تیتر۲۰- ارتباط شناسان معتقدند تا پيش از پيدايش رسانه هاي اجتماعي، روابط انساني ساده بود اما امروزه فضاي مجازي و شبكه هاي اجتماعي، هويتي ديگر و يا به عبارتي«خودساخته» از افراد ايجاد و معرفي مي كند. هويتي كه هيچ وقت في الواقع او را نديده ايم. گسترش دنياي مجازي، زمينه ايجاد قاره ديگري را در كنار پنج قاره اصلي فراهم آورده است. علي مصريان با پرداخت مفصل به اين موضوع مهم عصر حاضردر كتاب «قاره ششم و هنرهاي ديجيتال» مي نويسد: «هر شخص در پنج قاره اصلي بخواهد هر گونه فعاليتي در زمينه سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و غيره انجام دهد، بايد قطعه اي زمين در قاره ششم براي خويش داشته باشد»؛ جريان سازي و حضور قوي در قاره ششم، تخصص و هنري نياز دارد كه به آن هنر ديجيتال گفته مي شود.
هر آنچه واقعي است؛ مجازي آن به وجود مي آيد
فضاي مجازي كه به واسطه رمز گذاري داده هاي رياضي و تحت عنوان ديجيتال به وجود آمده، عرصه در خور توجهي را به منظور انتقال محتواها و بستر متنوع تعاملات و ارتباطات را در بُعد جهاني پديد آورده است. رشد فناوري هاي نوين در زمينه ديجيتال، آن چنان سريع به پيش مي رود كه مي توان چنين پيش بيني كرد كه در سال هاي نه چندان دور، براي هر آنچه در جهان واقعي و مادي وجود دارد، يك معادل مجازي يا ديجيتال خواهيم داشت. اين معادل هاي مجازي علاوه بر اينكه بخش مهمي از احتمالات منحصر به فرد علوم و فناوري هاي نوين است، واحدهاي موثر در هويت هاي فرهنگي، عملكرد هاي خلاقانه و انديشه هاي ميان رشته اي نسل هاي حاضر و نسل هاي آينده بشر به شمار مي رود.
مختصات زمين در قاره ششم
در قاره ششم اين تعبيرها قابل توجه است: «انقباض زمان و مكان به مدد فناوري، به ويژه در عرصه ارتباطات و اطلاعات، پديدار شدن قاره جديدي به نام قاره ششم كه دنياي مجازي است.» يا « همه ساكنان پنج قاره به نحوي از انحا از اعضاي آن قاره ششم به شمار مي روند.» با اين تعبير از قاره ششم، «سرعت شتابنده رشد علم و انتقال اطلاعات به مدد گسترش ارتباطات همه و همه رنگي نوين به زندگي ما بخشيده و در اين محوطه معنايي و اين مساحت بيكران قاره ششم، نگرشي نوين بر تمام عرصه هاي زندگي حاكم كرده است.» از ديگر تعبيرهاي قابل توجه درباره قاره ششم اين گونه آمده است: «دهكده جهاني، جهاني سازي، شهروند جهان، از بين رفتن مرزها، شفافيت در تمام عرصه ها، صادرات بي حجم، تجارت نرم، هنر ديجيتال، شبكه هاي اجتماعي،واقعيت مجازي و غيره، برخي از كليدواژه هاي اين روزگارند.» يعني روزگاري كه در قاره ششم زندگي مي كنيم؛ زندگي در قاموس شبكه ها، زندگي در قاموس نت،زندگي در قاموس مجازها و خلاصه زندگي بر بال واقعيتي كه به مجاز شكل مي گيرد، ارتباط دارد.
تاريخي شدن مباحث در لحظه
مصريان در كتاب «قاره ششم و هنرهاي ديجيتال»، از « تاريخي شدن بحث ها در لحظه» سخن به ميان مي آورد. يعني اگر در گذشته دور يك موضوع يا وسيله براي سده هاي متمادي قابل استفاده بود، اگر در زمان منتهي به عصر معاصر سال ها زمان لازم بود تا امر جديدي جايگزين شود، روند تحولات و سرعت آن در روزها و عصر ما به نحوي است كه بايد منتظر تاريخي شدن بحث ها در لحظه باشيم.
درباره مفهوم هنر ديجيتال اين تعريف موجز را مي توان اشاره كرد كه «هنر ديجيتال تسريع كننده يكپارچه سازي بي سابقه جهان مادي و مجازي» است. هنر ديجيتال، به صورت يك ايده هنري، دربرگيرنده اصل «تغيير» است كه طي آن فرآيندهاي آن، بسياري از مفاهيم و مولفه هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي در پيوند با مفاهيم برساخته از هنر ديجيتال و جامعه ديجيتالي، قابل ارائه و تبيين است. يكي از مباحث مهم قاره ششم، بحث مديريت رسانه است. با تحولات جديد در عرصه ارتباطات، در هر لحظه جاي مخاطب و منبع خبر عوض مي شود و چنان سياليتي بر فضاي رسانه حاكم است كه قالب دادن و جهت دهي به آن را با دشواري مواجه مي سازد، شايد از اين سبب است كه بايد تعريفي منعطف تر و منبسط تر از مديريت رسانه اي مطرح كرد. مي دانيم كه اكنون يكي از ظرفيت هاي رسانه، فضاي مجازي است. فضايي وسيع و پيچيده است كه گروه ها و افراد مختلف با گرايش ها، باورها و اعتقادات گوناگون در آن زندگي مي كنند.» و نيز «فضاي مجازي مكاني است كه فرد مي تواند فعاليت هاي دنياي واقعي خود را وارد كند و از خصوصيات بارز اين فضا، بي مكاني و بي زماني آن است.»
انسان ها از همه چيز باخبر مي شوند
در نظريات پست مدرن آمده است كه اگر پروانه اي در آن سوي آب هاي اقيانوس آرام در حال بال زدن باشد، بر پديده هاي اين سوي عالم اثر خواهد گذاشت. اين نوع ادبيات هرچند ريشه در دهه 1980 ميلادي دارد اما پس از سال 2000 ميلادي اتفاق هاي جديدي رخ داده است كه از آن به نام پديده جهاني شدن يا جهاني سازي ياد مي كنند.
مك لوهان كه در كتاب «درك رسانه: امتدادا نسان» معتقد بود: «رسانه، پيام است» و رسانه هاي الكترونيك را امتداد حواس انسان مي دانست، دنياي حاصل از ارتباط تلويزيوني را دهكده جهاني ناميد. اين دهكده جهاني با تكنولوژي هاي جديد رسانه بلوغ يافته است. از ويژگي هاي پديده جهاني شدن كه مي توان گفت به كشورهاي مختلف دنيا تحميل شده است؛ نخست فشردگي زمان و مكان و دوم به وجود آمدن دهكده جهاني است. اين دو ويژگي مويد اين نكته است كه انسان ها در كره زمين به سبب امكان ارتباطات وسيعي كه به دست آورده اند، از همه چيز باخبرند و به نوعي آشنايي با پديده هاي جهان دارند و حتي گاهي با اتفاق هاي روزمره در اقصي نقاط دنيا احساس همدلي و همراهي مي كنند. واضح است كه تكنولوژي هاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي، جهان را كوچك كرده و مرزها را در هم شكسته است. اينجاست كه اهميت رسانه و ديپلماسي رسانه اي با استفاده از ابزارهاي در اختيار آن براي پيشبرد كليه سياست هاي خارجي امري ضروري و محتوم است.
گوشي هاي هوشمند معرف عصر ماست
مي گويند خودرو از بسياري جهات كالاي معرف قرن بيستم بود. اكنون گوشي هاي هوشمند معرف عصر ماست. چرا كه گوشي هاي هوشمند سبك زندگي ما را تغيير داده اند. با اين حال برخي بر اين باورند كه استارت تاپ ها و تجارت شبكه اي، كسب و كار جديد اين قرن است. «مارك ترايب» و «رينا يانا» هنر رسانه جديد را اين گونه توصيف مي كنند: «پروژه هايي كه از فناوري هاي رسانه نوظهور استفاده مي كند و با فرهنگ، سياست و مولفه هاي زيبايي شناختي اين نوع ابزارها در ارتباط است.»
سرانه مطالعه ديگر پايين نيست!
نقل است كه ما كتابخوان نيستيم؛ فرهنگمان شفاهي است؛ سرانه مطالعه در كشور، چيزي در حد فاجعه است و بسياري از اين مايه سخنان كه از مسئولان كشوري تا فرهنگي و دانشگاهي همه و همه دست كم يك بار از آن استفاده كرده اند. با رسيدن فناوري به اين سوي مرز و جهاني شدن آن، گويي تغيير اساسي در اين وضعيت ايجاد شد. دست كم ديگر نمي توان به صراحت اذعان كرد، جماعت ما اهل خواندن نيستند. حالا همان فرهنگ شفاهي، در بستر شبكه جاري است و حرف ها صورت مكتوب به خود گرفته اند. حالا ديگر نه فقط جوانان ما، كه سالمندانمان نيز در اين شبكه ها مي نويسند و مي خوانند. گويي فناوري هاي جديد اين گپي كه ميان ما و خواندن و نوشتن بوده است را پر كرده اند. اين موقعيت، وضعيت جديدي است كه ما در آن قرار داريم. وضعيتي كه سامان يا نا به سامان بودنش قطعي نيست. به عبارت ديگر خيلي پيدا نيست كه اين جهش خوش خيم است با بدخيم. بايد منتظر ماند و ديد. هنر ديجيتال فرآيند تبديل رويا به واقعيت است؛ فرآيندي كه زماني در خيال بشر نمي گنجيد. با اين اوصاف زندگي در اين قاره اقتضائات خود را دارد بايد آموخت و بكار گرفت.
اكنون براي هر فعال كسب و كار در دنياي كنوني لازم است ابزارهاي زندگي در قاره ششم را بشناسد و آن را در اقتصاد با هدف كمك به چرخه گردش سرمايه و رونق صادرات در كنار ديپلماسي اقتصادي بكار ببرد. قطعا نام اين ديپلماسي اقتصادي، ديپلماسي اقتصادي نوين خواهد بود.