طی 6 سال اخیر یعنی بین سالهای 97 تا 1402 میزان واردات قطعه بین 300 میلیون تا 600 میلیون دلار در نوسان بوده است؛ البته افزایش بخشی از ارزش واردات ناشی از تورم جهانی تولید در جهان در زمان کرونا و جنگ اوکراین و بخش مهمی از آن هم ناشی از افزایش تولید لوازم خانگی ایرانی در این بازه زمانی بود به طوریکه به گزارش وزارت صمت، صنعت لوازم خانگی که در سال 97 تولید 9 میلیون دستگاه را ثبت کرده بود در سال 1401 این آمار را به بیش از 16 میلیون دستگاه رساند. افزایش 56 درصدی تولید محصول نهایی طبیعتا نیاز به قطعه را هم در این صنعت افزایش داد. آمار واردات قطعه در این بازه زمانی حکایت از افزایش 60 درصدی در این بازه زمانی دارد که با آمار افزایش تولید در تناسب است.
آمار 16 میلیونی تولید لوازم خانگی تنها با واردات قطعه محقق نشد و داخلیسازی به ویژه در حوزه قطعات سهم موثری در این میزان تولیدات و نیز عمق ساخت داخل صنعت لوازم خانگی داشت، به طوریکه میانگین عمق ساخت داخل با گذشت بیش از 6 سال از خروج برندهای خارجی از بازار، اکنون به 72.1 درصد رسیده است. از آنجائیکه نیاز ارزی صنعت لوازم خانگی هم تابعی از رابطه منطقی و مستقیم بین تعداد لوازم خانگی تولیدی و ارزش قطعات وارداتی است، با تقویت عمق ساخت داخل، وابستگی وارداتی صنعت لوازم خانگی به 28 درصد کاهش یافت.
به گفته محمدمهدی برادران، معاون صنایع عمومی وزارت صمت با افزایش عمق ساخت داخل ارزبری لوازمخانگی از 1.5 میلیارد دلار به 1.2میلیارد دلار کاهش یافته است. اگر هم از منظر ارزش کل تولیدات لوازم خانگی در بازار ایران به میزان عمق ساخت داخل بپردازیم، با توجه به ارزش 6 میلیارد دلاری تولیدات لوازم خانگی و ارزبری 1.2 میلیارد دلاری برای واردات مواد اولیه و قطعات، میتوان دریافت که تنها 20 درصد ارزش تولید صنعت لوازم خانگی از کانال واردات تامین میشود.
جهش 2 برابری صنعت لوازم خانگی در قدرت خلق ارزش افزوده
هرچند عمق ساخت داخل مهمترین شاخص در ارزیابی داخلیسازی محصولات لوازم خانگی است اما یکی از خروجیهای مهم در ابعاد کلان این صنعت، عملکرد صنعت لوازم خانگی برای خروج از بنبست مونتاژ و ورود به صنعت عمیق است؛ برای سنجش این موضوع معیار نسبت سهم از ارزش افزوده به سهم از ارزش ستانده صنعتی (قدرت خلق ارزش افزوده) ملاک بررسی است. از همین رو نسبت سهم از ارزش افزوده به سهم از ارزش ستانده صنعتی در صنایع لوازم خانگی روندی افزایشی داشته و از حدود 0.5 واحد به 1 واحد در یک دهه گذشته رسیده است.
این تصویر بیانگر این واقعیت است که صنعت لوازم خانگی در این بازه زمانی توانست از ارزش ستانده در جهت توسعه صنعتی و رشد بهره بگیرد و بخش بیشتر این ارزش به جای صرف هزینه روزمره و نهادههای تولید به افزایش ضریب تکنولوژی اختصاص پیدا کرده است که این وضعیت برخلاف شرایطی بود که کل حوزه صنعت کشور در دهه 90 به آن مبتلا شده و روند تحلیل را در پیش گرفته بود.
عمق ساخت داخل بالاتر علاوه بر بهرهگیری از توان بیشتر خلق ارزش افزوده، پتانسیل بیشتری هم برای ماندگاری در بازارهای صادراتی دارد. ضمن اینکه عمق بالاتر ساخت داخل، علاوه بر کاهش اثرپذیری صنعت از شوکهای محیطی ناشی از فضای کلان سیاسی و اقتصادی، مزیت رقابتی محصولات در بازارهای خارجی را نیز افزایش میدهد.
در کنار تاثیرات مستقیم عمق ساخت داخل، این شاخص صنعتی به صورت غیرمستقیم رشد صنایع پایهای و مادر را هم در کشور به دنبال داشته است و تامین مواد اولیه از طریق پتروشیمیها و فولاد منجر به تقویت ظرفیت تولید این صنایع هم شده است؛ افزایش تقاضا از صنایع مادر در 10 سال گذشته سبب شد تا این صنایع هم در شرایط کمبود منابع ارزی به سمت تعمیق ساخت داخل حرکت کنند.
در تمام سالهایی که افزایش عمق ساخت داخل در حال پیگیری و پیشرفت بود، واردات قطعه و محصول لوازم خانگی به کشور همچنان پابرجا بود، افزایش 7 میلیون دستگاهی تولید لوازم خانگی از سال 97 تا 1401 نیاز به قطعه را در سالهای اخیر افزایش داد ضمن اینکه در این مدت صادرات محصولات و قطعات لوازم خانگی ایرانی هم با نوساناتی که در سیاست خارجی کشور رقم خورده بود، ادامه داشت.
هرچند بررسی روند واردات و صادرات قطعات و محصول لوازم خانگی طی سالهای 97 تا 1401 از تراز منفی در این حوزه خبر میدهد اما نباید فراموش کرد که تراز منفی و مثبت به خودی خود جایگاه چندانی ندارد و مسئله کلیدی، صادرات محصول با ویژگی تکنولوژیک با مزیت رقابتی است که هرچند ارقام و اعداد صادرات در صنعت لوازم خانگی با صنایعی همچون فولاد و پتروشیمی همتراز نیست اما صادرات لوازم خانگی صادرات زنجیرهای از ارزش است.
از همه مهمتر محصولی که از این حوزه صنعتی به کشورهای دیگر صادر میشود به مزیت فناورانه رسیده است از همین رو تکیه بر وزن و ارزش دلاری صادرات در این حوزه، جایی در تحلیل تجاری آن ندارد و نباید از این موضوع هم غافل شد که صادرات به صورت عمومی در همه بخشهای اقتصادی کشور در سالهای اخیر که دولتها با کمبود منابع ارزی روبرو بودهاند سیری نزولی داشته چراکه فشار برای رفع تعهدات ارزی، صادرکننده را از ادامه فعالیت در این عرصه ناامید کرده است.
در مجموع سه شاخص عمق ساخت داخل، میزان واردات قطعات و میزان تولید لوازم خانگی، تبدیل به یک رشته ارزش در این صنعت شده است و نمیتوان هر کدام از شاخصها را بدون در نظر گرفتن دیگری مورد ارزیابی و نتیجهگیری قرار داد؛ وابستگی بالای صنعت لوازم خانگی به دو عامل فناوری و قطعات که در کشور ما ذات وارداتی دارد، با روندی که هر دو عامل در پیش گرفتهاند به سمت جایگزینی ساخت با واردات پیش میرود که عمق ساخت 72 درصدی روایتگر مسیر داخلیسازی در صنعت لوازم خانگی است./تسنیم