تیتر20 - زغالسنگ ککشو به عنوان یکی از منابع اولیه و مهم در صنعت فولاد به شمار میآید و به طور گسترده در فرایند تولید فولاد به روش کوره بلند مورد استفاده قرار میگیرد. این ماده معدنی به دلیل برخورداری از خواص منحصربهفردی همچون استحکام بالا، در فرایندهای احیای سنگآهن و تولید فولاد نقش کلیدی ایفا میکند و با توجه به اینکه بخش عمده فولاد در جهان (بیش از 70 درصد) به روش کوره بلند تولید میشود، بر همین اساس میتوان گفت زغالسنگ ککشو از اهمیت ویژهای در تولید این فلز استراتژیک در دنیا برخوردار است.
زغالسنگ ککشو به عنوان یکی از منابع اولیه و مهم در صنعت فولاد به شمار میآید و به طور گسترده در فرایند تولید فولاد به روش کوره بلند مورد استفاده قرار میگیرد. این ماده معدنی به دلیل برخورداری از خواص منحصربهفردی همچون استحکام بالا، در فرایندهای احیای سنگآهن و تولید فولاد نقش کلیدی ایفا میکند و با توجه به اینکه بخش عمده فولاد در جهان (بیش از ۷۰ درصد) به روش کوره بلند تولید میشود، بر همین اساس میتوان گفت زغالسنگ ککشو از اهمیت ویژهای در تولید این فلز استراتژیک در دنیا برخوردار است.
در ایران اما استفاده از روش کوره بلند چندان مرسوم نیست و به جز دو شرکت بزرگ فولادی، در حال حاضر سایر فولادسازان کشور (بیش از ۹۰ درصد) از روش احیای مستقیم برای تولید این فلز پراهمیت استفاده میکنند. با فرض بر اینکه به دلیل برخورداری از ذخایر گاز فراوان، صنعت فولاد ایران به سمت استفاده از روش احیا مستقیم متمایل شده، جای بسی تعجب است که چرا علیرغم وجود ذخایر غنی زغالسنگ (بیش از یک میلیارد تن)، استفاده از این ماده معدنی ارزشمند و به دنبال آن تولید فولاد بر پایه روش کوره بلند مهجور واقع شده و صنعت زغالسنگ به جایگاه واقعی خود در این سالها نرسیده است.
معادن زغالسنگ در ایران همزمان با احداث و راهاندازی نخستین کارخانه فولادی (به روش کوره بلند)، در نقاط مختلفی همچون کرمان، البرز مرکزی، البرز غربی، البرز شرقی و طبس شناسایی شده و همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، میزان ذخایر زغالسنگ کشور بیش از یک میلیارد تن برآورد میشود. لازم به ذکر است که به ازای تولید هر تن شمش فولادی، به ۶۰۰ کیلوگرم کک نیاز بوده که این میزان کک با استفاده از ۱٫۶ تن کنسانتره زغالسنگ تولید میشود. همچنین برای تولید این میزان کنسانتره، حدود دو تن زغالسنگ خام مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین با توجه به ظرفیت تولید چهار میلیون تن شمش فولادی در دو کارخانهای که از روش کوره بلند استفاده میکنند، میزان نیاز آنها به کک دو میلیون و ۴۰۰ هزار تن، به کنسانتره زغالسنگ حدود چهار میلیون تن و به زغالسنگ خام حدود هشت میلیون تن خواهد بود.
حال با مقایسه آمار و ارقام فوق به خوبی میتوان دریافت که نیاز فولادسازان داخلی (بر پایه کوره بلند) به زغالسنگ خام، در مقابل میزان ذخایر تخمین زده شده رقم ناچیزی است و از این رو توسعهنیافتگی صنعت زغالسنگ متناسب با صنعت فولاد را باید نخستین پاشنهآشیل تولید فولاد به روش کوره بلند در داخل برشمرد؛ این مسئله باعث شده است که دو شرکت فولادی به منظور جبران عقبافتادگیهای موجود، اقدام به واردات زغالسنگ از بازارهای خارجی کنند و این وابستگی به واردات از یک سو و نوسان جهانی قیمت زغالسنگ و نوسان نرخ ارز در داخل کشور از سوی دیگر، منتج به برخی مشکلات در تامین زغالسنگ مورد نیاز آنها شده است.
مسئله تاملبرانگیز دیگر اینکه توان تولید کنسانتره زغالسنگ در ایران طی دهه ۷۰ شمسی، دو میلیون و ۲۰۰ هزار تن تا دو میلیون و ۳۰۰هزار تن بوده و این میزان در دهه ۸۰ شمسی با اجرای یک طرح مکانیزه در طبس با ظرفیت تولید ۷۰۰ هزار تن، به حدود سه میلیون تن رسیده است. در حالی که انتظار میرفت ظرفیت تولید کنسانتره زغالسنگ طی این سالها روند افزایشی خود را طی کند، در کمال تعجب شاهد آن بودهایم که به دنبال عدم سرمایهگذاریهای جدید، میزان توان تولیدی در سال ۱۴۰۳ به حدود دو میلیون و ۶۰۰ هزار تن کاهش یافته و در مقایسه با دهه ۸۰ شمشی، توان تولید در معادن برخی نقاط مانند کرمان (۸۰درصد) و البرز غربی (۱۰۰ درصد) از دست رفته است.
نکته حائز اهمیت دیگر در خصوص قیمتگذاری زغالسنگ است؛ جایی که تا دهه ۹۰ شاهد آن بودیم که قیمتگذاری این ماده معدنی عموما به صورت دستوری انجام میشد و این روند تا نیمه نخست این دهه نیز به همین روال ادامه پیدا کرد. در سال ۱۳۹۶، بهای شمش «فخوز» مبنای قیمتگذاری زغالسنگ قرار گرفت و در بازه زمانی ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، سالهای خوبی برای فعالان این صنعت از لحاظ سودآوری سپری شد. با این وجود، متاسفانه از سال ۱۴۰۰ به بعد شاهد خروج پول و به دنبال آن از دست رفتن سود شرکتهای تولیدکننده زغالسنگ بودهایم و همین امر باعث شده است صنعت زغالسنگ در کشور طی سالیان اخیر توسعه پیدا نکند. باید این واقعیت را پذیرفت که متاسفانه به زغالسنگ از دیدگاه یک ماده معدنی استراتژیک و پراهمیت توجه نشده است و به جرات میتوان گفت که صنعت زغالسنگ امروز متولی خاصی در کشور ندارد که خود میتواند مهر تاییدی بر مظلومیت این صنعت باشد.
در این میان نباید از مقوله کیفیت زغالسنگ تولید شده نیز غافل شد. با توجه به اینکه توسعه این صنعت تنها در یک منطقه (طبس) حاصل شده است و به دنبال آن ترکیب بهینه زغالسنگ در تمامی مناطق زغالخیز کشور جهت استفاده در کورههای بلند به دست نیامده، بنابراین همین امر سبب بروز اختلالاتی در کیفیت زغالسنگ ایدهآل دو فولادساز داخلی شده است. در چنین شرایطی، چارهای جز واردات زغالسنگ خارجی برای این شرکتهای فولادی باقی نخواهد ماند. در یک نگاه کلی، عدم توسعهیافتگی متوازن در این صنعت باعث شده است که در یک منطقه، شاهد رشد تولید و در مناطق دیگر، شاهد تعطیلی معادن زغالسنگ باشیم. از طرفی، با توجه به اینکه معادن زغالسنگ در نقاط دورافتاده و کمتر توسعهیافته واقع شده است، مسائل اجتماعی، معیشتی و کارگری را نیز در این معادن نباید فراموش کرد و از آنجایی که نزدیک به ۶۰ درصد کاربری این معادن را نیروی انسانی تشکیل میدهد، بنابراین هرگونه تعطیلی و توقف فعالیت این معادن آثار سوء بسیاری را برای جامعه و کل کشور به همراه خواهد داشت.
در پایان میتوان گفت اگرچه با توجه به کیفیت زغالسنگ تولید شده در کشور، کماکان نیاز به واردات حدود ۲۵ درصد از این ماده معدنی احساس میشود اما اگر بخواهیم طبق آماری که پیشتر ارائه شد، به تولید چهار میلیون تن کنسانتره زغالسنگ دست پیدا کنیم (با فرض بر اینکه ۲۵ درصد آن معادل یک میلیون تن از محل واردات تامین شود)، نیازمند برنامهریزی جامع و دقیق و سرمایهگذاریهای جدید برای تحقق تولید سه میلیون تن باقیمانده هستیم. از طرفی، قانونگذار نیز باید یک تجدیدنظر اساسی در خصوص قوانین حاکم در معادن زغالسنگ کشور انجام دهد تا متناسب با شرایط فعلی، صنعت زغالسنگ از دو بعد «کمی» و «ایمنی» بهروز شود.
در حالی که واردات زغالسنگ خارجی، منجر به تسریع عقبافتادگی تولید داخل و همچنین خروج ارز از کشور شده است، ضرورت دارد تمهیدات لازم جهت توسعه تولید داخل و کاهش واردات این ماده ارزشمند معدنی توسط مسئولان ذیربط اندیشیده شود. از طرفی، متاسفانه طی ماههای اخیر شاهد حوادث دلخراشی در برخی معادن زغالسنگ بودهایم که منجر به فوت تعدادی از کارگران و معدنکاران شده است و این امر، ضرورت بازبینی در قانون ایمنی معادن زغالسنگ، به ویژه معادن کوچکمقیاس را میطلبد. در یک جمعبندی، صنعت زغالسنگ ایران نیازمند یک اصلاح ساختار است که هم میتواند سهامداری و هم حاکمیتی باشد. به علاوه، امید است سرمایهگذاریهای جدید همگام با نظارتهای بیشتر در معادن زغالسنگ صورت پذیرد و یکسری مشوقهای مالی جهت سرمایهگذاری در معادن تعریف شود تا در آینده، شاهد ارتقای جایگاه صنعت زغالسنگ در ایران باشیم.