پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران * پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران
گافها و سوتیها انگار بخشی جداییناپذیر از فیلم و سریالها و آثار نمایشی است.
کد خبر: ۵۰۶۴
تیتر20 - گافها و سوتیها انگار بخشی جداییناپذیر از فیلم و سریالها و آثار نمایشی است.
به گزارش افکارخبر،سریال «شهرزاد» که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش میشود، چند قسمتی میشود که به جای حرکت در طول، مسیرش را در عرض طی میکند و به اصطلاح قصه آن از ریتم افتاده و خیلی پیش نمیرود. این کش آمدن و البته عرضه سریال با کیفیت بسیار بالا از طریق سایت رسمی مجموعه – که در جای خود حرکتی ارزشمند و در شبکه نمایش خانگی بیسابقه است -، باعث میشود تماشاگران هوشیار و نکته سنج، چیزهای بامزهای در سریال کشف کنند. گافهای شهرزاد بهویژه در قسمت دوازدهم بیش از پیش بود و از مجموعهای که مدعی کیفیت و جذابیت است، بعید به نظر میرسد. به امید این که هیچ فیلم و سریالی اشتباهاتی از این دست نداشته باشد، برخی از گافهای به وقوع پیوسته را مرور میکنیم.
بزرگ آقا در دقیقه 9 قسمت دوازدهم سریال و پس از خوابگردی شیرین، از اکرم، ندیمه دخترش میپرسد: «میخوام بدونم، سفرم که بود، همین جوری بود؟» اگر خوب به این دیالوگ دقت کنید، تشخیص میدهید که کلمه «سفر» بهتازگی به این جمله افزوده شده و با لبخوانی استاد نصیریان میتوانید متوجه شوید او این جمله را میگوید: «میخوام بدونم، (کرمونم) که بود، همین جوری بود؟». درواقع سازندگان سریال پس از اعتراض هموطنان کرمانی به یکی از قسمتهای این مجموعه در هفتههای گذشته، دیگر ترجیح میدهند نامی از کرمان در این سریال نبرند تا مبادا باز هم دچار سوءتفاهم و حاشیه شوند. برای همین پس از آن دلجویی غلیظ از عزیزان کرمانی در قسمت قبلی و افزودن یک سکانس جدید و بیربط به قصه، در قسمت دوازدهم کلمه سفر را به شکلی تصنعی و ملموس جایگزین کرمان کردند. در دقیقه 15 این قسمت هم فرهاد را میبینیم که برای ملاقات با رویا، قید دیدن تئاتر را زده و در دفتر روزنامه در انتظار اوست، در این لحظه تلفن زنگ میخورد و فرهاد برای جواب دادن به سمت آن حرکت میکند. وقتی فرهاد گوشی را برمی دارد، میتوانید بوم صدابرداری را در چراغ مطالعه روی میز ببینید. این مورد احتمالا در نسخه دیویدی سریال خیلی به چشم نمیآید و این شفافیت بسیار بالای نسخه فولاچدی مجموعه است که زحمت متصدی صدابرداری را به تصویر میکشد.
اما مهمترین گاف این قسمت در دقیقه 23 رخ میدهد؛ دایی غلام بدجنس دارد پسربچه رویا را شماتت میکند و با سیگار روشن، دست بچه را میسوزاند. مادر هم در دفاع از بچهاش، میل بافتنی را به بازوی راست برادرش فرومیکند، اما در کمال تعجب و بلافاصله در نمای بعدی، دایی غلام ساعد دست چپش را به نشانه درد گرفته و ناله میکند! اشتباه منشی صحنه، کارگردان و تدوینگر در این لحظه به جای خود، اما تعجب و سوالم از بازیگر این نقش است که آیا در فاصله دو نما فراموش کرده که میل بافتنی به کدام دستش اصابت کرده؟
اگر اهل دیدن سریال تا پایان تیتراژ باشید، میتوانید آنجا هم گافهایی، از نوع غلط املایی و تایپی پیدا کنید، مثل ربیحی به جای ربیعی، - روابطعمومی سازمان اوقاف و امور خیریه و اداره اسلحه و محمات به جای اداره اسلحه و مهمات.
با این روند، ما همچنان خیرهایم به ادامه راه شهرزاد. نه از برای کشف گافها بلکه برای اینکه ببینیم سرنوشت، چه قصهای برای این قصهگو خواهد نوشت.