تیتر۲۰- در حالی که با افق اقتصادی مثبت بیشتر کشورها اکثر بازارهای سهام سال جدید میلادی را با وضعیت قابل قبولی آغاز کردند، بورسهای ایران و چین با افت شاخص مواجه بودند و ریزش 3.5 و 5.8درصدی داشتند. معیارهای موجود در کتابهای درسی سرمایهگذاری احتمالا زمان حاضر را بهترین زمان سرمایهگذاری در بورسهای ایران و چین اعلام کنند.
ریزش بالای بورس چین و ارزان بودن سهام شرکتهای چینی بهگونهای است که بهنظر میرسد بورس این کشور اکنون در تاریکترین نقطه پیش از طلوع قرار دارد. در ایران نیز شاخص کل بورس در نقطهای است که در مردادماه سال 1399 قرار داشت، در حالی که نرخ ارز جهش بیشاز دوبرابری داشته و از 26هزار تومان به حدود 55هزار تومان رسیده است. نسبت قیمت به درآمد سهام نیز به حدی کاهش یافته که بهنظر میرسد تمامی ریسکها را پوشش داده باشد؛ اما همچنان سرمایهگذاران رغبتی برای ورود به این دو بازار نشان نمیدهند. بهنظر میرسد بیاعتمادی به این بازارها بالاست، به اندازهای که مدیر سهام بازارهای نوظهور صندوق کارمیگناک (Carmignac) معتقد است کسی که اکنون وارد بازار چین شود «شجاع، با دانش بالا یا احمق» است.
بررسیها نشان میدهد بیاعتمادی سرمایهگذاران به بازار و خطرات ژئوپلیتیک دو ریسک مشترک این دو بازار بودهاند. بیاعتمادی بنیادی سرمایهگذاران هر دو بازار در بیثباتی سیاستگذاریهای دولتهای ایران و چین ریشه دارد.
جنس خطرات ژئوپلیتیک برای این دو بازار اما کاملا متفاوت است. در حالی که بازگشت ترامپ برای چین به منزله تعرفه گمرکی بالاتر و تحریم برخی کالاهاست، این اتفاق برای ایران به منزله تحریمهای شدیدتر و ریسک گسترش ناآرامیها در منطقه است.
بیاعتمادی سرمایهگذاران
یکی از دلایل افت شاخص SSE بورس چین، انتشار اخبار جدید در مورد شرکت اورگراند (Evergrande) بود. این شرکت که در حوزه مسکن فعالیت میکند، ناتوان از بازپرداخت بدهیهای خود، در دادگاه هنگکنگ محکوم شد. این خبر موج جدیدی از ناامیدی از بازار مسکن چین و بیاعتمادی به سیاستهای دولتی برای حمایت از این بازار را به راه انداخت. موافقت دولت چین با این حکم دادگاه هنگکنگ به منزله از دست رفتن سرمایه باقیمانده برای سرمایهگذاران خارجی این سهمهاست. همچنین بسیاری از سرمایهگذاران داخلی و خارجی نسبت به سیاستهای اجرایی دولت چین بیاعتمادند. به اعتقاد بسیاری از سرمایهگذاران، سیاستهای حمایتی دولت چین بسیار کوچکتر از آن هستند که بتوانند در وضعیت فعلی این بازار تغییری ایجاد کنند و زمان مناسب برای اجرای این سیاستها نیز از دست رفته است.
با این حال، تلاش دولت چین برای بازگرداندن اعتماد سرمایهگذاران درخور ستایش است. بهعنوان مثال، پس از آنکه دولت چین وعده تسهیل قوانین درخصوص شرکتهای حوزه بازیهای کامپیوتری را داد، طرحهایی برای محدود کردن هزینههای هر بازیکن (gamer) وضع شد که بلافاصله بازار را قرمزپوش کرد. پساز آن دولت چین این طرحها را از وبسایت رسمی سازمان مطبوعات و انتشارات حذف کرد و امیدها به منحل شدن این طرح را افزایش داد. این مساله موجب رویآوردن سرمایهگذاران به خرید سهام این صنعت و رشد مجدد شاخص آن شد.
در ایران اما اعتماد سرمایهگذاران از دو جهت تخریب شده است. از جهتی با شاخصسازیها و دخالت دولت و شرکتهای حقوقی در فرآیند کشف قیمت بازار، اعتماد سرمایهگذاران به مکانیزم بازار از دست رفته و از سوی دیگر بیاعتمادی بنیادین سرمایهگذاران تحت تاثیر قرار گرفتن سود شرکتها از سیاستهای دولت در حال افزایش است.
افزایش نرخ خوراک پتروشیمیها و قیمتگذاری دستوری در حوزه خودرو از مثالهای بارز این تاثیرپذیریها است. از سوی دیگر، تصویب طرحهای افزایش نرخ بهره و تصویب قوانین ناگهانی و پرابهام عملا اعتماد سرمایهگذاران را سلب کرده است، بهگونهای که از ابتدای سال جدید میلادی شاهد خروج حقیقیها از بازار سهام و قرمزپوشی این بازار بودهایم.
خطرات ژئوپلیتیک و به عبارت دیگر ترامپ
به گزارش فایننشالتایمز، ، چالش اساسی بازار سهام و اقتصاد چین احتمال رویکار آمدن مجدد ترامپ است. از آنجا که احتمال معرفی ترامپ به عنوان نامزد جمهوریخواهان برای انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در ماه نوامبر بسیار بالاست، ریسک به قدرت رسیدن مجدد او بسیار زیاد است. بهنظر میرسد مساله قدرتگرفتن مجدد ترامپ برای چین حتی از چالش بین چین و تایوان نیز بسیار مهمتر باشد.
برای مثال، انتخابات اخیر تایوان که در سیزدهم ژانویه برگزار شد و اعلام استقلال مجدد رئیسجمهور آن اثر چندانی بر بورس چین نداشت، اما خبر پیروزی درونحزبی ترامپ در ایالت آیووا موجب ریزش 2درصدی سهام چین شد. با توجه به احتمال وضع تعرفههای بالا توسط ترامپ، سهام شرکتهای بینالمللی چینی که لینک قویای با آمریکا داشتند با بیشترین ریسک مواجهاند.
اما در ایران ریسکهای ژئوپلیتیک به شکل دیگری در جریان هستند. تنشهای اخیر منطقه و نبود چشمانداز مثبت برای پایان درگیریها اصلیترین چالشهای کنونی ژئوپلیتیک هستند. با توجه به روحیه ستیزهجویانه ترامپ، احتمالا این چالشها با به قدرت رسیدن او تشدید خواهند شد.
با بررسی شواهد، میتوان گفت روی کار آمدن ترامپ نهتنها آمریکا و اروپا که تمام دنیا را با چالشی عظیم مواجه خواهد کرد و حوادث اخیر پیشلرزههای آن محسوب میشوند./دنیای اقتصاد