جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 22
پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران    *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران      
۰۲ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۸
ما در این مطلب به ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال ۲۰۱۹ خواهیم پرداخت؛ عناوینی که وعده‌های فراوانی دادند و قرار بود تجربه متفاوتی باشند، اما در نهایت نتوانستند انتظارات را برآورده کنند.
کد خبر: ۳۹۴۷۰
تیتر20- راضی کردن مخاطبان کار آسانی نیست و امسال بازی‌های بزرگی به بازار عرضه شدند که نتوانستند این کار را انجام دهند. ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال ۲۰۱۹ را ادامه به شما معرفی خواهیم کرد.

۱۰. بازی دث استرندینگ (Death Stranding)

بازی دث استرندینگ یکی از آن آثار بزرگی است که اخیرا منتشر شد و تا اینجا نظرات مثبت و منفی فراوانی پیرامون آن وجود دارد. چه از این بازی خوش‌تان آمده باشد و چه از آن متنفر باشید، در هر صورت اثر قابل احترامی است. شاید آن را یک شبیه‌ساز پیاده‌روی توصیف کنند یا آن را برای حضور افراطی سلبریتی‌ها زیر سوال ببرند، اما بازی در مجموع از نظر بصری زیبا است و گاهی شما را به تفکر وادار می‌کند. دث استرندینگ نامزد بهترین بازی سال نیز در جوایز Game Awards ۲۰۱۹ بود که البته شاید بسیاری آن را به پای محبوبیت کارگردان مشهور آن، کوجیما بگذارند.

پس مشکل از کجاست؟ اولین مشکل این است که اگر از داستان، تم و شخصیت‌های بازی راضی نباشید، به اتمام رساندن بازی بسیار سخت خواهد بود و این اتفاقی است که برای بسیاری از مخاطبان رخ داد. افرادی زیادی بودند که نتوانستند با محتوای داستانی یا شخصیت‌ها ارتباط برقرار کنند و به همین دلیل، تجربه بازی دیگر لذت بخش نبود.

داستان و تم بازی به شکلی است که می‌تواند میان مخاطبان تفرقه بیندازد و اگر می‌خواهید از بازی لذت ببرید، باید حتما با نوع نگاه سازنده بازی موافق باشید. اما اگر داستان و شخصیت‌های ناامید کننده را کنار بگذاریم (که معمولا از نظر طرفداران، نقطه قوت کوجیما است)، گیم پلی بازی هم چندان قدرتمند نیست و بازیکنان را به چالش نمی‌کشد. سیستم مبارزه بازی را در مجموع باید متوسط خطاب کنیم و بسیاری از عناصر ترسناک بازی به تدریج بی‌معنی می‌شوند (وقتی که برای اجتناب از آن‌ها کافی است ساکن بمانید).

تقریبا همه می‌دانستند که بازی Death Stranding توانایی راضی کردن تمامی مخاطبان را ندارد، اما ناامید کننده‌ترین مسئله در رابطه با این بازی این است که شاید در نهایت اثری باشد که نه عاشق آن هستید و نه نسبت به آن تنفر دارید، بلکه بی‌تفاوت از کنار آن عبور می‌کنید. دث استرندینگ نسبت به جنجال‌هایی که بر پا کرد، بدون شک یکی از ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال ۲۰۱۹ به حساب می‌آید و فروش ضعیف بازی، حکم تایید این ماجراست.

۹. بازی سرج ۲ (The Surge ۲)

بازی سرج ۲ در مقایسه با قسمت اول، بازی بهتری محسوب می‌شود و در همه زمینه‌ها بهبود داشته است، اما متاسفانه این کافی نیست. این بازی از عناوین زیادی الهام گرفته، اما این توانایی را ندارد که در حد و اندازه آن‌ها ظاهر شود، چه برسد که بخواهد پیشی بگیرد.

بازی The Surge ۲ گاهی چالش برانگیز است و از غول آخر‌های عظیم و یک سیستم مبارزه نسبتا کُند بهره می‌برد. وقتی با چنین عنوانی رو به رو هستیم، انتظار می‌رود که همه مکانیک‌های گیم پلی به درستی کار کنند، اتفاقی که ابدا رخ نمی‌دهد. بازی بار‌ها دچار مشکل می‌شود و باگ‌های فراوان آن شما را آزار خواهند داد. حتی دکمه پریدن هم گاهی کار نمی‌کند! همین مشکلات باعث می‌شوند که از لذت بازی کاسته شود و حتی مخاطبان را فراری دهد. سرج ۲ شاید از قسمت اول بهتر باشد، اما در مقایسه با رقبا و آثاری همانند دارک سولز (Dark Souls) حرفی برای گفتن ندارد.

۸. بازی دیز گان (Days Gone)

در هنگام تجربه این بازی، بدون شک لحظات خوشایندی خواهید داشت، اما مشکلات زیادی وجود دارند که بر روی نکات مثبت بازی، سایه می‌اندازند. این عنوان انحصاری پلی استیشن ۴، قرار بود که مسیر عناوین انحصاری موفق قبلی سونی را ادامه دهد، اما نتوانست در حد انتظار ظاهر شود.

اولین مشکل بازی، همین انحصاری بودن آن است. در نسل حال حاضر، پلی استیشن ۴ توانست با آثارش، استاندارد‌های تازه‌ای ایجاد کند. از مرد عنکبوتی و خدای جنگ تا آنچارتد ۴ و بلادبورن، این بازی‌ها هر کدام یک وزنه سنگین بودند و در زمان عرضه، حیرت انگیز ظاهر شدند، اما بازی دیز گان هرگز از یک بازی «خوب» فراتر نرفت و چیزی نبود که طرفداران انتظارش را می‌کشیدند.

اما بازی دیز گان مشکلات دیگری هم داشت، باگ‌های متعدد و ماموریت‌های فرعی مضحک و البته طولانی بودن بیش از حد بازی که باعث می‌شد از آن خسته شوید.

۷. بازی دیویژن ۲ (The Division ۲)

در ظاهر، بازی دیویژن ۲ مشکل خاصی ندارد، شلیک کردن خوب از کار در آمده، تصویر ارائه شده از واشنگتن دی سی گاهی نفس‌گیر است و لوت‌های خوبی هم در بازی پیدا می‌شود. پس چرا هنگام بازی کردن، احساس پوچی دارید؟ یک دلیل این است که بازی مذکور علی رغم اینکه چند سال در دست توسعه بوده، چیز تازه‌ای ارائه نمی‌دهد. درست است که مکانیک‌های گیم پلی بهتر شده‌اند و بازی دارای ماموریت‌های بهتری است، اما ماموریت‌های تکراری و سیستم ارتقایی که حالا دیگر جذاب نیست، باعث شده تا بازی به شما یک حس آشنا بدهد، گویی آن را هزاران بار تا پیش از این تجربه کرده‌اید.

بازی The Division ۲ شاید گاهی هیجان انگیز باشد، اما اثر ماندگاری نیست و هنگامی که آن را کنار می‌گذارید، خاطرات زیادی از آن نخواهید داشت. این بازی باید بسیار بهتر از چیزی که هم‌اکنون ارائه شده، ساخته می‌شد. دیویژن ۲ یک دنباله غیرضروری است و خیلی زود آن را فراموش می‌کنید.

۶. بازی کرک داون ۳ (Crackdown ۳)

غم‌انگیزترین نکته این است که انتظارات در مورد این بازی بالا نبود! اما باز هم موفق شد طرفداران را ناامید کند. پس از سال‌ها توسعه و چندین تاخیر، این بازی در نهایت بر روی ایکس باکس وان ایکس منتشر شد، آن هم در دوره‌ای که دیگر هیچکس طرفدار و منتظر آن نبود و گویی مایکروسافت هم می‌دانست امیدی به این بازی نیست.

افراد زیادی وجود داشتند که تصور می‌کردند شاید این بازی در نهایت خوب باشد. به هر حال، کرک داون در یک دوره، برند محبوبی بود، اما خیر. بزرگ‌ترین مشکل این است که بازی با گذشت این همه سال، شباهت عجیبی به کرک داون ۲ دارد و شاید کمی گرافیک آن بالا رفته، اما ماموریت‌ها دقیقا مشابه قسمت دوم سال ۲۰۱۰ هستند. این ماموریت‌ها حتی به درد یک بازی کوچک مستقل هم نمی‌خورند، چه برسد به یکی از بزرگ‌ترین فرانچایز‌های شرکت مایکروسافت.

۵. بازی ولفنشتاین: یانگ بلاد (Wolfenstein: Youngblood)

سری بازی‌های ولفنشتاین در سال‌های اخیر، یک سیر نزولی طی کرده‌اند و به نظر می‌رسد آن عناصری که این مجموعه را تبدیل به چیزی خاص کرده بود، در حال فراموشی است. و، اما یانگ بلاد را باید بدون شک بدترین قسمت کل مجموعه به حساب بیاوریم که نه چیز تازه‌ای دارد و نه در حد و اندازه قسمت‌های قبلی ظاهر می‌شود.

مشکلات این بازی به گونه‌ای است که می‌توان با جرات گفت که میراث ولفنشتاین را خدشه‌دار می‌کند. از طراحی بد مراحل و تیراندازی متوسط تا مکانیک‌های گیم پلی نه چندان کارآمد و هوش مصنوعی بسیار بد که باعث می‌شود عناوین ده پانزده سال قبل را به یاد بیاورید. حتی برای طرفداران پرشمار این مجموعه، یانگ بلاد نه توصیه می‌شود و نه چیزی برای عرضه دارد.

۴. بازی فار کرای: نیو داون (Far Cry: New Dawn)

همانند ولفنشتاین: یانگ بلاد، بازی فار کرای: نیو داون هم قرار بود یک نسخه تکامل یافته از قسمت قبلی باشد. با این که داستان بازی، ۱۷ سال پس از اتفاقات بازی فار کرای ۵ جریان دارد، اما در واقع همان بازی است و بسیار از جزئیات آن بازی به شکل کامل در این نسخه استفاده شده و یا بهتر است بگوییم کپی شده‌اند. واقعیت این است که یوبی‌سافت با بازی Far Cry: New Dawn بر سر طرفداران کلاه گذاشت و این بازی بیشتر شبیه یک نسخه گران قیمت‌تر از فار کرای ۵ است و نه چیزی بیشتر. شاید تنها تفاوت بازی در این باشد که برخلاف قسمت پنجم که دارای داستان سیاهی بود، این بار عناصر طنز هم در بازی به چشم می‌خوردند.

بازی نیو داون از همان فرمول قسمت سوم به بعد استفاده می‌کند: یک جهان باز و یک شخصیت منفی دیوانه، اما این بار، شخصیت‌های اصلی ضعیف‌تر از آن هستند که بتوانند نظر مخاطب را جلب کنند. فروش بازی از قسمت پنجم و حتی از بازی Far Cry Primal ضعیف‌تر بود و توانست تعداد محدودی از طرفداران را راضی کند.

۳. بازی ریج ۲ (Rage ۲)

قسمت اول ریج با اینکه بازی نسبتا خوبی بود، اما بازخورد‌های منفی زیادی دریافت کرد. با این حال، همه چیز امیدوار کننده به نظر می‌رسید و تصور می‌شد که اگر دنباله‌ای بر این بازی ساخته شود، بتواند مشکلات و نواقص نسخه اصلی را برطرف کند. پس از گذشت هشت سال، این اتفاق رخ داد، اما بازی آن چیزی نشد که طرفداران انتظارش را داشتند.

تریلر‌ها عالی بودند و به نظر می‌رسید که شاهد یک بازی دووم (Doom) جهان باز همراه با مبارزات ماشینی همانند مد مکس خواهیم بود. چه چیزی می‌توانست بد از کار در بیاید؟

ظاهرا همه چیز! این بازی یک تجربه یکپارچه و نفس‌گیر ارائه نمی‌داد، سیستم تیراندازی و مکانیک‌های گیم پلی رضایت بخش نبودند و ماموریت‌های فرعی هم هیجان خاصی نداشتند و تعداد آن‌ها هم کم بود. در حالی که بازی دیز گان در زمینه ماموریت‌ها فرعی، افراطی عمل کرده بود، ریج ۲ با اینکه جهان باز بود، ماموریت‌ها و فعالیت‌های جانبی زیادی به مخاطب عرضه نمی‌کرد. باگ‌ها، شخصیت‌های معمولی و یک داستان کلیشه‌ای را هم به مشکلات اضافه کنید. بازی Rage ۲ خیلی زود از ذهن بازیکنان فراموش می‌شود.

۲. بازی گوست ریکان: بریک پوینت (Ghost Recon: Breakpoint)

بازی گوست ریکان: بریک پوینت قبل از عرضه، درخشان به نظر می‌رسید. اثری که قرار بود همان فرمول قسمت‌های قبلی را به شکل بهتری اجرا کند و با عناصر جدید بقا و یک شخصیت منفی قدرتمند، طرفداران را هیجان‌زده کند. متاسفانه، نتیجه نهایی چنین چیزی نبود. چیزی که به مخاطبان عرضه شد، یک بازی تکراری با یک داستان خسته کننده و کلیشه‌ای، باگ‌های فراوان و مکانیک‌های کپی برداری شده از عناوین دیگر بود که هیچ‌کدام هم به درستی پیاده‌سازی نشده بودند؛ و اینکه به جز خرید بازی، باید برای هر چیز کوچکی هم پول خرج می‌کردید (microtransactions)، بازی را عذاب‌آورتر کرده بود.

این بازی برای شرکت یوبی‌سافت (Ubisoft) یک شکست تجاری بود و حتی آن‌ها مجبور شدند عرضه بازی‌های آتی خود را به تاخیر بیندازند. اوضاع این بازی به حدی بد بود که یوبی‌سافت اعلام کرد که بازی را به کلی بازسازی خواهد کرد و وعده حل مشکلات متعدد آن را داد، اما تا اینجا، به جز بر طرف کردن تعدادی باگ و اضافه کردن تعدادی محتوای جدید، چیز دیگر از این شرکت ندیده‌ایم. بازی Ghost Recon: Breakpoint با قدرت به شکست خوردن ادامه می‌دهد.

۱. بازی انتم (Anthem)

از همان نمایش‌های اولیه مشخص بود که بازی انتم چندان شکوهمند نیست، اما استودیوی محبوب بایوور (Bioware) که آثاری همچون مس افکت و دراگون ایج را در کارنامه دارد، یک بازی کاملا جدید معرفی کرده بود و طرفداران کنجکاو بودند که آیا این اثر هم می‌تواند به اندازه آن‌ها خوب باشد یا خیر.

حتی بدبین‌ترین طرفداران هم فکر می‌کردند این بازی در نهایت، شاید یک اثر شوتر نسبتا سرگرم‌کننده با یک داستان معمولی و تعدادی سکانس به یاد ماندنی باشد، چیزی نزدیک به بازی دستینی (Destiny)، اما این بازی، حتی بدتر از این تصورات از کار در آمد.

باگ‌های عجیب و غریب و متعدد، یک سیستم لوت به شدت سر هم بندی شده و آماتور، در کنار ماموریت‌های تکراری، انتم یک افتضاح کامل است. متاسفانه، استودیوی بایوور در حال ادامه دادن به عملکرد ضعیف خود است و بازی Anthem بر این مسئله مهر تایید می‌زند. ناراحت کننده‌ترین بخش این است که پتانسیل زیادی در بازی وجود دارد، اما همه آن‌ها هدر رفته‌اند. بازی انتم با قدرت در جایگاه نخست ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال ۲۰۱۹ قرار می‌گیرد./ برترین ها
ارسال نظرات
موضوعات روز