تیتر20- شرکت معدنی و صنعتی چادرملو به عنوان یکی از مهمترین قطب های تأمین سنگ آهن و فولاد کشور، سال هاست در کانون توجه فعالان صنعتی و اقتصادی ایران قرار دارد. با وجود رشد کمی در تولید و صادرات، آنچه بیش از پیش نگران کننده به نظر می رسد، فقدان یک استراتژی منسجم و هدفمند در حوزه توسعه فناوری و نوسازی تجهیزات و فرآیندهاست. مساله ای که در میان مدت و بلندمدت می تواند موقعیت رقابتی چادرملو را در زنجیره تأمین فولاد تضعیف کرده و کشور را در مسیر وابستگی فناورانه به بازیگران خارجی قرار دهد.
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز بهره برداری گسترده از معدن چادرملو، هنوز بسیاری از تجهیزات این مجموعه به لحاظ فنی و عملکردی، به روزرسانی نشده اند. عدم نوسازی ماشینآلات حفاری، سیستم های کنترل دیجیتال، اتوماسیون فرآوری و استفاده از فناوری های نوین همچون هوش مصنوعی در پایش داده ها و مدیریت منابع، سبب شده تا بهره وری واقعی این معدن به شکل چشمگیری کمتر از ظرفیت بالقوه اش باشد.
این موضوع به ویژه در حوزه مصرف انرژی، آب و کنترل آلاینده ها مشهود است، به نحوی که نرخ مصرف انرژی در فرآیند های کنسانتره سازی و گندله سازی چادرملو از میانگین جهانی بالاتر بوده و این مسئله بر هزینه تمام شده محصول اثر منفی گذاشته است.
در حالی که شرکت هایی چون واله (Vale) در برزیل، ریوتینتو (Rio Tinto) در استرالیا و حتی شرکت های نوپای چینی در حال پیاده سازی فناوری های هوشمند، اتوماسیون پیشرفته، معدنکاری از راه دور و تحلیل دادههای کلان (Big Data) برای بهینه سازی عملیات معدنی هستند، چادرملو هنوز درگیر ساختارهای سنتی مدیریتی و تولیدی است.
عدم سرمایهگذاری کافی در تحقیق و توسعه (D&R)، نبود مراکز فناوری محور، فقدان همکاری ساختاریافته با دانشگاه ها و شرکت های دانش بنیان و همچنین وابستگی به تأمین تجهیزات از کشورهای خارجی، مانع اصلی جهش فناورانه این مجموعه است.
یکی از پیامدهای مهم عدم توسعه فناوری در چادرملو، بالا بودن ضریب اتلاف منابع و کاهش راندمان تولید است. همچنین، عدم بهرهگیری از فناوری های نو در کنترل آلایندگی ها، مخاطرات جدی زیست محیطی برای منطقه اردکان و ساکنان اطراف معدن ایجاد کرده است. مصرف بیرویه منابع آبی در منطقه کویری یزد، به دلیل نبود سیستم های مدرن بازیافت و تصفیه، نه تنها تبعات اجتماعی دارد بلکه تعارض با جامعه محلی را نیز افزایش داده است.
در بعد اقتصادی نیز، عدم بهروزرسانی فناوری، موجب تضعیف مزیت رقابتی چادرملو در برابر رقبای منطقه ای شده و احتمال افت صادرات در بازارهای منطقه ای همچون ترکیه، هند و کشورهای عربی را بالا برده است.
در چنین شرایطی که چادرملو بیش از هر زمان دیگر نیازمند تصمیم سازی های فنی، تخصصی و استراتژیک برای تحول فناورانه است، ترکیب جدید هیات مدیره این شرکت با ابهاماتی جدی همراه است. ورود محمدرضا تابش، چهره سیاسی شناخته شده، به هیات مدیره این شرکت، نشانه ای از غلبه رویکردهای سیاسی و رانتی بر منطق تخصص گرایی در اداره شرکت های بزرگ معدنی است.
تابش گرچه سابقه طولانی در مجلس شورای اسلامی دارد، اما هیچ سابقه اجرایی یا مدیریتی در حوزه معدن، صنعت فولاد یا فناوری های نوین ندارد. حضور چنین افرادی در ساختار تصمیم گیری شرکت هایی چون چادرملو، به جای اینکه منجر به تحول و آینده نگری شود، بیشتر بر سیاست زدگی و محافظه کاری می افزاید و ریسک تصمیم گیری های غیرعلمی را بالا می برد.
چادرملو به عنوان یکی از پایه های زنجیره تامین فولاد کشور، نقشی استراتژیک در امنیت صنعتی ایران دارد. اگر امروز از نوسازی فناورانه آن غفلت شود، فردا با چالش هایی غیرقابل جبران در عرصه رقابت جهانی مواجه خواهیم شد. چالشی که نه با شعار، بلکه تنها با تخصص، دانش و جسارت مدیریتی قابل پاسخ است.