محمدرضا جمشیدی
بخش کشاورزی ایران به رغم تمام ظرفیتهایی که دارد، همواره از بالابودن قیمت تمام شده و به نوعی اقتصادی نبودن پروسه تولید لطمه خورده و نتوانسته از ظرفیتهایش به طرز شایستهای استفاده کند.
علمی نبودن پروسه تولید، خرد بودن اراضی، مکانیزه نبودن کشت و از همه مهمتر وجود نواقص پرشمار در الگوی کشت و تناوب زراعی و در کنار همه این موارد پایهای، نادیده گرفتن «زنجیره ارزش» در این بخش باعث شده هیچگاه فعالان کشاورزی به جایگاه خود نرسند و همواره داد و فغان آنها از توزیع نهادهها و نحوه خرید تضمینی گرفته تا واردات غیرقانونی و تنظیم بازار بلند بوده است.
اگر فقدان سرمایهگذاری را معضلی ریشهای در این بخش برشمریم، بیتردید نقصانهای سیاستگزاری حرف اول را در اوضاع نه چندان مطلوب امروز کشاورزی میزند، کشاورزی که همچنان سایه کمبود آب را بهعنوان یکی از موانع توسعهای بر سر خود میبیند.
در این وانفسا کاری به اعلام به موقع نرخ خرید تضمینی، توزیع بهموقع نهادهها و... نداریم، اما بهواسطه حضور چند واسطه فرصتطلب که بازار محصولات کشاورزی را در مقاطعی از سال برهم میزنند به انتقاد از جهاد کشاورزی میپردازیم؟!
بدون هیچ دلیلی سالها عاملیت خرید تضمینی را از بانک تخصصی کشاورزان میگیریم و کشاورزان را سالها میان دو بانک دیگر سرگردان کرده و تولیدکنندگان را با دشواریهای خاصی روبهرو میکنیم، اما کاری به عواملی که منجر به بازگشت بانک کشاورزی به پروسه خرید تضمینی گندم شده است نداریم!
جدای از این نارساییهای دیدگاهی که متأسفانه جسته و گریخته در سطح رسانهها هم قابل مشاهده است و همچنین مسایل کلیشهای و تکراری نظیر کمبود سرمایهگذاری و... اما بهنظر میرسد این روزها نادیده گرفتن «زنجیره ارزش» در بخش کشاورزی میرود تا آسیب جدی دیگری به این بخش پرمزیت وارد کند.
حتماً شما خوانندگان محترم هم واژه چای سنواتی و چای انباری را شنیدهاید و با موضوع اختلاط چایهای وارداتی با تولیدات انباری داخلی آشنا هستید، اما باید در نظر داشته باشیم که امروز بخش کشاورزی دارای پاشنه آشیل دیگری به نام تعریف نشدن «زنجیره ارزش» شده است که شاید در مورد چای به طرز مشخصتری مشهود باشد.
هماکنون از حدود 50 هزار تن تولید برگ سبز چای کشور حدود 12 هزار تن چای خشک تولید میشود.
از سوی دیگر دولت چای درجه یک را به ازای کیلویی 1800 تومان خریداری میکند و بهطور کلی چای تولید داخل با میانگین قیمت کیلویی 1500 تومان خریداری میشود، اما متأسفانه برای آنکه همین چای دست دولت نماند، چارهای جز فروش با یک سوم قیمت میانگین یعنی کیلویی 500 تومان به کارخانههای چای ندارد و این معادله به خوبی هدفمند نبودن یارانههای اختصاص یافته به بخش کشاورزی را نشان میدهد و به نوعی گواه آن است که «زنجیره ارزش» در کشاورزی امروز ایران جایگاهی ندارد.
این موضوع به نوعی در خرید تضمینی شیرخام که در سال 93 کیلد خورد هم قابل لمس است و بهنظر میرسد گره دیگری بر گرههای ساختاری و انتزاعی بخش کشاورزی افزوده شده است.
گرهای که اگر در کنار حاکم نبودن نگاه کیفی در خرید تضمینی گندم و نبود انگیزه تولید کیفیتر قرار گیرد، بهخوبی نشان میدهد تعریف «زنجیره ارزش» در کشاورزی باید در اولویت اصلی قرار گیرد.
اولویتی که اگر از همین امروز به فکر رفع آن نباشیم روزبهروز از کشاورزی اقتصادی فاصله بیشتری خواهیم گرفت.