پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ - 2025 February 06
پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران    *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران      
۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۵
در کافی‌شاپ‌ها سنت‌های جدید شهرنشینی و آداب معاشرت زندگی شهرنشینی، تمرین و مفهوم واقعی زندگی مزه و چشیده می‌شود.
کد خبر: ۷۴۲۳۵

تیتر20-

قهوه از قرن ۱۳ میلادی به عنوان یک نوشیدنی محبوب، شهرت زیادی در میان مردم جهان پیدا کرد و تا قرن ۱۵ میلادی در کشورهایی چون مصر و شام و امپراتوری عثمانی، قهوه‌خانه‌های بسیاری ایجاد شد.

مقامات مذهبی در مکه، قاهره و استانبول تلاش کردند تا مصرف آن را ممنوع کنند. قهوه‌خانه نهادی جدید بود که مردان در آن جمع می‌شدند و به صحبت کردن، شعرخوانی و بازی‌هایی مانند تخته‌نرد و شطرنج می‌پرداختند. همچنین مرکزی برای گردهمایی اندیشمندان و به صورت ضمنی به رقیبی برای مسجد به عنوان جایی برای ملاقات جمعی بدل شده بود.

اولین قهوه‌خانه‌ها در ایران، در دوره صفویه و در زمان شاه‌تهماسب در قزوین تأسیس شدند و در زمان شاه‌عباس بزرگ در اصفهان گسترش یافتند.

از دیدگاه فرهنگی، قهوه‌خانه‌ها به عنوان مراکزی اجتماعی برای تعامل مردم عمل می‌کنند. یک کافه یا قهوه‌خانه، مکانی را برای مشتریان فراهم می‌کند تا جمع شوند، صحبت کنند، بخوانند، بنویسند، یکدیگر را ملاقات کنند و...

«نسبت میان کافه و معمار» عنوان نشستی از سلسله نشست‌های ایکوم ایران است که چندی پیش در محل کافه تایپ برگزار شد. در این نشست که دبیری آن را سید احمد محیط طباطبایی بر عهده داشت استادان معمار به ایراد سخنرانی پرداختند.

زنده بودن، زندگی کردن

مهندس سیدمحمد بهشتی، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری، درباره مفهوم زنده بودن و زندگی کردن در جامعه شهری می‌گوید: تنگ آبی را در نظر بگیرید که یک ماهی در آن شناور است. ماهی در آن تنگ زنده است، زندگی نمی‌کند. تا سال ۱۳۷۶ ما تعداد معدودی کافی‌شاپ در تهران داشتیم، چه شد که در حال حاضر بیش از ۷۰۰۰ کافی‌شاپ در تهران داریم؟

تا یک زمانی، هر جایی، جایی بود و اسم و رسم، عطر و طعم و کیفیت مخصوص به خود را داشت، مثلا در سینمای ایران در سناریو می‌نوشتند: «روز خارجی ـ محله آب‌منگل» تا قصه قیصر بتواند در آن اتفاق بیفتد، نمی‌توانست روز خارجی ـ کوچه باشد... یا اگر از شما می‌پرسیدند قصد سفر به کجا را دارید و می‌گفتید شمال، همه چپ‌چپ به شما نگاه می‌کردند، ولی از یک زمانی به بعد، گیلان و مازندران شد شمال! شمال کجاست؟ جایی که جنگل،  کوه، دریا دارد و اکبرجوجه!

تقریبا از اواسط دهه ۴۰ شاهد این بودیم که زندگی به فضای خصوصی پناه برد. خارج از فضای خصوصی، مردم زنده بودند، زندگی نمی‌کردند؛ خصوصا از ابتدای دهه ۶۰ این سیطره کامل می‌شود. 
در زندگی کردن است که کیفیت وجود دارد؛ وقتی در دوره‌ای به سر می‌بریم که فقط زنده بودن مهم است، درواقع کمیت سیطره دارد و حتی کیفیت را با کمیت می‌سنجیم. مثلا یک خانه خوب در کجا واقع شده است؟ در الهیه، در یک برج و ... 

در زمانه‌ای که اصلا تصوری از کیفیت وجود ندارد، معرف معماری، دیگر معماران نیستند. 

این بنگاه‌های معاملات ملکی هستند که به شما می‌گویند کدام منطقه، منزلت مکانی دارد. چون ما باورمان شده که ما به مکان منزلت نمی‌دهیم و این مکان است که به ما منزلت می‌بخشد. در چنین دورانی معماران مانند پیروان ادیان غیرقانونی زیرزمینی، فقط غر می‌زنند و اصلا حواسشان نیست که تقاضایی برای کیفیت وجود ندارد.

معماری یعنی صفا 

مهندس بهشتی می‌گوید: از سال  ۱۳۸۵ یک اتفاق در جامعه شهری می‌افتد و جامعه آرام‌آرام با تعریف «برند» آشنا می‌شود. قبل از آن، نشان تجاری اهمیت داشت. نشان تجاری درواقع یک کمیت تضمین‌شده بود اما برند، یک کیفیت تضمین‌شده است. وقتی کیفیت موضوعیت پیدا ‌کند، جامعه آرام آرام مرزهای کیفیت را هم پشت سر می‌گذارد تا به کیفیت منحصربه‌فرد برسد؛ یعنی کیفیتی که بی‌رقیب است. 

حالا مشکل اساسی این است که معماران ما ۴۰ سال است که معماری نکرده‌اند. کیفیت، یک جریان جهانی نیست. هر سرزمینی کیفیت منحصربه‌فرد خود را دارد. معماران ما تمرین نکرده‌اند. در دانشکده‌های معماری به دانشجویان ما چه آموزش می‌دهند؟  در بهترین حالت، همان چیزهایی را که پاسخگوی نیازهای کمّی ماست. 

معماران ما یک جور بیگانگی با واژه کیفیت دارند. در فرهنگ ایرانی، «صفا» اهمیت زندگی است؛ چنانچه گفته شده «در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست»! تمام چیزهایی که ما امروز در معماری ایجاد می‌کنیم همان رونق است. کابینت آشپزخانه، مبلمان و... همه رونق خانه است. صفا کجاست؟ صفا همان کیفیت است. در دانشکده‌های معماری، صفا آموزش داده نمی‌شود. معماران ما صفا را نمی‌شناسند.

آقای بهشتی در ادامه خاطرنشان می‌کند: در هیچ کجای دنیا در معماری خانه‌ها چیزی به نام حوض وجود ندارد. فضای مرکزی ممکن است وجود داشته باشد اما هر فضای مرکزی که حوض نمی‌شود. حوض، حیاط و ایوان، یک کیفیت منحصربه‌فرد است.

جریان زندگی در کافی‌شاپ‌ها

مهندس بهشتی درباره پس‌گرفتن شهرها و بازگشت زندگی به آن‌ها می‌گوید: از سال ۱۳۸۵ رفته‌رفته زندگی در شهرها جریان پیدا می‌کند، نمونه آن هم جایی است به نام «کافی‌شاپ».  در کافی‌شاپ‌ها سنت‌های جدید شهرنشینی و آداب معاشرت زندگی شهرنشینی، تمرین و مفهوم واقعی زندگی مزه و چشیده می‌شود. ببینید چقدر تمنای زندگی وجود  دارد که در شهری چون زاهدان، قریب به ۱۳۰۰ کافی‌شاپ راه افتاده است! یعنی زندگی به شهر حمله کرده و می‌خواهد آن را پس بگیرد. 

بسیاری از تحولات اجتماعی که امروز شاهدشان هستیم حاصل همین بیرون آمدن زندگی از فضای خصوصی است. از اینجاست که معماران ما باید وارد صحنه شوند. وقتی زندگی وارد شهر می‌شود شهر، دیده، شنیده و چشیده می‌شود. خلاصه آن‌که صحنه ملاقات معمار و کیفیت، کافی‌شاپ‌ها هستند. صفا همان چیزی است که ما امروز در کافی‌شاپ‌ها شاهد آن هستیم. صفاست که زندگی را برای ما دلپذیر می‌کند و اصلا ربطی هم به رونق ندارد. این وظیفه معماران است که با هنر خود، صفای زندگی را در کافی‌شاپ‌ها به تماشا بگذارند.

تواضع، لازمه هنر معماری

آقای بهشتی می‌گوید: با توجه به تجربه سال‌هایی که در دانشگاه درس خوانده‌ایم و سال‌هایی که در جامعه حرفه‌ای فعالیت داریم، یکی از چیزهایی که معماران خوب یاد می‌گیرند تکلف داشتن است، یعنی از بالا نگاه کردن به همه چیز. چون معمار، تواضع ندارد، خانه ایرانی، مسجد ایرانی، خیابان ایرانی و شهر ایرانی، خودش را در نگاه او عرضه نمی‌کند. معمار شهر را نگاه می‌کند ولی آن را نمی‌بیند. شهر، آنِ واقعی خود را در نگاه او آشکار نمی‌کند و همچنان خود را در پس پرده‌ای پنهان می‌سازد. برای دیدن شهر و صفای باطنی آن باید به زیارتش رفت. نمی‌شود از بالا به پایین نگاه کرد تا او بیاید به زیارت ما!

ایجاد کیفیت در فضا

مهندس سعید سادات‌نیا، استاد معماری و شهرسازی درباره رابطه معماری و کیفیت می‌گوید: معماری، رابطه دیالکتیکی تبدیل کیفیت به کمیت است. 

معماری که تاریخ نداند، هویت نداند، بوم‌زیستی را نشناسد، پایداری را نفهمد، تاب‌آوری را نفهمد، جغرافی و اقتصاد نداند، معماری نمی‌داند و هنر معماری را نمی‌شناسد. 

از نگاه بسیاری، معماری حرفه‌ای میان‌رشته‌ای است ولی درواقع معماری حرفه‌ای همه‌رشته‌ای است؛ یعنی یک معمار نه‌تنها باید همه این توانمندی‌هایی را که ذکر شد داشته باشد بلکه باید بتواند با یک اقتصاددان، دانش شهری و دانش ایجاد کیفیت در فضا را تبادل کند. 

معماری یعنی ایجاد کیفیت در فضا و به گفته یکی از استادان شهرسازی، شهرسازی یعنی جاری کردن خود در شهر و من می‌گویم معماری، جاری کردن کیفیت در فضا و کیفیت را تبدیل به کمیت کردن است. ما باید این‌گونه به فضا نگاه کنیم.

این مهندس شهرسازی در ادامه خاطرنشان می‌کند: گسترش شهرها در دوره‌های مختلف تاریخی، همیشه همراه با توجه جدی به حقوق عمومی و فضای عمومی بوده است. نمونه خیلی باارزش آن، توسعه اصفهان در دوره صفویه است.

 یکی از معماران آن دوره، علی‌اکبر اصفهانی بود، یک عارف و فیلسوف که فن‌آوری را خوب می‌شناخت و در عین حال همدم شاه‌عباس هم بود. علاوه بر دانش فن‌آوری، کیفیت را هم 
می‌دانست. 

او شهر را گسترش داد، بدون آن‌که به باغ‌های اطراف آن آسیبی برساند و در کنار توسعه شهر به گسترش باغ‌ها هم توجه داشت

میادین و بازارها و بازارچه‌های محلی ایجاد شد که یک مجموعه شهری بودند؛ مجموعه‌ای که زندگی‌ها را به هم پیوند می‌داد./روزنامه اطلاعات

ارسال نظرات
موضوعات روز