تیتر 20- فولاد هرمزگان چگونه میتواند با تکیه بر نظام مدیریت استراتژیک، جایگاه خود را در جمع پنج شرکت برتر فولادی کشور تثبیت کند؟ این پرسش، علاوه بر تحلیل برنامههای استراتژیک شرکت، نشان میدهد چگونه میتوان از چهار منظر کلیدی شامل ارزش، مشتری، فرایند داخلی و توانمندسازها، تحول پایدار در مسیر تعالی سازمانی و یک سازمان متعالی ایجاد کرد.
شرکت فولاد هرمزگان، از سال 1395 برای دستیابی به چشمانداز 10 ساله و قرار گرفتن در ردیف پنج شرکت برتر تولیدکننده فولاد در کشور، نسبت به طراحی نظام مدیریت استراتژیک مبتنی بر کارت امتیازی متوازن (BSC) اقدام کرده است. این برنامه استراتژیک، صرفا ترسیم یکسری اهداف روی کاغذ نیست، بلکه بازتاب تحول ساختاری و فرهنگی در این شرکت است تا آن را به سمت تبدیل شدن به یک رهبر صنعتی در بازار سوق دهد.
ورود فولاد هرمزگان به فرایند مدیریت استراتژیک، صرفا یک تصمیم مدیریتی نبوده، بلکه همچنین پاسخی به ضرورتهای رقابتی در صنعت فولاد بوده است. این شرکت با تشکیل کمیته عالی تحول و تحلیل دقیق محیط کلان و صنعت، توانست یک نقشه راه جامع تدوین کند که تمام ذینفعان داخلی و خارجی را شامل شود. این رویکرد، علاوه بر شفافسازی اهداف سازمانی، ساختاری فراهم کرده که در آن همه بخشها به طور هماهنگ حرکت کنند.
ارزش: از ثروت پایدار برای سهامداران تا بازدهی مالی
یکی از اهداف کلیدی فولاد هرمزگان، ایجاد ارزش برای سهامداران از طریق افزایش بازدهی مالی است. شاخصهای سود خالص و سود عملیاتی، به عنوان معیارهای کلیدی، گویای رویکرد سازمان به سودآوری پایدار است. این تلاشها، بهویژه در شرایط نوسانات بازار و تاثیر قیمتهای جهانی فولاد بر عملکرد شرکتهای داخلی، نشانه مدیریت هوشمندانه منابع و هزینههاست.
این شرکت با تدوین شش هدف استراتژیک، تلاش کرده با کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری تولید، حاشیه سود بالا را حفظ کند. تحلیل دادههای مالی در سالهای اخیر، بیانگر تمرکز بر بهبود بازدهی سرمایهگذاریها در جهت افزایش ارزش بازار است.
مشتری: از وفاداری تا بازارهای جدید
در یک بازار رقابتی، مشتریمحوری، یک اصل اساسی است. فولاد هرمزگان با تاکید بر رضایت مشتریان، بهویژه از طریق تنوع سبد محصولات و تحویل بهموقع، در صدد حفظ سهم بازار و جذب مشتریان جدید است. شش هدف استراتژیک در این بخش، بر اهمیت ارائه قیمتهای رقابتی و افزایش سطح رضایت کلی مشتریان تاکید دارند.
آنچه تحلیل این رویکرد را جذابتر میسازد، تاثیر مستقیم بر بهبود برندینگ شرکت است. مشتریان امروزی، نه تنها به محصول، بلکه به تجربه کلی خرید توجه دارند. فولاد هرمزگان با درک این تغییرات، زیرساختهایی فراهم کرده که علاوه بر کمک به تقویت روابط فعلی، به گسترش بازارهای صادراتی نیز منجر میشوند.
فرایندهای داخلی: از بهینهسازی تا کارآمدی عملیاتی
کیفیت محصولات و خدمات فولاد هرمزگان، نتیجه تمرکز این شرکت بر بهینهسازی فرایندهای داخلی است. طراحی 14 هدف استراتژیک در قالب شش مضمون، بیانگر رویکرد جامع این شرکت است که فرایندها را از طراحی تا تحویل محصول پوشش میدهد. شاخصهایی نظیر زمان اجرا، نرخ خطا و کیفیت تولید، به عنوان معیار سنجش موفقیت این اهداف درنظر گرفته شدهاند.
بررسی فرایندها نشان میدهد فولاد هرمزگان با استفاده از فناوریهای پیشرفته و نظارت دقیق بر عملیات تولید، در مسیر کاهش هزینهها و افزایش کارآیی گام برداشته است. این امر، علاوه بر بهبود کیفیت محصول نهایی، توانایی رقابتپذیری را افزایش میدهد.
توانمندسازها: از نوآوری تا توسعه سرمایه انسانی
بیتردید هیچیک از سه منظر قبلی، بدون تمرکز بر توانمندسازها، به نتایج مطلوب دست نمییابند. این منظر، که به نوعی زیربنای موفقیت شرکت است، بر توسعه سرمایه انسانی، فناوری و فرهنگ سازمانی متمرکز است. پنج هدف استراتژیک طراحی شده در این بخش، بر آموزش کارکنان، افزایش بهرهوری و توسعه محصولات جدید تاکید دارند.
تحلیل این بخش نشان میدهد که فولاد هرمزگان بهخوبی اهمیت سرمایه انسانی را درک کرده است. برنامههای آموزشی منظم و ایجاد فضایی برای خلاقیت و نوآوری، این شرکت را در موقعیتی قرار میدهد که با سرعت بیشتری به تغییرات بازار پاسخ دهد. از سوی دیگر، تمرکز بر فرهنگ سازمانی و جلب رضایت کارکنان، به ایجاد محیط پویا و بهرهور کمک میکند.
همافزایی منظرها: راهحل تعالی سازمانی
یکی از ویژگیهای قابل توجه فولاد هرمزگان، توانایی این شرکت در ایجاد همافزایی بین چهار منظر اصلی است. این مجموعه با تدوین اهدافی که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر یکدیگر تاثیرگذارند، قادر است بین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت توازن ایجاد کند. به عنوان مثال، نوآوریهای ناشی از منظر توانمندسازها، به بهبود فرایندهای داخلی منجر شده و در نهایت، رضایت مشتریان و افزایش بازدهی مالی را تقویت میکند.
با این همه، این مجموعه برای دستیابی به یکی از پنج شرکت برتر صنعت فولاد، با چالشهایی نظیر رقابت شدید داخلی، نوسانات اقتصادی و محدودیتهای صادراتی مواجه است. در کنار اینها، فرصتهای رشد تقاضای جهانی برای فولاد، توسعه فناوریهای نوین و حمایتهای دولتی در بخش تولید، میتوانند در دستیابی به اهداف، به این شرکت کمک کنند.
تحلیل استراتژیهای فولاد هرمزگان نشان میدهد این شرکت با بهرهگیری از رویکرد مدیریت استراتژیک و تمرکز بر چهار منظر اصلی، ارزش، مشتری، فرایندهای داخلی و توانمندسازها، مسیر روشنی برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه ترسیم کرده است. اگرچه چالشهایی در این مسیر قرار دارند اما توانایی این مجموعه در تطبیقپذیری با تغییرات محیطی و بهرهبرداری از فرصتهای موجود، احتمال موفقیت را افزایش میدهد. حرکت در این مسیر نه تنها به تعالی سازمانی فولاد هرمزگان و تحقق چشمانداز 10 ساله این شرکت کمک میکند، بلکه الگوی مناسبی برای سایر شرکتهای فعال در صنعت فولاد ایران خواهد بود.