پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
تقریباً با اطمینان میتوان گفت که اکثر فیلمهای هالیوودی از یک ساختار بسیار سختگیرانه و مشخص پیروی میکنند مبنی بر اینکه قهرمان داستان با مشکلاتی مواجه شده، برای حل آن مشکل دست به کار شده، با یک یا چند شخصیت شرور روبرو شده و بعد از مبارزهای سخت به پیروزی میرسند؛ و تمام! اما باید گفت که همه فیلمها تبعیت از این فرمول دقیق را برنمیتابند و گاهی اوقات در حالی که شخصیت منفی و شرور داستان به پیروزی رسیده با تیتراژ پایانی فیلم مواجه میشویم.
کد خبر: ۳۸۹۳۶
تیتر20-این گونه پایان بندیهای غیرمعمول اغلب در مورد شخصیتهای منفی یا ضدقهرمانی رخ میدهد که در رفتارهای آنان ابهامات اخلاقی وجود دارد و شاید یک دلیل راضی کننده برای کاری که انجام میدهند دارند. اما گاهی نیز شخصیتهای مطلق شرور نیز پیروز ماجرا میشوند هرچند برای اینکه یک شخصیت به جایگاهی مطلقاً و کاملاً شیطانی دست یابد کار دشواری در پیش است.
با این وجود در ادامه مطلب شما را با ۱۰ شخصیتی آشنا میکنیم که شخصیتهایی به طور کامل شرور و شیطانی بوده که در پایان فیلم به عنوان برنده ماجرا معرفی میشوند. لازم به ذکر است که به دلیل ماهیت مطلب چارهای جز افشا کردن بخشی از داستان هر فیلم نداشته و بابت این موضوع پیشاپیش از مخاطبان محترم برترینها عذرخواهی میکنیم.
1. مرا به دوزخ بکشان
عنوان اصلی: Drag Me to Hell
محصول: ۲۰۰۹
بیایید این فهرست را با فیلمی کمدی-ترسناک و شاهکار از سام ریمی در سال ۲۰۰۹ با عنوان «مرا به دوزخ بکشان» (Drag Me to Hell) که دارای یک شخصیت شرور ماوراءالطبیعه است آغاز کنیم. داستان این فیلم در مورد یک کارمند بخش وام بانک به نام کریستین (آلیسون لومن) است که از دادن وام به یک زن کولی اروپایی خودداری میکند و این زن نیز در مقابل کریستین را نفرین میکند.
در طی روزهای بعد، کریستین توسط یک هویت شیطانی که میخواهد پس از سه روز شکنجه او را به جهنم بکشاند مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. بعد از تلاشهای مکرر برای برداشتن این نفرین- از جمله قربانی کردن گربه دوست داشتنیاش- کریستین به این نتیجه میرسد که با دفن کردن دکمه ژاکت نفرین شده خود همراه با جنازه آن زن کولی میتواند از دست این طلسم خلاص شود.
اما بعد از روبرو شدن کریستین با نامزدش در یک ایستگاه قطار در سکانس پایانی فیلم، او به کریستین یادآور میشود که بستهای اشتباهی را دفن کرده و همزمان دستهایی شیطانی از زیر ریل قطار بیرون آمده و در برابر چشمان بهتزده نامزدش، کریستین را با خود به جهنم میبرد.
با توجه به انتظار قابل درک اغلب مخاطبان مبنی بر اینکه کریستین در نهایت راهی برای از بین بردن نفرین و داشتن یک زندگی شاد در پایان ماجرا پیدا خواهد کرد، اما سام ریمی در پایان مخاطب را کاملاً غافلگیر کرده و به عنوان فیلم خود وفادار ماند. اگر چه این پایانبندی بسیار شوکه کننده است، اما پیروزی شخصیت شیطانی بسیار راضیکننده است، زیرا همانطور که میدانید کمتر کسی دل خوشی از بانکداران و به ویژه کارمندان بخش وام دارد!
2. هفت
عنوان اصلی: Seven
محصول: ۱۹۹۵
یک قاتل سریالی به نام جان دو (کوین اسپیسی) در فیلم «هفت» (Seven) را میتوان تنها تجسم انسانی شیطان دانست که در انتهای داستان میمیرد، اما حتی مرگش نیز نمیتواند از زشتی کارهای شیطانیاش در طول تریلر تاریک و بینقص دیوید فینچر بکاهد.
دو یک نقشه دقیق، اما بسیار هولناک میریزد تا بدترین جنبههای شخصیت انسان را از طریق انجام قتلهایی ترسناک که از گناهان کبیره انسان الهام گرفته شدهاند به نمایش بگذارد- مردی مجبور میشود آنقدر غذا بخورد تا معدهاش پاره میشود (گناه شکمپرستی)، بخشی از بدن یک وکیل کنده میشود (طمع)، یک مدل بعد از آسیب به چهرهاش دست به خودکشی میزند (غرور) و الی آخر.
اما دو بهترین سناریو خود را برای پایان داستان گذاشته است، جایی که دو گناه کبیره بزرگ به بدترین شکل ممکن رخ میدهند. ششمین گناه، حسادت، به گردن خود دو است که نسبت به زندگی خانوادگی کارآگاه میلز (برد پیت) حسادت میکند و در نتیجه همین حسادت همسر باردار او (گوینث پالترو) را به قتل میرساند.
در شرایطی که در سکانس پایانی فیلم، جعبهای به میلز تحویل داده میشود که سر مثله شده همسرش در داخل آن قرار دارد، او موفق میشود تنها برای لحظاتی خشم خود را کنترل کند، اما در نهایت با شلیک اسلحهاش به زندگی دو پایان میدهد و بدین ترتیب هفتمین گناه کبیره مورد نظر دو، یعنی خشم، نیز رخ میدهد.
نقشه جان دو بسیار پیچیده است و اگر چه داستان را با گلولهای در سرش به پایان میرساند، اما مرگ دو برای پیروزی اخلاقی او بر میلز فاسد و شکست خورده حیاتی است. جالب این است که بدانید تهیه کنندگان فیلم قصد داشتند سر همسر میلز را با سر یک سگ جایگزین کرده و سکانس مرگ دو را به کلی حذف کنند و در صورت این کار هیچگاه «هفت» به جایگاه کنونی یک شاهکار کلاسیک دست نمییافت.
3. ترمیناتور ۳: خیزش ماشینها
عنوان اصلی: Terminator ۳: Rise of the Machines
محصول: ۲۰۰۳
آیا هوش مصنوعی هم میتواند شیطانی باشد؟ این سوالی است که توسط بسیاری از فیلمها و داستانهای علمی تخیلی مدرن مطرح شده و اگر شما نیز دو قسمت اول فیلمهای اورجینال «ترمیناتور» را دیده باشد بدون شک پاسخ هولناکی برای این سوال خواهید داشت.
بعد از آن که قسمت دوم این فرانچایز پایانی خوشبینانه و شاد را برای مخاطبان رقم زد و انسانها با رهایی از روز داوری توانستند آینده خود را در دست بگیرند، قسمت سوم فرانچایز با عنوان «ترمیناتور ۳: خیزش ماشینها» (Terminator ۳: Rise of the Machines) به طور کلی تمامی این دستاوردها را نادیده گرفت. این قسمت که بدون شک بهترین قسمت در این سهگانه است، در اوج خود فاش میکند که جان کانر (نیک استال) و کاترین بروستر (کلر دینس) هیچگاه نتوانستهاند از وقوع روز داوری جلوگیری کنند بلکه از آن جان سالم به در بردهاند.
در یکی از تاریکترین پایانبندیهای یک فیلم بلاک باستر بیش از ۱۸۰ میلیون دلاری، میلیاردها انسان در نتیجه یک هولوکاست هستهای ویرانگر که توسط اسکای نت اجرا میشود، جانشان را از دست میدهند. بدین ترتیب در حالی که اسکای نت به اوج قدرت خود رسیده، کانر و معدود بازماندگان دیگر مجبورند برای زنده ماندن در یک برهوت بایر پساآخرالزمانی تلاش کنند. پایانبندی تلخ این فیلم به این نکته اشاره دارد که بشریت با تقویت هوش مصنوعی در واقع در حال طراحی پایان خود است.
4. کشوری برای پیرمردها نیست
عنوان اصلی: No Country for Old Men
محصول: ۲۰۰۵
چیزهای زیادی در مورد آنتون چیگور (خاویر باردم)، شخصیت شرور فیلم برنده اسکار «کشوری برای پیرمردها نیست» (No Country for Old Men) ساخته برادران کوئن گفته و نوشته شده است که در بسیاری از آنها گفته شده وی همان شیطان غیرقابل توقفی است که در رمانهای کورمک مک کارتی به تصویر کشیده شده و نماد اجتنابناپذیری خشونت و مرگ است.
تمام ماموریت چیگور در طول فیلم این است که کیف پول به سرقت رفته از محل انجام معامله بدفرجام مواد مخدر را بازپس گرفته و این موضوع او را به مقابله با لولین ماس (جاش برولین) که به طور اتفاقی کیف پول را برداشته، و کلانتر تعقیب کنندهاش، اد تام بل (تامی لی جونز) میکشاند. برخی بر این باورند که سبک کاری چیگور- که برای تصمیمگیری در مورد کشتن یا زنده گذاشتن افراد سکه میاندازد- برای شرور بودن بیش از حد ساده است ام مک کارتی و برادران کوئن تصمیمگیری در این مورد را در نهایت به عهده مخاطب گذاشتهاند.
اما یک سکه به خودی خود نمیتواند کسی را بکشد. فیلم با کشته شدن ماس و این باور که چیگور با کیف پول فرار میکند به پایان میرسد، در حالی که کلانتر شکست خورده به حال خود رها میشود. قبل از خروج از شهر، چیگور در متن یک تصادف ماشین بسیار شدید گرفتار میشود، اما کاملاً واضح است که او از این ماجرا نیز جان سالم به در میبرد. این اتفاق در کنار کشته شدن ماس که نقش قهرمان داستان را دارد نشانه پیروزی شر بر خیر است.
5. اره
عنوان اصلی: Saw
محصول: ۲۰۰۳
فرانچایز «اره» (Saw) سعی دارد قاتل ارهای یا همان جان کرامر را چیزی غیر از یک قاتل سریالی جلوه دهد. در تمامی این فرانچایز این احساس وجود دارد که از آنجایی که وی شانسی در اختیار قربانیان خود برای فرار از نقشه شرورانه و دقیق او قرار میدهد، پس نمیتوان او را یک قاتل نامید.
اما اگر منطق دنیای واقعی را در نظر بگیریم، قاتل ارهای نیروی ذاتی و واقعی شیطان است که مقصر اصلی در چندین مورد قتل هولناک بوده حتی اگر این جنایات نشأت گرفته از سرطان مغزی باشد که به او فشار میآورد. در واقع ۹۹.۹۹۹ درصد از افراد مبتلا به این نوع سرطان کشنده تصمیم نمیگیرند که ظرفیت انسان برای بقا را در روزهای آخر عمرشان به بوته آزمایش بگذارند و به همین دلیل کرامر یک هیولا در درجهای بسیار بالاتر از یک بیمار عاجز است.
وی حتی پس از افشاگریهای پایان دو قسمت اول و مرگش در قسمت سوم نیز همچنان نشان میدهد که یک استاد عروسکگردان شیطانصفت است که از درون قبر نیز به کارهای شیطانی خود ادامه میدهد. اگر چه جان کرامر مرده است، اما تا زمانی که مردم به تماشای فرانچایز «اره» ادامه دهند، افسانه اره برقی و قاتل ارهای هیچگاه فراموش نمیشود و این نامیرایی واقعی است.
6. انتقامجویان: نبرد ابدیت
عنوان اصلی: Avengers: Infinity War
محصول: ۲۰۱۸
بله بعضیها نیز بر این باورند که ثانوس (جاش برولین)، همان تروریست بینکهکشانی، با برهم زدن تعادل دنیا در پایان فیلم «انتقامجویان: نبرد ابدیت» (Avengers: Infinity War) در واقع کار بدی انجام نداده است، اما واقعیت این است که او نیز یک شخصیت شرور دیگر مانند دیگر شخصیتهای این فهرست است. هیچ کسی در ذهن و باور خود، خودش را شرور و شیطانصفت نمیداند- برای درک این موضوع به دیکتاتورهای دنیای واقعی نگاه کنید-، اما کارهای تایتان دیوانه خود گویای همه چیز هستند.
شاید اسکای نت در پایان «ترمیناتور ۳» میلیاردها انسان را به کام مرگ فرستاده باشد، اما در مقایسه با کاری که ثانوس کرد تنها یک بازی کودکانه به شمار میآید: با تنها تکان دادن انگشتان قدرتمندش، او به سادگی نیمی از حیات در دنیا را از بین میبرد.
برخی میگویند که عدم نگاه تبعیضآمیز ثانوس در مورد اینکه چه کسی بمیرد و چه کسی زنده بماند به این معناست که او در حقیقت یک شخصیت شیطانی نیست، اما ماهیت ویرانگر کار او تنها توجیهی است که برای شیطانصفت بودنش به آن نیاز دارید. شاید نیت او در ذهن بیمارش نیک بوده باشد، اما از کی ژینوسایدی در این مقیاس، عملی شیطانصفتانه به شمار نمیآید؟
7. مقصد نهایی
عنوان اصلی: Final Destination
محصول: ۲۰۰۰
فرانچایز «مقصد نهایی» (Final Destination) که بزودی از نو راهاندازی خواهد شد یک جذابیت داستانی و روایی خیره کننده دارد. اصل ماجرای این فیلمها این است که گروهی از جوانان بینوا از یک حادثه مرگبار جان سالم بدر میبرند و وقتی که آنها خود را بازماندگانی خوششانس میدانند، مرگ به شکلی دیگر به سراغ آنها میآید، زیرا نظم و سرنوشت جهان نباید تغییر کند و اینجا هویت شیطانصفت ماجرا تنها مرگ است نه هیولاهایی که در دیگر قسمتهای این مطلب میبینیم.
در اینجا نیز، اما اگر مرگ بازماندگان را در رختخوابشان و در خواب میکشت میتوانستید بگویید که این نیروی مرگبار ناپیدا تنها در حال ایجاد توزان مجدد در کهکشان و کنترل جمعیت آن است. اما خشونت و بیرحمی غیرضروری و تاریکی کمیک این مرگها چیز دیگری میگوید.
در این فرانچایز، مرگ شبیه کودکی است که حشرهای را در یک روز گرم تابستانی زیر ذرهبین قرار داده است- او خوب میداند که چه کاری دارد میکند و ذرهای به رنجی که به قربانی وارد میشود اهمیتی نمیدهد. در تمام ۵ فیلمی که تاکنون در فرانچایز «مقصد نهایی» ساخته شده به اجتنابناپذیر بودن مرگ شخصیتهای اصلی اشاره شده است و اگر چه در برخی موارد شاهد پایان داستان به پیروزی یا فرار برخی از آنها از مرگ و نفرین آن بودهایم، در تمامی ۵ فیلم با این باور به تماشای تیتراژ پایانی مینشینیم که مرگ پیروز ماجراست.
8. محله چینیها
عنوان اصلی: Chinatown
محصول: ۱۹۷۴
و اکنون به یک شخصیت شیطانی بسیار واقعیتر و محسوستر در شاهکار نوآر رومن پولانسکی در سال ۱۹۷۴ با عنوان «محله چینیها» (Chinatown) میرسیم. در یکی از بهترین پایانبندیهای ناراحت کننده تاریخ سینما، جیک گیتس (جک نیکلسون) به عنوان شخصیت اصلی داستان سعی دارد اِوِلین (فی داناوی) و دختر-خواهرش کاترین را از دست پدر-پدربزرگ تجاوزگرشان نوآ کراس (جان هیوستون) برهاند، نقشهای که به شکلی هولناک به فاجعه منتهی میشود.
در حالی که کراس سعی دارد حضانت کاترین را بدست بیاورد، اِوِلین او را مورد سوءقصد قرار داده و فرار میکند، اما پلیس ماشین وی را تعقیب کرده و با شلیک گلوله او را به قتل میرساند. در ادامه کاترین بینوا توسط کراس برده شده تا احتمالاً آزادانه و برای همیشه از او سوءاستفاده نماید، در حالی که گیتس توان دخالت و جلوگیری از این فاجعه را ندارد و سعی میکند به مسیر زندگی خود ادامه داده و این موضوع را نادیده بگیرد. پایان بندی این فیلم واقعاً ویرانگر است، اما «فراموشش کن جیک، اینجا محله چینیهاست».
9. ناپدید شدن
عنوان اصلی: The Vanishing
محصول: ۱۹۸۸
اگر تریلر فوقالعاده «ناپدید شدن» (The Vanishing) ساخته جورج سلوزر، کارگردان هلندی، در سال ۱۹۸۸ در مورد مردی که با درماندگی تمام به دنبال نامزد ناپدید شده خود است را ندیدهاید بدون شک باید هر چه زودتر این کار را بکنید. همین الان! بعد از این که ساسکیا در یک پمپ بنزین ناپدید میشود، نامزدش رکس مابقی داستان فیلم را در تلاش برای جستجوی او میگذراند و علیرغم این که سالها از این واقعه گذشته نیز نمیتواند این ماجرا را رها کرده یا سرنخی از ساسکیا بدست آورد.
در حالی که چنین چیزی برای ژانر تریلر غیرمعمول نیست، اما فیلم سلوزر تلاش نمیکند که شخصیت شرور ماجرا را از مخاطب پنهان کند و به جای آن رباینده ساسکیا، ریموند، را به ساده و معمولیترین شکل رفتاری ممکن بارها به تصویر میکشد؛ و این نکته اصلی در جذابیت و نبوغ فیلم است- شر و شرارت هرروزه، ساده و همه جا حاضر است و میتواند در کالبد همسایه، همکار یا حتی همان جوانی که در سوپرمارکت میبینید تجسم یابد.
تعهد و وسواس شدید رکس برای اطلاع از اتفاقی که برای ساسکیا رخ داده او را با ریموند مواجه میسازد، کسی که قول میدهد اتفاقی که برای ساسکیا رخ داده را برایش بازگو کند اگر رکس قبول کند اتفاقاتی که برای دخترک بیچاره افتاده را خود تجربه نماید.
رکس که سالهاست برای رسیدن به حقیقت تلاش کرده، میپذیرد که قهوهای مسموم شده که توسط ریموند به او داده میشود را بنوشد و وقتی که بیدار میشود خود را زنده به گور میبیند در حالی که سرنوشت او کاملاً مشخص است. فیلم با یک روز آرام برای ریموند در کنار خانواده به پایان میرسد که امکان دوگانگی عمیقاً ترسناک داشتن یک زندگی نرمال و وجود یک شخصیت شیطانی در بطن انسان را تثبیت میسازد.
10. موروثی
عنوان اصلی: Hereditary
محصول: ۲۰۱۸
اولین تجربه کارگردانی آری آستر یکی از تکاندهندهترین و فراموشنشدنیترین ژانرهای مختلف در چند سال اخیر بود، شاهکاری به شکل خوشایندی پرتنش و یک فیلم ترسناک که اعصاب مخاطب را هدف میگیرد. داستان فیلم «موروثی» (Hereditary) در مورد زنی به نام آنی گراهام (تونی کولت) است که بعد از مرگ مادرش یک سری پدیدههای ماوراءالطبیعه را در خانهاش تجربه میکند.
در مسیر فیلم، رفته رفته مشخص میشود که مادر عزیزش آن کسی که به ظاهر به نظر میرسیده نبوده و در واقع بخشی از یک محفل برای بازگرداندن شیطانی به نام پایمون از طریق وارد کردن روح او در بدن یک میزبان مرد مناسب بوده است.
در طول ماجراهای فیلم، آنی و خانوادهاش توسط این محفل به بدترین شکل ممکن کشته میشوند و این بدترین اتفاقی نیست که در فیلم میافتد، زیرا پسر او، پیتر، که ماشینی که خواهرش را کشته میراند و در طول فیلم از لحاظ عاطفی و روانی شکنجه شده، آنقدر ضعیف میشود که به گزینه مناسب برای تسخیر شدن توسط پایمون در پایان فیلم تبدیل میشود. فیلم «موروثی» با ورود پایمون به درون کالبد پیتر پایان مییابد در حالی که اعضای بیپایان و وفادار محفل آماده اجرای خواستههای او هستند./برترینها