تیتر20-"یک مرد مجرد با ثروت کلان؛ چهار پنج هزار در سال؛ مورد خوبی برای دختران ماست"! "جین آستن" در رمان "غرور و تعصب" مجبور نبود برای خوانندگان قرن نوزدهمی توضیح دهد که "چهار یا پنج هزار نفر در سال" شخصیت "چارلز بینگلی" مردی سرشناس و ثروتمند در آن داستان به چه معناست. هم چنین، او مجبور نبود توضیح دهد که چرا خانم "بنت" که پنج دختر دارد از این موضوع هیجان زده کرد. مسئله واضح بود. چرا که "بینگلی" وارث ارث کلانی بود و مطمئنترین راه برای ثروتمند شدن در آن زمان سخت کوشی و کار کردن بسیار نبود، بلکه ازدواج با فرد مناسب بود. امروز نیز وضعیتی در کشورهای ثروتمند شبیه دنیای ترسیم شده توسط "جین آستن" در رمان "غرور و تعصب" حاکم است.
دنیای که در آن ارث حرف اول را میزند
نشریه "اکونومیست" در گزارشی با اشاره به این که در دنیای امروز بیش از شغل و سخت کوشی این ارث برجای مانده برای افراد است که در ثروتمند شدن آنان تاثیر برجسته دارد مینویسد:"در سال ۱۹۰۰ ارزش ارث در برخی کشورها بیش از ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی بود، زیرا مردم سهام و داراییهای گستردهای را به دست میآوردند. ارزش ارث پس از آن در قرن بیستم میلادی کاهش یافت پیش از آن که در سالیان اخیر دوباره به شکلی خروشان بازگردد. تا پایان دهه ۲۰۱۰، ارزش ارث به طور میانگین ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشد. در سال جاری میلادی، افراد ثروتمند در سراسر جهان حدود ۶ تریلیون دلار ارث نصیب شان خواهد شد.
در بسیاری از کشورها سهم ثروتی که از ارث به دست میآید نیز در حال افزایش است. دادههای "یوبیاس" بزرگترین بانک سوئیس نشان میدهد که در سال ۲۰۲۳، ۵۳ نفر از طریق به ارث بردن پول، میلیاردر شدند که از ۸۴ نفری که از طریق کار کردن این کار را انجام دادهاند، فاصله چندانی ندارد. به عنوان سهمی از تولید ملی، میزان بهره مندی افراد از ارث سالانه در فرانسه از دهه ۱۹۶۰ میلادی به این سو به میزان دو برابر افزایش یافته است. سهم آلمان از ارث از دهه ۱۹۷۰ میلادی تقریبا سه برابر افزایش یافته است. در بریتانیا ارث نسبت به درآمد برای متولدین دهه ۱۹۸۰ میلادی دو برابر بیش از نسل پیش از آن اهمیت دارد. ارزش ارث در ایتالیا اکنون بیش از ۱۵ درصد تولید ناخالص داخلی است. به نظر میرسد ایرلند روند تبدیل شدن به یک کشور ارثی را پشت سر میگذارد.
امروزه در آمریکا، به ازای هر ۱۰۰ دلار دستمزد کارفرمایان، مردگان ۲۰ دلار ارث برجای میگذارند. چنین ارقامی، هر چند که قابل توجه هستند، تغییر به سمت یک نظام ارث سالار را نادیده میگیرند. میانگین تعداد خانواده در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است. بنابراین، یک ارث معین در میان افراد کم تری توزیع میشود. با استفاده از دادههای بریتانیا، تخمین ما نشان میدهد که در دهههای اخیر کاهش نرخ زاد و ولد، مبلغی را که به طور میانگین به وارثان میرسد، حدود ۶۰۰۰۰ پوند (۷۵۰۰۰ دلار) یا ۲۴ درصد افزایش داده است. داشتن یک برادر یا خواهر ممکن است خوب باشد، اما آنان نیز سهم الارثی خواهند خواست.
کاهش مالیات بر ارث؛ عاملی تاثیرگذار در ثروتمند شدن
"اکونومیست" در ادامه با اشاره به این که "کاهش مالیات بر ارث" نیز باعث افزایش سهم الارثی شود که وارث میتواند نزد خود نگه دارد، میافزاید:"در اوایل قرن بیستم میلادی درآمدهای ناشی از مالیات بر ارث بخش قابل توجهی از کل مالیات دریافتی در آمریکا و بریتانیا را تشکیل میداد. با این وجود، سیاستمداران در اواخر آن قرن علیه مالیاتها اقدام کردند. امروز مالیات بر ارث کمتر از ۱ درصد از درآمدهای دولت در کشورهای ثروتمند را تشکیل میدهد. در کشورهایی، چون استرالیا، کانادا، هند، نروژ و روسیه مالیات بر ارث به طور کامل لغو شده است. بسیاری در آمریکا شدیدا مایل هستند اقدام مشابهی در کشورشان انجام شود. بیش از ۲۰ ایالت آمریکا در فاصله سالهای ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۰ میلادی مالیات نقل و انتقال ثروت خود را لغو کردند".
اهمیت ارث در فرهنگ عامه و سه عامل تاثیرگذار در رشد ارث سالاری
"اکونومیست" با اشاره به عوامل تاثیرگذار در رشد فرهنگ "ارث سالاری" مینویسد:"فرهنگ عامه به اهمیت فزاینده وراثت اشاره دارد. مجموعه تلویزیونی "وراثت" متمرکز بر روی دعواهای مجموعهای از خواهر و برادر است که امیدوارند کنترل امپراتوری رسانهای پدرشان را به دست گیرند. رشد ارث سالاری بازتاب دهنده سه عامل است: افزایش ثروت، تغییر جمعیتشناختی و رشد اقتصادی کُندتر. پس از جنگ جهانی اول و دوم، ارزش ثروت نسبت به درآمد ملی سقوط کرد. بسیاری از ساختمانهای اروپا ویران شدند. تورم بالا ارزش پول نقد و اوراق قرضه دولتی را کاهش داد. سیاستمداران به مالیاتهای سنگین بر ثروت و ملی شدن علاقه نشان دادند.
بسیاری از خانوادههای ثروتمند از جمله خانواده وندربیلت داراییهای خود را هدر دادند. از آن زمان به این سو، مَسکن، به ویژه به دلیل سیاستگذاریهای برنامهریزی محدود، که عرضه را محدود میکند، ارزشمندتر شده است. ارزش ساختمانهای متعلق به بریتانیاییها از کمی بیش از یک تریلیون پوند (۱۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی) در اواسط دهه ۱۹۹۰ به کمتر از ۷ تریلیون پوند (۲۷۰ درصد تولید ناخالص داخلی) در سالیان اخیر افزایش یافته است. مالیات بر ثروت امری نامطلوب قلمداد میشود، بازارهای سهام عملکرد فوق العادهای داشتهاند، در حالی که نرخ تورم حداقل تا همین اواخر پایین بوده است. به دلیل ظهور مدیران متخصص در مدیریت ثروت و صندوقهای شاخص، ثروتمندان بهتر میتوانند از دچار شدن به سرنوشت خانواده وندربیلت جلوگیری کنند.
عامل دوم جمعیت شناسی است. اعضای نسل بیبی بومرز (نسل متولد ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴) درست زمانی که قیمت مَسکن و بازارهای سهام شروع به افزایش کردند، ثروت را جذب نموداند. آلمانیهای بالای ۶۵ سال که یک پنجم جمعیت آلمان را تشکیل میدهند، صاحب یک سوم ثروت کشورشان هستند. آمریکاییهای نسل بیبی بومرز که یک پنجم جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند، نیمی از ثروت خالص آن کشور یا ۸۲ تریلیون دلار را در اختیار دارند. اکنون که روند مرگ اعضای آن نسل رو به افزایش است آنان املاک بزرگ خود را برای وارثان شان برجای میگذارند. رشد اقتصادی سومین عامل تاثیرگذار است.
"توماس پیکتی" از دانشکده اقتصاد پاریس و "گابریل زوکمن" از دانشکده اقتصاد لندن در سال ۲۰۱۴ میلادی شواهدی را ارائه کردند که نشان میداد کشورهای با رشد آهسته ثروت بیش تری را در رابطه با درآمد ملی انباشته میکنند. افراد با نرخ نسبتا ثابتی به پس انداز خود میافزایند، اما تولید ناخالص داخلی با سرعت کمتری افزایش مییابد. در سالیان اخیر به دلیل رشد ضعیف هم در جمعیت و هم در بهره وری، رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای ثروتمند به طور قابل توجهی کاهش یافته است.
طبق دادههای "اکونومیست" کشورهایی مانند آمریکا و ایرلند که سریعترین رشد اقتصادی را دارند، در مقایسه با کُندترین کشورها از نظر رشد اقتصادی مانند آلمان و ایتالیا، کمتر تحت تأثیر ارث سالاری قرار گرفتهاند. رونق ارث ممکن است به نوبه خود به روند رشد اقتصادی کُندتر دامن زده و آن را تشدید کند. اکنون درست مانند زمان حیات "آنوره دو بالزاک" نویسنده نامدار فرانسوی قرن نوزدهمی بهترین راه برای ثروتمند شدن به طور فزایندهای نه سخت کار کردن، بلکه ازدواج خوب است. در قرن بیست و یکم، درآمد یک درصد از صاحبان ارث فرانسوی بار دیگر بیشتر از درآمد یک درصد از کارگران برتر است.
پیامدهای اقتصادی این موضوع ممکن است عظیم باشد. اگر افراد به جای راه اندازی یک شرکت بر روی خواستگاری و ازدواج با افراد صاحب ارث تمرکز کنند نوآوری آسیب خواهد دید. در حال حاضر، در سراسر جهان ثروتمند، کارآفرینی در بلندمدت در حال افول است".
تاثیرات اجتماعی ارث سالاری
این نشریه با اشاره به تاثیرات اجتماعی بزرگتر "ارث سالاری" مینویسد:"این موضوع باعث افزایش شکاف اجتماعی بین طبقات بالا و پایین جامعه میشود. دادههای فدرال رزرو نشان میدهند که میانگین آمریکاییهای قرار گرفته در ۵ درصد بالای درآمدی بیش از ۵۰ هزار دلار ارث نصیب شان شده است در حالی که این رقم برای یک فرد با درآمد متوسط حدود ۵ هزار دلار است. تخمینها نشان میدهند که انتقال ثروت بین نسلی یک چهارم شکاف ثروت بین سیاه پوستان و سفیدپوستان آمریکایی را توضیح میدهد.
رونق ارث، نابرابریهای خاصی را در بازار مسکن ایجاد میکند، چه انتقال ثروت در زمان مرگ فرد یا در زمان در قید حیات بودن او انجام شود. تحقیقات انجام شده توسط Legal & General، یک شرکت خدمات مالی نشان میدهند که اگر به اصطلاح "بانک پدر و مادر" به مثابه یک کسب و کار و تجارت بود در بین ده شرکت بزرگ وام مسکن قرار میگرفت! در این میان، افرادی که ارثی به آنان نمیرسد سرشان بی کلاه میماند".
پیامدهای ارث سالاری بر روی بازار ازدواج
"اکونومیست" با اشاره به تاثیر ارث سالاری در زمانه ما بر روی بازار ازدواج مینویسد:"توصیه ما واضح است! شما باید یک "آقای بینگلی" امروزی را با "چهار یا پنج هزار نفر در سال" پیدا کنید، نه فردی که باهوش یا سخت کوش است! رونق ارث در حال حاضر بازار ازدواج را متحول ساخته است. در بخشهای ثروتمندتر آمریکا، افراد در دهه دوم یا سوم عمرشان به طور آشکارا در مورد نیاز به ازدواج با افراد ثروتمند صحبت میکنند. اکثر تحقیقات بر روی تحصیلات یا درآمد متمرکز هستند، اما تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که تحصیلات یا درآمد متمرکز هستند، اما تحقیقات جدیدتر نشان میدهند که افرادی که ارث میبرند نیز احتمالا با یکدیگر ازدواج خواهند کرد.
تخمینها نشان میدهند موضوع ارث دو و نیم برابر بیشتر از درآمد حاصل از کار در توضیح انتخاب آلمانیها برای ازدواج تاثیرگذار است. مقاله دیگری با تمرکز بر دانمارک نشان میدهد که با گذشت زمان مقوله ارث در توضیح انتخاب همسر از سوی مردم آن کشور اهمیت بیش تری پیدا کرده است".
چرا ارث سالاری ادامه خواهد یافت؟
"اکونومیست" در پایان در بیان چرایی تداوم روند ارث سالاری در سالهای آتی مینویسد:"براساس محاسبات ما، رونق مقوله ارث برای مدتی ادامه خواهد یافت. ارزش مسکن و سهام احتمالاً افزایش خواهد یافت و مبالغ در ابعاد انبوهی را که قرار است در قالب ارث انتقال یابد، افزایش خواهد داد. در دنیایی با نرخ بهره بالاتر، کسی که ارث میبرد و پول را در بانک میگذارد یا اوراق قرضه دولتی را خریداری میکند، میتواند صاحب دارایی باشد. در همین حال، دولتها به جای افزایش، مالیات بر ارث را کاهش میدهند. جهان در طول سالیان آینده میتواند شاهد ظهور طبقه وارثی باشد که حتی ماندگارتر از نجیب زادههای دوران رمان "غرور و تعصب" خواهد بود"./اقتصاد انلاین