تیتر20 - شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران حوزه سنگ آهن ایران، در آستانه بحرانی جدی قرار گرفته است. بحرانی که سال هاست کارشناسان هشدار آن را داده اند اما در هیاهوی سودهای کلان سالانه، نادیده گرفته شده است: آن هم چیزی نیست جز موضوع پایان ذخایر قابل استخراج.
طبق ارزیابی های فنی منتشرشده، ذخایر قطعی معدن اصلی چادرملو طی چند سال آینده به پایان می رسد و اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، این غول معدنی به زودی با کاهش شدید تولید و افت درآمد مواجه خواهد شد. اما پرسش مهم آن است که آیا مدیران چادرملو، برنامه ای عملیاتی و شفاف برای عبور از این بحران دارند؟
کارشناسان زمینشناسی و فعالان حوزه معدن بارها درباره لزوم شناسایی و بهره برداری از ذخایر جدید هشدار داده اند. با این حال، سیاست های انفعالی شرکت در حوزه اکتشاف، حاکی از عدم درک واقع بینانه مدیریت از خطری است که در پیش است. چادرملو طی سال های اخیر، بهجای توسعه حداکثری فعالیت های اکتشافی، بیشتر درگیر پروژه های پایین دستی، سرمایه گذاری در نیروگاه و طرح های جانبی شده است. اقداماتی که در کوتاه مدت سود آورند، اما در بلند مدت بدون پشتیبانی ماده معدنی، بی معنا خواهند شد.
در کشوری مانند ایران، که فرآیند های صدور مجوز اکتشاف و بهره برداری همواره با بروکراسی پیچیده همراه است، چادرملو باید سال ها پیش اکتشافات گسترده تری را آغاز می کرد. در حالی که شرکت های معدنی بزرگ در دنیا ده ها میلیون دلار برای کشف ذخایر جدید هزینه می کنند، بودجه های ناچیز اختصاص یافته به اکتشاف در چادرملو بیشتر به یک شوخی تلخ شباهت دارد.
از سوی دیگر، طرح انتقال بخشی از عملیات به معادن D19 و سایر ذخایر جانبی، با چالش های فنی، زیست محیطی و اقتصادی روبه رو است و نمی تواند جایگزینی پایدار برای معدن اصلی باشد.
توسعه بدون پشتوانه معدن یعنی سقوط
شرکت چادرملو طی یک دهه گذشته با تمرکز بر توسعه واحدهای فولادی، کنسانتره سازی، گندله سازی و حتی سرمایه گذاری در تولید برق، در عمل مسیر تبدیل شدن به یک هولدینگ صنعتی را در پیش گرفته است. اما نکته مغفول اینجاست که همه این زنجیره ها، بدون تامین پایدار ماده معدنی، محکوم به رکود و ورشکستگی تدریجی اند.
حال سوال این است که آیا مدیران چادرملو درک می کنند که بدون سنگ آهن، هیچ کنسانتره ای تولید نخواهد شد؟ هیچ گندله ای ساخته نمی شود؟ هیچ فولادی ذوب نخواهد شد؟ ساختارهای فولادی بدون ریشه معدنی، بر شنی روان بنا شده اند.
در شرایطی که صنعت فولاد کشور برای بقا به تامین مستمر سنگ آهن نیاز دارد، سکوت وزارت صمت، ایمیدرو و حتی سازمان زمینشناسی در برابر آینده مبهم چادرملو، قابل توجیه نیست. دولت و نهادهای ناظر باید شرکت های بزرگ معدنی را ملزم به ارائه گزارش های دقیق از وضعیت ذخایر و برنامه های جایگزین کنند؛ نه آنکه تنها به آمار صادرات و تولید فعلی دل خوش کنند.
پایان دوران طلایی؟
چادرملو در حال نزدیک شدن به نقطه عطفی تاریخی است. اگر امروز چاره اندیشی نشود، اگر استراتژی های اکتشافی به صورت جدی و شفاف اجرایی نشود، فردا دیگر نه از سود های افسانه ای خبری خواهد بود، نه از اشتغال هزاران نفر در این منطقه.
در شرایط کنونی، سکوت در برابر بحران اتمام ذخایر نه تنها یک اشتباه مدیریتی، بلکه یک خیانت به آینده صنعت معدن کشور است.