارد و عمر عبدالعزیز، دوست صمیمی خاشقچی که خود یک شورشی است، فوگل شاهدی متأثرکننده از مرگ مردی ساخته که شجاعتش درخشانتر از مرگش سوخت.»
پدر
عنوان اصلی: The Father
محصول: ۲۰۲۰
آنتونی هاپکینز و اولیویا کولمن، دو برنده جایزه اسکار، در اولین فیلم بلند فلورین زلر (فیلمنامه نویس) درباره پدری که به زوال عقل مبتلا میشود و دختری که میکوشد از او مراقبت کند، نقش آفرینی کرده اند. به گفته تاد مک کارتی از THR، زلر که از فیلمنامه خودش اقتباس میکند، اولین تجربه کارگردانی برجستهای برای خود رقم زده است. به گفته مک کارتی، «این فیلم تیزبینانه، کمی رعب آور و مهمتر از همه، روایتی از یک بیماری جانکاه است که به شدت در اینجا مهلک است».
در حالیکه هر دو بازیگر بسیار عالی هستند، بازی هاپکینز است که تحسین منتقدین برانگیخته است. بنجامین لی در نقدی برای گاردین، نقش آفرینی هاپکینز را نفسگیر، ویران کننده و بطور غیر قابل باوری، ناراحت کننده توصیف میکند. ریچارد لاسون از ونیتی فیر نیز مینویسد: «بازی هاپکینز اوج بازیگری است و به همان اندازه دقیق و نکته سنج است که جامع و بی نقص است.»
کاجیلیونر
عنوان اصلی: Kajillionaire
محصول: ۲۰۲۰
میراندا جولای، کارگردان این فیلم درام، که در سال ۲۰۰۵ فیلمش با عنوان "من و تو و همه کسانی که میشناسیم" برنده جایزه ویژه هیئت داوران شد و در سال ۲۰۱۱ اولین فیلم بلندش را به نام "آینده" ساخت، حالا با فیلم "کاجیلیونر" به ساندنس بازگشته است. این همچنین اولین فیلمی از اوست که خودش در آن بازی نکرده است. اوان ریچل وود در نقشی که احتمالاً جولای جوان در آن بازی میکرد، نقش الد دولیو را بازی کرده، و به زعم منتقدین عالی ظاهر شده است. دولیو تمام عمرش طوری تربیت شده که مانند والدینش (ریچارد جنکینز و دبرا وینگر) شیاد و کلاهبردار شود.
وقتی یک غریبه خوش صحبت (جینا رودریگز) به این خانواده معرفی میشود، الد دولیو شروع به تجسم یک زندگی جدید برای خودش میکند که به گفته تیم گریرسون از اسکرین دیلی، «یک فیلم عجیب و غریب زیباست که عجیب بودن قابل توجهش باعث میشود که مشاهدات تیزبینانهای درباره خانواده، تنهایی و هراس از صمیمیت عاطفی بشود.» پیتر دیبروج از ورایتی نیز بر این باور است که «این فیلم به شکل یک دایره جذاب ساخته شده درباره یکی از جالبترین رمانسها در تاریخ سینما – که البته فقط ما اعجوبههای طرفدار میراندا جولای، آن را اینطور میبینیم.»
آشیانه
عنوان اصلی: The Nest
محصول: ۲۰۲۰
نه سال از زمانی که ژان دورکین (نویسنده و کارگردان) جایزه بهترین کارگردانی جشنواره ساندنس را برای اولین فیلم بلندش "مارتا مارسی میمارلنه" برد، میگذرد. وی امسال با دومین فیلم بلندش بازگشته که درامی با بازی جود لاو در نقش روری است، یک کارگزار سابق کالا که همسر آمریکایی اش (کری کون) و فرزندانش را متقاعد میکند تا در دهه هشتاد به انگلستان نقل مکان کنند تا بتواند مجدداً به شرکت قدیمی بپیوندد. آنها به عمارتی در بیرون شهر نقل مکان میکنند، ولی نقشه روری در محل کار نقش بر آب میشود، بدهی هایش زیاد میشود و در خانواده اش مشکلاتی پیش میآید.
این فیلم خیلی برای اریک کوهن از ایندی وایر جالب نبوده: «در درام یخزده و آهسته دورکین، هر فریمی از کمپوزیسیون ماهرانه بهره میگیرد. کری کون و جود لاو بازیهای جذابی ارائه میدهند که با خشم متقابل تعریف میشود، ولی در نهایت به چیزی بیش از استعداد در هر دو طرف دوربین برمی گردد.» با این وجود، لزلی فلپرین در نقدی که برای THR نوشته ادعا میکند که «این اثر شاید آن تازگی غافلگیر کنندهای که مارتا مارسی داشت را ندارد، ولی در هر صورت، جادوی غیر قابل توصیف خودش را دارد.» جسیکا کیانگ نیز در نقد خود برای The Playlist مینویسد: «"آشیانه" یک فیلم غم انگیز بزرگسالانه است که با بلوغ و توازن خاص و درجهای از مهارت ساخته شده که آنقدر جذاب است که شکافتن چشم هایتان از پرده نقرهای را دشوار میکند.»
هرگز به ندرت گاهی همیشه
عنوان اصلی: Never Rarely Sometimes Always
محصول: ۲۰۲۰
پس از کسب تحسین منتقدین برای دو فیلم بلند اولش، الیزا هیتمن (نویسنده و کارگردان) با فیلمی به ساندنس برگشت که مری سولوسی از EW آن را «فیلمی ضروری و فوق العاده» مینامد. تمرکز فیلم بر روی آتم است، نوجوانی که در منطقه روستایی پنسیلوانیا بزرگ میشود و دلیل خوبی برای پایان دادن به یک بارداری ناخواسته دارد. وقتی دخترخاله اش، اسکایلر، پول کافی برای رفتن به نیویورک سیتی جمع میکند، مشکل شان حادتر میشود.
جیسون بیلی از The Playlist معتقد است که «این قویترین اثر هیتمن است» و جوردن راپ از The Film Stage هم موافق است: «این فیلم صادقانهترین فیلم اوست و در عین حال فیلمی بسیار قوی است و با تجربهای پراحساس و عاری از احساس گرایی بی ملاحظه، به اوج خود میرسد.» کیت اربلند از ایندی وایر نیز این فیلم را تحسین کرده و آن را «آزمایشی پرحرارت از وضعیت فعلی قوانین سقط جنین کشور و متخصصین پزشکی که آنها را اجرا میکنند است و نیز نگاهی خاص به نوجوان امروزی و دردی که میکشد دارد». هیتمن جایزه ویژه هیئت داوران را برای (نئورئالیسم) اثرش به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس دریافت کرد.
رسانه ای
عنوان اصلی: On the Record
محصول: ۲۰۲۰
این مستند که تا قبل از اکرانش به خاطر منصرف شدن تهیه کننده یعنی اپرا وینفری و توزیع کننده یعنی اپل تی وی پلاس از حمایت از پروژه، غرق در جنجال و سر و صدا بود، درباره زنی است که راسل سیمونز، غول دنیای هیپ هاپ، را متهم به آزار جنسی میکند و در هر صورت، نقدهای عالی از سوی منتقدین دریافت کرد.
به گفته اوون گلیبرمن از ورایتی، «این مستند که بر روی زندگی درو دیکسون، مدیر اجرایی سابق موسیقی تمرکز میکند، به مخاطب اجازه میدهد تا درک عمیقی از بهای خشونت جنسی و راههای حیله گرانه پنهان سازی آن از چشم عموم مردم پیدا کند.» فیونوالا هالیگان از اسکرین دیلی نیز آن را تحسین کرده و آن را «افشاگرانه، تأثرآمیز و صادقانه» توصیف میکند. بیاندریا جولای از THR نیز آن را «ترکیب جذابی از پیچیدگی وصف میکند که هم جامع است و هم محدود.»
پالم اسپرینگز
عنوان اصلی: Palm Springs
محصول: ۲۰۲۰
یک فیلم کمدی رمانتیک به کارگردانی مکس بارباکو که اندس سمبرگ و کریستین میلیوتی در آن بازی کرده اند، رکورد بیشترین فروش در ساندنس را با حاشیه ۶۹ سنت شکسته است (شبکه هولو و نئون را به قیمت ۱۷.۵ میلیون دلار و ۶۹ سنت خریداری کرده اند). ا. داود از AV Club میگوید که «احتمالاً این کمدی ارزش این مبلغ را دارد، زیرا فیلمی نادر است که داستانی شیرین، کاملاً نوآورانه و رمانتیک دارد و در عین حال جرقههایی از خشونت کمیک در آن دیده میشود».
اندیا سیارا و مکس بارباکو که هر دو اولین تجربه فیلم بلندشان است، فیلمنامه اش را نوشته اند و داستان این دو بازیگر را در یک حلقه زمانی در یک مقصد ازدواج قرار میدهد. دیوید اهرلیک از ایندی وایر فیلمنامه را کاملاً تازه و جدید نمیداند، ولی «هر صحنه را شیرین، خنده دار و تا حدودی غافلگیرانه مییابد». رابرت دنیلز از The Playlist ادعا میکند که «این ماجرای خارق العاده از عشق و رشد با صحنههای بامزه اش به زندگی بی معنی، معنا میبخشد.»
شرلی
عنوان اصلی: Shirley
محصول: ۲۰۲۰
در سال ۲۰۱۸، فیلم "مادلین مادلین" ساخته جوزفین دکر در جشنواره فیلم ساندنس اکران شد و نقدهای عالی دریافت کرد. در سال ۲۰۲۰، وی این کار را با پرترهای نامتعارف از شرلی جکسون (نویسنده) تکرار کرده است. "شرلی" که اقتباسی از رمان سوزان اسکارف مرل توسط سارا گابینز است، روی رابطه بین جکسون (الیزابت ماس)، شوهرش (مایکل استالبارگ) و زوج جوانی (ادسا یانگ و لوگان لرمان) تمرکز میکند که در منزل آنها مهمان هستند.
علاوه بر تحسین عظیم بازی الیزابت ماس، منتقدینی همچون بنجامین لی از گاردین بر این باورند که این فیلم نمونهای مهیج از آن چیزی است که با گشودن غل و زنجیر از دست و پای فرمول ساخت فیلمهای زندگینامهای بوجود میآید. جیسون بیلی از The Playlist نیز در نقد خود مینویسد: «این فیلم مسحورکننده وسیله بی نقصی برای روش زیبا و عجیب دکر در مشاهده دنیاست.» دکر برای فیلمسازی این فیلم، جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کرد.
دیگر فیلمهای قابل ذکر (نه عالی و نه وحشتناک)
فیلمهای مأیوس کننده جشنواره ساندنس امسال
ضرب شدید
عنوان اصلی: Blast Beat
محصول: ۲۰۲۰
استبان ارانگو، نویسنده/کارگردانی کلمبیایی-آمریکایی فیلم درام بلندی بر اساس فیلم کوتاه خود در سال ۲۰۱۵ ساخته است که داستان دو برادر (ماتئو و موزز آریاس) و والدینشان را در مهاجرت به آمریکا از کلمبیا به تصویر میکشد و آنها شاهد آن هستند که رویای آمریکایی شان آنطور که تصور میکردند نیست. دیوید رونی از THR این فیلم را «درامی غیر درگیر کننده توصیف میکند که میکوشد واقعیت معاصر را نشان دهد، ولی چیزی تکراری و پیش پا افتاده از آب درمی آید.»
کارلوس اگوئیلار از TheWrap در نقد خود مینویسد: «این فیلم اثری نادر است که به شدت تجربیات مهاجران را درک میکند، ولی آنقدر هوشمندانه است که زیادی ماجرا را ساده نمیگوید و آن را ناقص و پرتلاطم تعریف میکند و همین باعث میشود که واقعیتر باشد.»
بانمک ها
عنوان اصلی: Cuties
محصول: ۲۰۲۰
درام/کمدی مایمونا دوکوره (کارگردان فرانسوی) به تصادم سنت و شورش از طریق یک دختر مسلمان سنگالی ۱۱ ساله به نام ایمی میپردازد. ایمی دغدغه پیوستن به گروه رقص همسایه اش را دارد و وقتی این کار را میکند، آنها را وادار میکند تا در یک مسابقه رقص محلی شرکت کنند. دوکوره در بخش سینمای دنیا، جایزه کارگردانی این جشنواره را دریافت کرد، ولی منتقدین نظرات مثبتی به اندازه هیئت داوران نداشتند. ایمی نیکولسون از ورایتی این فیلم را سردردآور توصیف کرده و دیوید رونی از THR ادعا میکند که ایده آن از ساختش قویتر بوده است، به خصوص وقتی نوبت به آخرین تصویر ناموفق و ناامید کننده اش میرسد.
سراشیبی
عنوان اصلی: Downhill
محصول: ۲۰۲۰
این اقتباس آمریکایی از فیلم عالی روبن استلوند به نام "فورس ماژور" در یک گردشگاه اسکی اروپائی رخ میدهد. ولی گذشته از همه ضربهای ابتدایی داستان، کلاً درباره کمدی تاریک فیلم اوریجینال است. "سراشیبی" به کارگردانی جیم راش و نت فکسون و نویسندگی جسی آرمسترانگ، ستارههایی همچون جولیا لوئیس-دریفوس و ویل فرل را در نقش بیلی و پیت به تصویر میکشد، زوجی که تعطیلات خانوادگی شان بخاطر اعمال بزدلانه پیت طی بهمنی کنترل شده توسط پیت، بیلی را ناامید میکند.
به نظر میرسد که بعضی از منتقدین از این فیلم خوششان آمده است، تا جائی که جیک کرینگ-شریفل از The Film Stage بر این باور است که «این فیلم خوب، متفکرانه، حساس و غیر اهانت آمیزی است» و ریچارد لاسون از ونیتی فیر معتقد است که «لوئیس-دریفوس و فرل رابطه بسیار خوبی در این فیلم دارند و اگر این فیلم را با نسخه قبلی ممتازش مقایسه نکنیم، به اندازه کافی ارزش دیدن دارد». برای منتقدینی که از فیلم خوششان نیامده، سه مسئله دائماً در نقدها تکرار شده: انتخاب ویل فرل برای این نقش، عدم توانایی کارگردانان در کنترل سرعت فیلم، و نیاز به وجود آن در وهله اول.
جامبو
عنوان اصلی: Jumbo
محصول: ۲۰۲۰
یک فیلم دیگر که در اینجا به شما هشدار میدهیم وقتتان را برایش هدر ندهید، اولین فیلم بلند زوئه ویتاک است که درباره عشق به اشیا میباشد و از داستان اریکا ایفل الهام گرفته شده است، زنی که با برج ایفل ازدواج کرد. این فیلم بر روی یک زن جوان خجالتی به نام ژن (امانوئل برکو) تمرکز میکند که با مادرش زندگی میکند و شبها در شهربازی محل کار میکند. طی یکی از شیفت هایش، در مییابد که به یک وسیله بازی به نام جامبو علاقه پیدا کرده است.
رابرت ادل از TheWrap بر این باور است که «بهترین چیزی که شاید بتوان درباره این فیلم گفت این است که نگاه جدیدی به عشق دارد که شاید کمی آن را قابل تماشا کند، ولی آنقدر جذاب نیست که شما را در جایتان میخکوب کند.» دیوید اهرلیک از ایندی وایر در نقد خود از کلمات ملایم تری استفاده میکند: «هیچیک از اشتباهات ناشیانه ویتاک باعث نمیشوند که مسیر وی ارزش طی کردن را نداشته باشد.»
آخرین چیزی که او میخواست
عنوان اصلی: The Last Thing He Wanted
محصول: ۲۰۲۰
بر اساس درخشش فیلمهای قبلی دی ریس در جشنواره ساندنس و تیم بازیگران قوی این فیلم شامل آن هاتاوی، ویلم دافو و بن افلک، و موضوعی هیجان انگیز (رمان جوان دیدیون در سال ۱۹۹۶)، انتظارات از این کارگردان برای آخرین فیلم بلندش بالا بودند.
متأسفانه این فیلم بزرگترین ناامیدی را در جشنواره ساندنس امسال خلق کرد. در این فیلم هاتاوی نقش روزنامه نگار مجردی با یک بچه را بازی میکند که توسط پدر رنجورش (دافو) به قاچاق مواد مخدر کشانده میشود. افلک نقش یک مأمور دولتی مشکوک را بازی میکند که گذشتهای با هاتاوی دارد. جیسون بیلی از The Playlist میگوید که «این فیلم با آنکه کمی سردرگم و آشفته است، ولی پرانرژی و جذاب است و بازیهای خوبی هم ارائه شده است».
ولی معدود منتقدی به اندازه او از کلمات مهربانانه استفاده کرده اند. تامریس لافلی از ورایتی در نقد خود مینویسد: «خودنمایی فیلمساز تنها در همین حد است و قادر نیست فیلمنامهای که بطور غیرضروری پیچیده است را تبدیل به چیزی منسجم کند که بتوان آن را تماشا کرد.» جوردن راپ از The Film Stage حتی بیرحمانهتر نقد کرده و این فیلم را «به شدت کسل کننده، بطرز دلخراشانهای کسالت آور و بینهایت بی انسجام» وصف میکند.
عمو فرانک
عنوان اصلی: Uncle Frank
محصول: ۲۰۲۰
دومین فیلم بلند آلن بال به عنوان نویسنده و کارگردان نقدهای مختلفی پس از اکران در ساندنس دریافت نمود. این نویسنده بنام داستان این فیلم را درباره بث (سوفیا لیلیس) در سال ۱۹۷۳ روایت میکند که به همراه عمویش فرانک (پل بتانی) و همسرش والی (پیتر مکدیسی) پس از فوت پدر فرانک، از نیویورک سیتی به منطقه روستایی کارولینای جنوبی سفر میکنند. بازی بتانی در نقش فرانک، نقطه قوت فیلم استو دنیس هاروی از ورایتی معتقد است که «وی به درستی برای این نقش انتخاب شده و بتانی از عهده این نقش برآمده است». ولی دن مکا از The Film Stage مینویسد: «کاراکتر عمو فرانک از خود فیلم "عمو فرانک" جذابتر است.» لزلی فلپرین از THR هم میگوید که «این فیلم افتضاح است».
وندی
عنوان اصلی: Wendy
محصول: ۲۰۲۰
اگر از فیلم قبلی بن زیتلین خوشتان آمده، شاید از آخرین فیلم او هم بدتان نیاید که گویی بازسازی پیتر پن از جی. ام. بری است و داستان وندی و برادرانش را به تصویر میکشد که به جزیرهای بدون بزرگسالان میروند. ولی اگر از فیلم قبلی این فیلمساز که در سال ۲۰۱۲ برنده جایزه بزرگ هیئت داوران شد خوشتان نیامده، انتظار نداشته باشید که این فیلم چیز متفاوت تری از آن باشد، زیرا یکی از عمدهترین شکایات منتقدین از آن این است که زیتلین در این فیلم داستانی تکراری تعریف کرده است. ا. داود از AV Club ادعا میکند که «این فیلم بینهایت کسل کننده است، ولی موضوعی بجا دارد، زیرا ظاهراً زیتلین خودش پسری گمشده است و سرسختانه در مقابل بزرگ شدن مقاومت میکند.»
پیتر دیبروج از ورایتی نیز مینویسد: «آنچه
در فیلم ۲۰۱۲ او انقلابی بود، امروز هم تا حدی خیالی است، ولی این بار حس
آشنایی ناامیدکنندهای دارد.» لیا گرینبلات از EW کمی مثبتتر نقد کرده،
ولی شکایتش این است که «زیتلین گرایش به حذف همه جنبههای ضروری داستان و
توسعه کاراکتر در فیلم هایش دارد.» استیو پاند در نقدی که برای TheWrap
نوشته است میگوید که این فیلم «هیجان انگیز و عمیقاً تأثیرگذار است» و
میافزاید «شاید برخی فکر کنند که زیتلین استایل و موضوع فیلم قبلی اش را
تکرار کرده، ولی نظر من این است که آن فیلم خیلی مهیج بود و این فیلم هم
همینطور است.»/ برترین ها