تیتر 20- تعامل بین شبکه بانکی و بخشهای پیشران اقتصاد، در مسیر توسعه صنعتی، صرفاً به تأمین اعتبار و اعطای تسهیلات محدود نمیشود. تجربیات موفق جهانی و حتی نمونههای داخلی نشان می دهد بانکها، بهویژه بانکهای بزرگ، قادرند در قامت شریک استراتژیک، ایفای نقش کنند. نمونه برجسته این رویکرد، همکاری اخیر بانک تجارت با مجموعه صنایع معدنی و تولیدی مهر اصل است؛ مشارکتی که ورای منظر مالی، از حیث ساختار توسعهای و هدفگذاری صنعتی نیز قابل تأمل است.
تأمین مالی هدفمند در مقیاس توسعهمحور
امضای دو تفاهمنامه راهبردی بین بانک تجارت و مهر اصل برای احداث کارخانه تولید کاتد مس و نیروگاه خورشیدی در منطقه انجرد آذربایجانشرقی، از زاویهای فراتر از همکاریهای رایج، قابل ارزیابی است. بانک تجارت، در این پروژه، فقط تأمینکننده منابع مالی نیست، بلکه بهمثابه تسهیلگر توسعه صنعتی وارد میدان شده است. ورود به پروژههایی با بازده بلندمدت و نقشآفرینی در زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر، بیانگر تغییر زاویه دید این بانک، نسبت به مفهوم بانکداری توسعهای است.
کارخانه تولید کاتد مس، بخشی از حلقه تکمیلی زنجیره ارزش مس است که ایران در سالهای گذشته بهدلیل محدودیتهای زیرساختی، کمتر به آن دست یافته است. ورود بانک تجارت به این پروژه، نوعی مداخله مثبت برای تسهیل گذار از خامفروشی به فرآوری صنعتی است. این الگو، یکی از ارکان اصلی ارتقای ارزآوری و تولید ناخالص داخلی، در اغلب کشورهای صاحب منابع معدنی نظیر شیلی و پرو بوده است.
بانک تجارت، شریک توسعه صنعتی
یکی از سؤالات بنیادین که طی دهههای اخیر در نظام بانکی ایران مطرح بوده، چگونگی ایفای نقش مؤثر بانکها در فرایند توسعه صنعتی و اقتصادی است. اگرچه در سالهای گذشته، اغلب بانکها صرفاً بهدنبال تسهیلاتدهی در قالب مدلهای مرسوم بودند، اما پروژه اخیر بانک تجارت نشان میدهد امکان گذار از رویکرد سنتی به نقشآفرینی مشارکتی و راهبردی کاملاً فراهم است.
حضور مدیرعامل بانک تجارت در محل پروژه و تأکید بر توسعه پایدار و تکمیل زنجیره ارزش، حاکی از رویکرد هوشمندانه در سیاستگذاریهای کلان بانک است. این رویکرد، بهمعنای ورود به پروژههایی است که علاوه بر تضمین بازدهی اقتصادی و بازگشت سرمایه، موقعیت بانک را در ساختار زنجیره ارزش صنایع کلیدی تثبیت میکند و بانک را در متن تحولات صنعتی قرار میدهد. این مشارکتها، نهتنها سودآوری پایدار برای بانک بههمراه دارد، بلکه به افزایش اعتبار و نفوذ بانک در بخشهای راهبردی اقتصادی منجر میشود و جایگاه آن را بهعنوان بازیگر توسعهمحور ارتقا میدهد.
از کنسانتره تا کاتد: یک مسیر، چند منفعت
افزایش ظرفیت تولید به ۳۰۰ هزار تن کنسانتره و ۱۰۰ هزار تن کاتد، تنها بخشی از نتایج عملیاتی پروژهای است که بانک تجارت در آن مشارکت کرده است. آنچه این اعداد را معنادار میکند، نسبت آنها با اهداف کلان اقتصاد ایران است. در شرایطی که تنوع صادرات صنعتی، یکی از چالشهای دیرینه ماست، توسعه زیرساختهای تولید کاتد مس، علاوه بر ارزآوری پایدار، سهم ایران را در بازارهای منطقهای و جهانی ارتقا میدهد. ظرفیت پیشبینیشده این پروژه، تا یک میلیارد یورو ارزآوری سالانه دارد که این رقم، با صادرات چندین گروه کالایی متوسط در بخش غیرنفتی برابری میکند.
همچنین ایجاد بیش از 4000 شغل مستقیم در منطقهای با پتانسیل معدنی، اما کمبرخوردار از توسعه زیرساختی نشان میدهد این پروژه، علاوه بر سرمایهگذاری صنعتی، اقدامی در راستای تقویت عدالت منطقهای و توزیع متوازن فرصتهای اقتصادی است.
صادرات صنعتی، پیشران اقتصاد آینده
اکنون که صادرات نفتی ایران با محدودیتهای ساختاری و سیاسی مواجه است، توسعه صادرات صنعتی، از اصلیترین گزینههای جایگزین، نزد کارشناسان است. با توجه به جایگاه مس در صنایع انرژی، الکترونیک، حملونقل و ساختوساز، تقویت صادرات این ماده فرآوریشده، اثرگذاری ملموس بر تراز تجاری کشور دارد.
در این میان، مشارکت بانکها در توسعه صنایع معدنی با رویکرد فرآوری، یکی از گلوگاههای استراتژیک برای رشد صادرات صنعتی است. پروژه مشترک بانک تجارت و مهر اصل، با بهرهگیری همزمان از سرمایهگذاری در انرژی تجدیدپذیر (نیروگاه خورشیدی) نیز از توجه به الزامات توسعه پایدار در کنار اهداف اقتصادی حکایت میکند. این الگو با استانداردهای ESG (محیط زیست، مسئولیت اجتماعی و حاکمیت شرکتی) در جهان همخوانی دارد.
نگاهی به تجربیات جهانی
تجربه بانکهای بزرگ صنعتی در کشورهای پیشرفته نشان میدهد نقشآفرینی فعال در پروژههای زیربنایی معدنی و صنعتی، فراتر از سودآوری بانکها، موتور محرک رشد اقتصادی کشورهاست. به طور مثال، بانک سرمایه گذاری و دولتی KfW در آلمان یا بانک توسعه برزیل (BNDES)، با سرمایهگذاری هدفمند در زنجیرههای ارزش صادراتی، جایگاهی فراتر از نهادهای مالی پیدا کردهاند. بانک تجارت نیز با ورود هوشمندانه به پروژه توسعه زنجیره مس در ایران، گام ارزشمندی در جهت تبدیل شدن به نهاد توسعهای برداشته تا تاثیرات واقعی خود را بر اقتصاد ملی نشان دهد.
از انفعال مالی تا مشارکت ساختاری
اگر ورود بانک تجارت به پروژه تولید کاتد مس و انرژی خورشیدی مهر اصل، یک سرمایهگذاری منفرد تلقی شود، شاید در مقیاس کلان اقتصاد، چندان متفاوت نباشد. آنچه اهمیت راهبردی پروژه را مشخص میکند، خروج نظام بانکی از موقعیت انفعال و ایستادن در جایگاه تنظیمگر بالقوه زنجیره ارزش است. تکرار این الگو، به بازنگری نقش تاریخی بانکها، از واسطهگر مالی صرف به شریک مؤثر در سیاست صنعتی میانجامد.
نکته مهمتر اینکه این پروژهها و موارد مشابه آن، نگاه میانبخشی را نیز در عرصه عمل محقق میسازند. تلفیق معدن، انرژی تجدیدپذیر، اشتغالزایی منطقهای و صادرات صنعتی، از دل مدلهایی بیرون میآید که بانک را فراتر از بنگاه سودمحور، یک نهاد مشارکتجو در فرایند تولید ارزش در اقتصاد ملی کشور میبیند. این، نقطهای است که چنانچه نظام بانکی، افق تحول نداشته باشد، ممکن است این فرصت را از دست بدهد.
اکنون پرسش اینجاست که آیا سایر بانکها نیز به این مسیر ورود میکنند یا در چارچوب سنتی تخصیص منابع، باقی میمانند؟ پاسخ به این پرسش، بیش از آنکه از سوی سیاستگذاران پولی داده شود، وابسته به جسارت مدیران بانکی در بازتعریف نقش بانک است. تجربه بانک تجارت، در این مرحله، نشان میدهد فاصله بانکداری سنتی تا بانکداری صنعتی و توسعهای، آرمان بلندپروازانه نیست، بلکه یک مسیر قابل پیمایش است؛ البته اگر اراده و درک بلندمدت وجود داشته باشد.