تیتر20 - آتشسوزی اخیر در بخشهایی از جنگلهای هیرکانی بار دیگر ضعف ساختار مدیریت ریسک در ایران را آشکار کرد؛ جنگلی که میلیونها سال قدمت دارد، در برابر شعلههایی بیپشتوانه سوخت، بیآنکه مکانیزم بیمهای برای جبران خسارت، بازسازی یا حتی پیشگیری وجود داشته باشد. هرچند در حوادثی از این دست مفهومی بهنام بیمهگذار و بیمهنامه فردی مطرح نیست، اما تجربه جهانی نشان میدهد که صنعت بیمه میتواند بازیگری مؤثر در مدیریت ریسکهای محیطزیستی و مهار خسارات فاجعهآمیز باشد. اکنون این پرسش جدی مطرح است که نقش صنعت بیمه در بحرانهایی از جنس حریق جنگلهای هیرکانی چیست؟
جای خالی بیمه در آتشسوزیهای هیرکانی
آتشسوزی جنگلهای هیرکانی، بار دیگر لزوم بازاندیشی در سیاستهای مدیریت ریسک ملی را برجسته کرد. در چنین حوادثی، مردم صاحب بیمهنامه نیستند، مالکی برای دریافت خسارت تعریف نشده و از نظر سنتی، ساختار بیمهای نمیتواند ورود کند. اما واقعیت این است که نگاه مدرن به صنعت بیمه، آن را تنها «پرداختکننده خسارت» نمیبیند؛ بیمه در بسیاری از کشورها محور اصلی مدیریت ریسک، پایش، پیشگیری و بازسازی محیطزیست است. این همان حلقهای است که در ایران وجود ندارد و نبودش هزینههایی بهمراتب سنگینتر از خسارت یک آتشسوزی بر دوش کشور میگذارد.
جنگلی ملی بدون پشتوانه ریسک
جنگلهای هیرکانی نه دارایی یک شخص، بلکه میراث ملی و یک سرمایه زیستمحیطی هستند. ارزش اقتصادی این جنگلها در قالب تولید آب، تنظیم رطوبت، جلوگیری از فرسایش، ذخیره کربن و ایجاد تعادل اکولوژیک اندازهگیری میشود. هر هکتار از این جنگلها که میسوزد، تنها یک سطح سبز نابود نمیشود؛ یک چرخه زیستمحیطی با ارزشهای چندلایه فرومیپاشد.
با این حال، هیچ سازوکار بیمهای برای جبران خسارت یا حمایت از عملیات احیای جنگل وجود ندارد. سازمان جنگلها و نهادهای مرتبط، نه بیمهگذار هستند و نه از مکانیزمهایی مانند بیمههای فاجعهآمیز (Catastrophe Insurance) یا بیمههای شاخصمحور (Parametric Insurance) استفاده میکنند؛ مدلهایی که در کشورهای دارای ریسکهای مشابه، بخشی جداییناپذیر از سیاستهای مدیریت بحران هستند.
وقتی بیمه غایب است، هزینهها چند برابر میشود
در غیاب سازوکار بیمهای، تمام هزینههای اطفا، بازسازی، مراقبت و احیا از بودجه دولت و منابع عمومی تأمین میشود؛ آن هم در شرایطی که محدودیت مالی در همه بخشها قابل مشاهده است. این ساختار هیچ مشوقی برای پیشگیری ایجاد نمیکند. بیمه اما ماهیتاً یک «صنعت پیشگیریمحور» است. بیمهگر هر جا وارد شود، به دلیل ذینفع بودن در کاهش خسارت، سیستم را به سمت پایش هوشمند، پیشگیری و کاهش ریسک سوق میدهد.
همین منطق باعث شده بسیاری از کشورها بخش بزرگی از عملیات پایش ماهوارهای، ایجاد خطوط آتشبر، تجهیز دهیاریها، آموزش جوامع محلی و توسعه سامانههای هشدار زودهنگام را با مشارکت شرکتهای بیمه انجام دهند. این نقش در ایران به طور کلی خالی است.
بیمههای فاجعهآمیز؛ حلقه مفقوده مدیریت بحران محیطزیستی
تجربههای جهانی نشان میدهد برای حوادثی همچون حریق جنگلها، سیلابهای ناگهانی، طوفانهای سهمگین یا خشکسالی، مکانیزمهای بیمهای دولتمحور طراحی میشود. داوطلبان خرید بیمهنامه مردم نیستند بلکه خود دولت، سازمان جنگلها یا نهادهای ملی خریدار بیمهاند تا هزینههای ناشی از فاجعه را پوشش دهند.
در بیمههای شاخصمحور (Parametric)، خسارت حتی نیاز به ارزیابی میدانی ندارد. اگر شاخصهایی مثل مساحت سوخته، شدت باد، میزان دما یا ساعتهای خارج از کنترل بودن آتش به سطح تعیینشده برسند، خسارت بهصورت خودکار پرداخت میشود. همین ویژگی پرداخت فوری، کمک میکند که بازسازی جنگلها و اقدامات پس از بحران با تأخیر مواجه نشود.
چرا ایران نیازمند صندوق بیمه منابع طبیعی است؟
در نظام بیمهای ایران سه تجربه قابل توجه صندوق بیمه کشاورزی،صندوق بیمه حوادث طبیعی مسکن و بیمه اتکایی داخلی برای بلایای بزرگ وجود دارد.
با این حال، هیچیک از این سازوکارها پوششی برای منابع طبیعی و جنگلها ایجاد نمیکنند. این در حالی است که کارشناسان صنعت بیمه ساخت صندوقی مستقل با عنوان «صندوق بیمه منابع طبیعی» را ضروری میدانند؛ صندوقی که بتواند ریسک آتشسوزی جنگلها را بیمه کند، بخشی از حق بیمه را دولت بپردازد، ریسک را به بیمهگران اتکایی بینالمللی منتقل کند، در صورت وقوع بحران، منابع مالی فوری و هدفمند داشته باشد و بخشی از درآمد را صرف پیشگیری و پایش کند.
در شرایطی که تغییرات اقلیمی در ایران سرعت گرفته و احتمال افزایش تعداد و شدت آتشسوزیها بالاست، نبود چنین سازوکاری یک شکاف جدی در امنیت زیستمحیطی کشور محسوب میشود.
پیشگیری، مهمترین نقشی که بیمه میتواند داشته باشد
یکی از مهمترین مزایای ورود صنعت بیمه، تأثیرگذاری آن بر رفتار مدیریتی است. زمانی که بیمهگر مسئول بخشی از خسارت احتمالی باشد، بهطور طبیعی خواهان ایجاد زیرساختهای پیشگیرانه ازجمله توسعه سامانههای دیدهبانی حرارتی، ایجاد مسیرهای آتشبر استاندارد، تجهیز تیمهای محلی و داوطلبان، کمک به تأمین بالگرد و هواپیمای آبپاش، آموزش جوامع حاشیه جنگلها و ایجاد بانک داده ریسک و تحلیل الگوهای حریق میشود. این موارد نهتنها خسارت را کاهش میدهد، بلکه از نظر اقتصادی برای بیمهگران نیز مقرونبهصرفه است.
بازسازی جنگل؛ هزینهای که تنها با اعتبارات دولتی قابل مدیریت نیست
آتشسوزی هیرکانی تنها یک بحران زیستمحیطی نیست؛ یک تهدید اقتصادی برای نسلهای آینده است. بازسازی جنگل نه در چند ماه، بلکه ممکن است دههها طول بکشد و هزینه آن بسیار بیشتر از امکانات فعلی باشد. صنعت بیمه میتواند بهعنوان یک «منبع مالی پایدار» به این فرآیند کمک کند؛ مشابه نقش بیمه در بازسازی مزارع، بازگردانی اکوسیستمهای آسیبدیده یا پوشش زیانهای محیطزیستی در دیگر کشورها.
آتشسوزی هیرکانی یادآور این حقیقت تلخ است که در ایران هنوز ریسکهای ملی و محیطزیستی، سازوکار بیمهای مشخص ندارند. در حالیکه جهان مدتهاست پذیرفته که مدیریت بحرانهای بزرگ بدون پشتوانه بیمهای، به فرسایش منابع ملی و گسترش خسارتها میانجامد. صنعت بیمه ممکن است جنگل را به معنای متعارف «بیمه» نکند، اما میتواند برای جنگل بیمه ایجاد کند؛ یعنی با ورود به حوزه پایش، پیشگیری، جبران خسارت و بازسازی، به یکی از ستونهای اصلی امنیت زیستمحیطی کشور تبدیل شود.
ارسال نظرات
موضوعات روز