تیتر۲۰- مشکل مربوط به تامین پایدار انرژی در صنایع ایران، از حوزه سنگآهن گرفته تا فولاد و محصولات فولادی در حالی به یکی از مسائل اصلی این صنایع تبدیل شده است که طبق گفته کارشناسان صنعتی زیان ناشی از کمبود انرژی و عدمالنفع وابسته به آن، در حوزه معدن و صنایع معدنی، طبق برآوردهای صورتگرفته بالغ بر ۱۶۰هزار میلیارد تومان است و فعالان این صنعت چارهای جز سرمایهگذاری در حوزه نیروگاهی ندارند. خاموشیهای دو سال گذشته نشان میدهد که اقتصاد صنعت برق باید احیا شود.
بازار فولاد ایران به دلیل قطعی برق آسیب جدی دیده است و بسیاری از تولیدکنندگان از تعهدات بینالمللی خود عقب ماندهاند و این موضوع در طولانیمدت میتواند به صنایع فولادی ایران لطمه بزند.
انرژیهای تجدیدپذیر در حال حاضر نقش مهم و مناسبی در تامین انرژی ایران ندارند. برای تشویق به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، بهویژه در تولید برق، سیاستهای تنوع سوخت و اهداف برنامه توسعه در اواخر دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰ معرفی شدند این در حالی است که تنوع بخشیدن به منابع انرژی رکن اصلی برنامه جدید ایران است، «دنیایاقتصاد» در گزارش پیش رو ضمن گفتوگو با کیوان جعفریطهرانی تحلیلگر ارشد بازارهای داخلی و خارجی سنگآهن و فولاد به رمزگشایی شرایط کنونی و پیش روی صنایع فولادی پرداخته است که در ادامه به آن میپردازیم.
کیوان جعفریطهرانی تحلیلگر ارشد بازارهای داخلی و جهانی فولاد و سنگآهن در خصوص قطعی برق در صنایع کشور و تاثیر آن روی بازارها و صنایع کشور گفت: سال ۱۴۰۲ سومین سالی است که با کمبود برق سپری میشود، از طرف دیگر دومین زمستان با کمبود گاز را نیز سپری کردیم، اما در ارتباط با کمبود گاز، با توجه به اینکه حدود ۸۰درصد صنعت فولاد کشور با کوره قوس الکتریکی کار میکند، ۱۰درصد حدودا کوره بلند است و ۱۰درصد هم کمتر القایی است (البته این ارقام تقریبی است). قطع گاز بیشتر صنعت فولاد ایران را تحتتاثیر قرار میدهد چون در کوره قوس الکتریکی از گاز به عنوان عامل احیا استفاده میشود. از سوی دیگر کوره بلند طبیعتا از قطعی گاز تاثیر نمیپذیرد و در کوره القایی هم همینطور. در تابستان درواقع قطع برق کم و بیش تمامی صنایع را تحتتاثیر قرار میدهد حتی تولیدکنندگان آهن اسفنجی را که به علت کاهش تولید حتی با مازاد گندله مواجه هستند. کورههای قوس الکتریکی به همین صورت تحتتاثیر قرار میگیرند، کوره بلند و کوره القایی هم همین طور. ولی یک موضوع وجود دارد که تامین کمبود برق از طریق روشهای مختلف راحتتر است؛ که خیلی از بنگاهها و شرکتها نسبت به آن اقدام کردند. حتی به فکر تامین انرژی از طریق سوختهای غیرفسیلی و خورشیدی افتادند. تامین کمبود گاز موضوع بسیار مهمتری است و نیاز به سرمایهگذاریهای کلان ملی دارد که از این بحث خارج است.
این تحلیلگر بازارهای جهانی در ادامه گفت: میخواهم به یک مثال واقعی بپردازم؛ در سخنرانی ۱۸ اردیبهشت امسال که در کنفرانس فولاد و سنگآهن «دنیایاقتصاد» سخنران بودم، پاورپوینتی ارائه دادم که در آن وضعیت فولاد کشور را مقایسه کرده بودم، بر اساس نمودارهای موجود همه فکر میکنیم که عدمتامین گاز بیشتر روی صنعت فولاد تاثیرگذار بوده، ولی میبینیم که قطعی برق پارسال این قسمت را بیشتر تحتتاثیر قرار داده است. در این باره نهتنها در رابطه با تولید؛ در رابطه با صادرات هم به همین منوال است.
البته بازار جهانی فولاد هر چند امسال نیز خوب نبوده ولی از چند جنبه در برههای از زمان بهتر از پارسال بوده است؛ به عنوان مثال ماه آگوست و سپتامبر یعنی مرداد و شهریور سال گذشته وضعیت بازار فولاد از امسال بدتر بوده است. این در حالی است که هنوز در نیمه مرداد ماه بهسر میبریم؛ ولی پیشبینی من این است که شرایط در آگوست و سپتامبر امسال نسبت به پارسال شاید تا حدی بهتر باشد ولی شاهد هستیم که فولادسازهای کشور در طول سه ماه و نیم تابستان سال گذشته مجبور شدند که نسبت به قیمتهای جهانی با فاصله بیشتری، پایینتر بفروشند.
نتیجهای که میخواهم بگیرم این است که برخلاف تصور همه که قطع گاز بیشتر تاثیرگذار است، ولی شاهد آن هستیم که قطع برق میتواند تاثیر بدتری در زمینه تولید بگذارد و بهنوبه خود در صورتی که بازار صادراتی از نظر قیمت جهانی حمایت نکند این اتفاق تشدید خواهد شد و به عبارت دیگر در بُعد صادرات هم تاثیر میگذارد.
قیمتگذاری دستوری یکی از معضلات همیشگی صنایع است، نباید فراموش کنیم که الان بحرانی وجود دارد که محصولات زنجیره فولاد داخل کشور و حتی محصول نیمهنهایی یا نهایی گرانتر از بازارهای جهانی است. به جرات میتوان گفت این روال در کمتر کشوری در دنیا اتفاق میافتد؛ یعنی قیمتهای داخلیشان در بازار داخلی تا حد زیادی از قیمتهای جهانی تبعیت میکند و این روند، روند خوبی نیست به دلیل اینکه شاید باعث شود بعضی از بنگاههایی که در زنجیره هستند سود خوبی عایدشان شود بهویژه در رابطه با محصولات بالادستی؛ ولی این روند هزینه تمامشده را بالا میبرد و ادامه این روند هم نهایتا فشار و تورم مضاعفی را ایجاد میکند.
ازسوی دیگر هم وقتی قیمت داخلی بالا باشد، بحث صادرات توجیه اقتصادی ندارد و روی قیمت صادراتی تاثیر میگذارد. با توجه به رقابت شدیدی که در بعد جهانی در بازار زنجیره فولاد وجود دارد و طبیعی است که ما هم مانند هر کشوری محصولات مازاد را باید صادر کنیم، ولی میبینیم که قیمت بعضی از محصولات صادراتی ما به علت اینکه قیمتها در بازار داخلی بالاست، توجیه اقتصادی زیادی برای صادرات ندارد و این یکی از مسائل مهمی است که باید به آن پرداخته شود.
طهرانی در تشریح و رمزگشایی این روند گفت: طبیعتا قیمتگذاری دستوری تا حد زیادی مسبب این قضیه بوده است؛ هرچند که الان مدتی است الزام تولیدکنندگان محصولات زنجیره فولاد به تبعیت از نرخ کدال برداشته شده است و درواقع نرخگذاری برای ارائه محصولات در بورس جایگزین آن شده است؛ یعنی قیمتهایی که در بورس کشف میشود ملاک عمل است.
ولی خود به خود نرخ بالای کدال که الان چند ماه است با آن مواجه هستیم، باعث رکود مضاعف در بازار داخلی میشود چون هنوز معیار قیمتگذاری بسیاری از بنگاهها حداقل در بخش خصوصی است. به نظر من تبعیت قیمتگذاری از قیمت بازار جهانی باید بیشتر باشد تا تبعیت آن از قیمت بازار داخلی. در حال حاضر نرخگذاریای که وجود دارد، طوری است که بیشتر قیمت بازار داخلی در نرخ کدال تاثیر دارد.
طهرانی در مورد نقش عامل دلار روی روند بازار صنایع گفت: در روزهای گذشته ریال کمی تضعیف شد و دلار به محدوده ۵۰هزار تومان رسید، این در حالی است که در طول هفتههای گذشته قیمت ارز پایینتر بوده است (حدود ۴۸هزار و ۵۰۰)، با این حال و متاسفانه واقعیت انکارناپذیر این است که هر چقدر ریال ضعیف و ارز قوی شود، برای صادرات بهتر است.
یک واقعیتی در قضیه وجود دارد؛ یعنی اگر بخواهیم صادرات را توسعه دهیم نباید فراموش کنیم که این مساله وجود دارد: وقتی نوسانات نرخ ارز زیاد باشد که در طول یکی دو ماه گذشته بیش از ۳-۲درصد نوسانات قیمت روی ارز وجود داشته است، این خودبهخود باعث میشود صادرکنندگان و تجار نتوانند تصمیم مناسبی بگیرند یا کالای صادرشده برای آنها سود معقولی ندارد.
جعفریطهرانی تحلیلگر ارشد بازارهای جهانی فولاد در ادامه گفت: البته باید اشاره کرد که کنترل نرخ ارز چیزی نیست که دست بنگاه خاصی باشد و طبیعتا بازار آن را تعیین میکند. نتیجهای که میخواهم بگیرم این است که ما تا حد زیادی متغیرهایی را که توسط خودمان قابل کنترل است میتوانیم کنترل و مدیریت کنیم؛ ولی بعضیهایشان مثل نوسان نرخ ارز امکانپذیر نیست. قیمتگذاری دستوری یکی از این متغیرهاست که میشود آن را کنترل و مدیریت کرد.
در رابطه با رکود و افت تقاضا این مساله به شرایط اقتصادی کشور و کاهش مصرف سرانه فولاد برمیگردد. مصرف سرانه فولاد کشور ۵ سال پیش یا در همان محدوده زمانی حدود ۲۷۰ کیلوگرم برای هر نفر بود (حالا یک مقدار کمتر یا بیشتر).
الان این اعداد و ارقام به نصف و حتی کمتر کاهش پیدا کرده است. طبیعتا اگر مصرف داخلی و تقاضا بالا باشد، باعث میشود خرید و فروشهای داخلی باعث رونق اقتصادی بشود، ولی الان شاهد این هستیم که نرخ محصولات زنجیره فولاد داخل کشور بالاست به طوری که تولیدکنندگان ترجیح میدهند صادر نکنند و داخلی بفروشند ولی به علت کاهش مصرف سرانه فولاد عملا فروش داخلی نیز با مشکل روبهروست.
توازن بین عرضه و فروش بازار داخلی و خارجی یکی از کارهایی است که رگولاتورها یا قانونگذاران کشورها باید انجام دهند. در رابطه با کشور ما هم همین است. ما شاهد آن هستیم که الان چند هفته است که بحث عوارض صادراتی مطرح شده است و این بحث، بحث درستی نیست چون اوایل سال ۱۴۰۱ هم که تازه جنگ اوکراین شروع شده بود، قیمت محصولات چرخه زنجیره فولاد و خیلی از کامودیتیها بالا بود، دیدیم بحث عوارض صادراتی باعث شد صادرات متوقف شود و آن بازار خوب را از دست دادیم.
الان هم این بحث باعث میشود که در شرایطی که کشور به ارزآوری نیاز دارد و میتوانیم صادرات را توسعه دهیم همه چیز متوقف شود، فراموش نکنیم که ما در شرایط تحریم نیاز به ارز و ارزآوری داریم تا چرخ صنایع ما بچرخد و دچار رکود نشویم. بنابراین این بحث صادرات نباید توسط قانونگذار محدود شود.
بازار جهانی سنگآهن و فولاد
بازار جهانی سنگآهن و فولاد سال بسیار پر فراز ونشیبی را گذرانده است. چرا؟ چون برخلاف تصور و پیشبینیهایی که چین در نیمه اول ماه مارس اعلام کرده بود که به رشد اقتصادی ۵درصد در پایان ۲۰۲۳ میرسد، دیدیم بلافاصله در رابطه با فولاد و محصولات زنجیره فولاد از اول فروردین یا حدود بیستم مارس شاهد افت قیمت شدید در محصولات بهویژه بالادستی زنجیره فولاد و بعد قیمت فولاد بودیم و این روند کاهش قیمت در ماه آوریل و مه و ژوئن و حتی ژوئیه ادامه پیدا کرد که ما بیشترین افت قیمت را در ماه مه داشتیم که قیمت سنگآهن حتی به طور ضربهای به زیر ۱۰۰ دلار آمد هرچند که بعد بالا رفت؛ ولی کاهش قیمت در رابطه با کل زنجیره فولاد بسیار شدید بود.
وقتی بازار این نوسانات شدید را دارد، نشان میدهد که بازار چین بیمار است؛ یعنی چین به عنوان بزرگترین مصرفکننده محصولات زنجیره فولاد و کامودیتیها وقتی که بیمار شود، به این صورت روی بازار تاثیر میگذارد. پیش از این چین اثبات کرده که میتواند حتی در سهماه پایانی سال رشد اقتصادی خودش را ترمیم کند.
در حال حاضر کمتر از ۵ ماه تا پایان سال میلادی ۲۰۲۳ داریم و آخرین خبری که (سوم اوت) از بازار چین به دستم رسید، اینکه چین در حال انجام تعمیرات سالانه و کاهش تولید فولاد است و احتمالا حتی قیمت فولاد در ماه اوت که ماه جاری میلادی است، افزایش خواهد داشت.
این در حالی است که بخشی از این افزایش به کاهش تولیدی برمیگردد که به علت اورهال یا تعمیرات سالانه طبق روال در ماه اوت خواهد بود و مقداری از آن هم برمیگردد به سیاستهای کنترلیای که چین برای کاهش تولید فولاد در ۶ماه دوم هر سال اتخاذ کرده است که این در طول دو سال گذشته به صورت سریالی اعمال میشود و پیشبینی حاکم این است.
فارغ از بحث کاهش تولید فولاد که حالا ۲درصد از ظرفیت کل فولاد چین را شامل میشود که امسال ۲۵ میلیون قرار است کمتر تولید کند، شواهد نشان میدهد که چین به شدت به دنبال ترمیم کاهش رشد اقتصادیاش است که نتوانسته در طول هفت ماه گذشته به آن برسد و اینها همه نوید میدهد که بازار میتواند ماههای خوبی را در پیش داشته باشد. به شخصه معتقدم ماه سپتامبر ماه نسبتا خوبی است.
بعد از سپتامبر، اکتبر را داریم که همیشه به علت تعطیلاتی که در هفته اول اکتبر هست، وضعیت بازار قبل از این ماه یعنی در پایان سپتامبر و بعد از تعطیلات یعنی نیمه اکتبر بسیار شکننده و متغیر و غیرقابلپیشبینی است. ولی همیشه شاهد هستیم که یک هفته و ۱۰ روز قبل از شروع اکتبر و در نیمه ماه اکتبر بعد از تعطیلات شاهد شدیدترین تغییرات قیمتی در زنجیره فولاد در طول ۱۰ سال گذشته بودیم؛ یعنی به صورت سریالی همیشه کاهش و افزایش تکرار نشده است، در برههای قبل از تعطیلات افزایش شدید داشتیم و برخی مواقع قبل از تعطیلات کاهش شدید و بالعکس بعد از تعطیلات.
ولی به هر حال باید منتظر باشیم از ۲۰ سپتامبر یعنی آخر شهریور وضعیت قیمتها یا به صورت خیلی شدید افزایش پیدا کند یا حتی ممکن است به دلایل خاصی کاهش پیدا کند؛ ولی بعد از ۷ روز تعطیلی هفته اول اکتبر (که مصادف با نیمه دوم مهر ماه است) به بعد، اگر به فرض هم شاهد کاهش شدیدی در پایان شهریور باشیم، در ادامه نیمه دوم مهرماه شاهد افزایش خواهیم بود.
طبیعتا چین به دنبال ترمیم این رشد اقتصادی است و به نظر من نیاز دارد و به آن میرسد. چرا؟ به خاطر اینکه اگر چین امسال نیز مثل سال گذشته که عملا کرونا که بهانه بزرگی برای چین و خیلی از کشورها بوده که رشد اقتصادیشان کاهش پیدا کرده، نتواند در ادامه سال ۲۰۲۳ به رشد اقتصادی حداقل ۵ درصدی برسد، این باعث میشود که وجهه جهانیاش را از دست بدهد. بنابراین اعدادی که قبلا برای سال گذشته پیشبینی شده بود، بزرگ بود مثلا ۶درصد پیشبینی کرد و به نصف آن رسید. و بعد امسال آمد این را روی ۵درصد محدود کرد؛ ولی هنوز هم عدد جدیدی اعلام نکرده ولی بیش از ۳ تا ۵/ ۳درصد تا حالا نتوانسته به رشد اقتصادی دست یابد.
من معتقدم که با تزریق و تامین منابع لازم و تمهیدات بانکی باعث توسعه وضعیت اقتصادی میشود و به آن هم نیاز دارد و این کار را هم انجام خواهد داد و طبیعتا باعث میشود که در طول ماههای آینده نسبت به ۷ماه ابتدایی سال بهویژه در مقایسه با سه ماه دوم ۲۰۲۳ که وضعیت بازار بسیار بد بود وضعیت بازار مناسبتری را در مورد زنجیره فولاد شاهد باشیم.
در رابطه با بازار ایران، قیمتی که ما شاهد آن هستیم هر ماه نرخ کدال که حالا یک شاخص داخلی است، ۲۰ میلیون تومان بالاتر است حداقل در دو ماه گذشته و این روند افزایش قیمت در پنج ماه گذشته تکرار شده است؛ یعنی در حالی که بازار جهانی نزولی بوده، بازار داخلی صعودی بوده است. این روند، روند مناسبی نیست به خاطر اینکه باعث میشود صادرات آن انگیزه لازم را برای صادرکننده نداشته باشد بهویژه بحث نرخ نوسانات ارز هم که به آن اشاره کردم و بنابراین به نظر من شاخص قیمتگذاری در رابطه با بازار داخلی فارغ از عرضه و تقاضا در بازار داخلی، تا حد زیادی یا حداقل ۵۰درصد منطبق بر بازارهای جهانی بشود تا تعادلی در قیمتهای داخل و خارج کشور ایجاد بشود. الان فاصله قیمتها بسیار بالاست و این روند در درازمدت و ادامه کار به ضرر صنعت فولاد و زنجیره فولاد کشور است./دنیای اقتصاد