تیتر20 - آغاز کمپین ارتباطی «به شکوه پاسارگاد» از سوی شرکت بیمه پاسارگاد را باید، نه یک حرکت تبلیغاتی مقطعی، بلکه تلاشی برای بازتعریف نظام معنایی برند پاسارگاد در ذهن افکار عمومی دانست.
در زیستبوم امروز ارتباطات، که مخاطب در معرض هجوم پیامهای «سطحی» و «کوتاهعمر» است، برندها تنها زمانی شنیده میشوند که بتوانند از سطح «پیام» عبور کرده و وارد قلمرو «معنا» شوند.
نقطه تمایز این کمپین دقیقا در همین گذار از تبلیغ محصول به معماریِ معنا قرار دارد.
نام «پاسارگاد» در اینجا صرفا یک برند تجاری نیست؛ یک «منبع سرمایه نمادین» است که بر دوش خود تاریخ، حافظه جمعی و حس افتخار تمدنی ایرانیان را حمل میکند.
استفاده آگاهانه از این نام، بهمثابه یک دارایی فرهنگی، کمپین را از سطح شعارهای مرسوم بیمهای فراتر میبرد و آن را در مسیر ساختن روایتی عمیقتر درباره اعتماد، امنیت و شکوه ملی قرار میدهد.
کهنالگوی رهبر/حامی؛ استراتژی نهان در پس روایت
انتخاب کهنالگوی «رهبر/حامی» برای صورتبندی هویت ارتباطی این کمپین، نشاندهنده بلوغ رویکرد بیمه پاسارگاد در استفاده از زبان نوین برندینگ است.
در این الگو، برند نه تنها فروشنده یک خدمت مالی، که بازیگری قدرتمند، قابل اعتماد و راهنما در لحظات تصمیمگیری مالی و زیستی مخاطب تصویر میشود.
این کهنالگو، به صورت ناخودآگاه، برند را با نیاز عمیق انسان به امنیت، تکیهگاه و هدایت پیوند میزند. وقتی بیمه پاسارگاد در قالب یک رهبر/حامی تصویر میشود، پیام کمپین از سطح «خرید بیمه» به سطح «پیوستن به یک جریان بزرگ اعتماد» ارتقا مییابد.
این جابجایی سطح، دقیقا همان نقطهای است که در آن روابطعمومی شرکتی از اطلاعرسانی محصولمحور به شکلدهی هویت و نقشآفرینی اجتماعی گذار میکند.
از آمار به روایت؛ معماری اعتماد در کمپین
یکی از ویژگیهای زبان نوین کمپینهای ارتباطی، توانایی تبدیل دادههای سخت به روایتهای نرم و قابل باور است.
«به شکوه پاسارگاد» در این لایه، چهار گزاره کلیدی برند را نه بهعنوان فهرست دستاوردها، بلکه بهعنوان شواهد روایی اعتماد به کار میگیرد: هشت میلیون بیمهگذار بهعنوان نشانهای از مقیاس اعتماد اجتماعی؛ سیزده سال تداوم توانگری مالی «سطح یک»، بهمثابه گواه پایداری و تابآوری؛ پیشتازی در فروش بیمههای زندگی بهعنوان بیانگر نگاه آیندهنگر و نقشآفرینی در رفاه خانوار؛ و در اختیار داشتن بزرگترین سازمان فروش بیمههای زندگی در کشور بهعنوان زیرساخت تحقق این وعدهها.
در زبان سنتی تبلیغات، این دادهها بهطورمعمول، بهصورت ادعای مستقیم و خشکی از «بزرگترین بودن» ارائه میشود. اما در منطق این کمپین، این گزارهها در دل روایتی بزرگتر از «جریان اعتماد» جاگذاری میشوند؛ روایتی که مخاطب را به پرسش وا میدارد: برندی که این سطح از پذیرش، توانگری و حضور شبکهای را دارد، در افق بلندمدت زندگی مالی من چه نقشی میتواند ایفا کند؟
لایه فرهنگی و اجتماعی؛ پیوند میراث و معیشت
کمپین «شکوه پاسارگاد» در سطح فرهنگی، تلاشی است برای آشتیدادن دو ساحت ظاهرا دور از هم: میراث تمدنی و خدمت مالی مدرن.
وقتی برند، پاسارگاد را نه بهعنوان یک «جاذبه گردشگری»، بلکه بهعنوان نماد خرد، نظم و احترام به انسان بازخوانی میکند، درعمل بیمه را در ادامه یک سنت تاریخی امنیتبخشی و کرامت انسانی صورتبندی میکند.
در سطح اجتماعی، این کمپین پاسخی است به بحران مزمن بیاعتمادی نهادی در جامعه. دعوت به «شکوه» در اینجا دعوت به نوعی بازسازی سرمایه اجتماعی حول محور یک نهاد بیمهای است که میکوشد خود را نه شریک اقتصادی، بلکه همراه زیستی خانوادهها معرفی کند.
تداوم توانگری مالی و پیشتازی در بیمههای زندگی، در این منطق، دیگر فقط شاخص فنی نیست؛ بخشی از بازآفرینی یک قرارداد اجتماعی نانوشته میان مردم و یک نهاد اقتصادی است.
اقتصادِ معنا در بازار بیمه
در لایه اقتصادی، کمپین «شکوه پاسارگاد» نمونهای از گذار از «اقتصاد محصول» به «اقتصاد معنا» در صنعت بیمه ایران است.
در بازاری که تمایز فنی بین محصولات بیمهای برای عموم قابل درک نیست، مزیت رقابتی اصلی، نه در جزئیات قرارداد که در «ادراک ذهنی» مخاطب از ثبات، همراهی و آیندهنگری برند شکل میگیرد.
با پیوند زدن شاخصهای سختافزاری مانند توانگری مالی و حجم پرتفوی، با نرمافزار معنایی «شکوه» و «اعتماد»، کمپین در عمل نوعی ارزشافزوده نمادین برای برند تولید میکند؛ ارزشی که میتواند در ترجمه به سهم بازار، افزایش ماندگاری مشتری و ارتقای وفاداری بلندمدت نمود یابد.
روابطعمومی شرکتی در این چارچوب، دیگر واحدی حاشیهای نیست؛ به قلب استراتژی خلق ارزش و مدیریت دارایی نامشهود برند تبدیل میشود.
روابطعمومی شرکتی؛ از مخابره پیام تا طراحی تجربه
آنچه «شکوه پاسارگاد» را در ظرف تحولات نوین کمپینهای ارتباطی برجسته میکند، تغییر نگاه به نقش روابطعمومی است.
این کمپین نه بر محور «اطلاعیه» که بر محور «تجربه ادراکی» طراحی شده است؛ تجربهای که در آن مخاطب باید احساس کند به یک روایت بزرگتر از خرید یک خدمت وارد شده است.
روابطعمومی در این رویکرد، معمار «سفر معنایی» مخاطب با برند است: از لحظه اولین مواجهه با شعار «به شکوه پاسارگاد»، تا مواجهه با شواهد عینی اعتماد، و در نهایت، تصمیم به پیوستن به جامعه هشت میلیونی بیمهگذاران.
تمرکز بر کهنالگو، استفاده از سرمایه نمادین تاریخی، تبدیل دادههای فنی به زبان داستانی و تعریف بیمه بهعنوان بخشی از سبک زندگی آیندهنگر، همه نشانههای یک رویکرد حرفهای و بهروز به علم روابطعمومی شرکتی است.
در این چارچوب، کمپین «شکوه پاسارگاد» بیش از آنکه آغاز یک موج تبلیغاتی باشد، میتواند بهعنوان نقطه عطفی در بلوغ گفتمان ارتباطی صنعت بیمه در ایران خوانده شود؛ جایی که بیمه از «سند جبران خسارت» به «قرارداد اعتماد و شکوه مشترک» ارتقا مییابد.
ارسال نظرات
موضوعات روز