تیتر۲۰- معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران در گزارشی با عنوان «زنجیره ارزش داده در نسل چهارم صنعت (همسویی دیجیتال و صنعت)» و بر پایه ادبیات موجود در حوزه انقلاب صنعتی چهارم و تاثیر آن بر اقتصاد و کسبوکارها، اهمیت دادهها در زمینه اقتصاد جوامع بهویژه کشورهای در حال توسعه را از طریق ارائه رویکرد مبتنی بر همسویی صنعت و دیجیتال بررسی کرده است.
سیاستهای داده در سطحهای وسیعتری ادغام شده و با اهداف توسعه گستردهتر همسو میشوند. این مسیرها هنوز در حال ظهور هستند و اینکه آیا آنها به Catch-up فناوری منجر خواهند شد یا خیر، نامشخص است. با این حال، آنها اولین گام مهم را برای بررسی اینکه چگونه سیاست داده میتواند از نظر استراتژیک با توسعه صنعتی گستردهتر همسو شود، فراهم میکند.
تمرکز اصلی انقلاب صنعتی چهارم در زمینههای مدیریت سفارش، تحقیق و توسعه، تولید، توزیع و در نهایت بازیافت محصولات است. انبوهی از دادههای تولیدشده توسط فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم، شرکتها و بنگاهها را ملزم میکند که درخصوص جمعآوری، ذخیره، پردازش و بازیابی دادهها تجدیدنظر کنند. چهارمین انقلاب صنعتی که با سطح جدیدی از اتوماسیون و تبادل داده مشخص میشود بر ایجاد استراتژی تجربه مشتری منحصربهفرد تمرکز دارد. در کل زنجیره ارزش مبتنی بر فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم تجزیه و تحلیل پیشرفته وجود دارد. فناوریهای پیشرفته و هوشمند میتوانند با تمرکز بر تجزیه و تحلیل دادههای مشتری پیشبینی دقیقتری از تقاضا ارائه دهند.
در نتیجه زنجیره ارزش دادهای که با تقاضای واقعی همسو است و انعطافپذیری لازم برای تطبیق با شرایط پیشبینینشده را دارد، شکل میگیرد. از طرف دیگر رویکرد انقلاب صنعتی چهارم تولید یکپارچه کامپیوتری در کل فرآیند تولید است؛ بهطوریکه از طریق اینترنت اشیا، سیستمهای فیزیکی سایبری با یکدیگر و با انسانها در زمان حقیقی ارتباط برقرار میکنند. کل فرآیند تولید به واحدهای هوشمند مدولار تقسیم میشود که میتوانند اطلاعات را با انجام مراحل متوالی به اشتراک بگذارند. بنابراین انعطافپذیری و هماهنگی راحتتری ایجاد میکند. ایجاد اقتصاد داده و قابلیتها و تواناییها در امتداد «زنجیره ارزش داده» یک عامل کلیدی برای موفقیت صنعتیسازی در آینده خواهد بود.
دادهها؛ جزء کلیدی اقتصاد دیجیتال
دادهها بهعنوان یکی از اجزای کلیدی اقتصاد دیجیتال ظاهر شده و از حیث انتقال، نظارت بر تولید و کسب درآمد از دادههای مصرفکننده سنگبنای مدلهای کسبوکار هستند. دادهها و دسترسی و اشتراک آنها برای فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی به امری مهم بدل شده است. استفاده موثر از دادهها میتواند به افزایش بهرهوری و بهبود یا تقویت محصولات، فرآیندها، روشهای سازمانی و بازارهای جدید کمک کند. بنگاههایی که از دادهها استفاده میکنند موجب رشد سریعتر بهرهوری نیروی کار شده و براساس یافتههای شرکت مکینزی درآمدزایی از دادهها بهطور فزایندهای به مهمترین عامل رشد درآمد بدل شده است. در بخش ساخت و تولید، دادهها معمولا از طریق حسگرهایی به دست میآیند که بهطور فزایندهای برای نظارت و تجزیه و تحلیل کارآیی ماشینآلات، بهینهسازی عملکرد آنها و ارائه خدمات پس از فروش مورد استفاده قرار میگیرند. از این دادهها در برخی از موارد برای کار با تامینکنندگان نیز استفاده میشود. در برخی موارد، آنها از طریق خدمات جدید مانند بهینهسازی کنترل تولید، تجاری میشوند. فعالیتهای تولیدی بهطور فزایندهای به جریان دادههایی متکی میشوند که مراحل پراکنده تولید از نظر جغرافیایی را در سراسر زنجیره ارزش جهانی به هم متصل میکنند. در اقتصاد نوین جهانی موضوع کسبوکار دادهمحور به قدری جدی شده است که طی سالهای اخیر پنجشرکت ارزشمند برتر جهان یعنی اپل، آلفابت، مایکروسافت، فیسبوک و آمازون دادهمحور بودهاند.
ماهیت داده بهقدری موجب تغییر در فضای بازار کسبوکار شده که در عمل، سیاستگذاریها و راهکارهای ضدانحصار دوران گذشته را بیفایده کرده است. در سالهای اخیر پیشرفت سریع فناوریهایی نظیر اینترنت، رایانش ابری و اینترنت اشیا به رشد انفجاری دادهها در صنعت و علوم منجر شده است. در دوران انقلاب صنعتی چهارم، تحول دیجیتال در صنایع موجب راهبردی شدن عنصر «داده» در جامعه و شکلگیری مدلهای نوظهور از اقتصاد و کسبوکار شده است.
تغییرات سریع تکنولوژی در دهههای اخیر و افزایش همهگیر استفاده از فناوریهایی نظیر اینترنت و دستگاههای دیجیتال بشر را با دریای وسیعی از دادههای گوناگون مواجه کرده، در نتیجه کلاندادهها تحتتاثیر افزایش انفجاری دادههای جهانی به وجود آمده است. دادههای کلان به مجموعهای از دادهها اطلاق میشود که اندازه آنها فراتر از حدی است که بتوان آنها را با نرمافزارهای معمول و در یک زمان معقول اخذ، مدیریت و پردازش کرد. مفهوم اندازه در دادههای کلان بهطور مستمر در حال تغییر بوده و به مرور بزرگتر میشود.
در مقایسه با مجموعه دادههای قدیمی، دادههای کلان عموما از تودههای بدون ساختاری تشکیل میشوند که به زمان حقیقی (زمان پاسخ بیدرنگ) بیشتری برای تحلیل نیاز دارند. یکی از چالشهای عمده در مورد انقلاب صنعتی چهارم مدیریت دادههای حاصل از فناوریهاست. یکی از چالشهای مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم، مدیریت داده است. همراه با این چالش دادههای تولیدشده توسط صنعت اندازه و پیچیدگی جدیدی دارند. حجم داده (Volume)، نرخ تولید (Velocity)، تنوع (Variety)، صحت (Veracity)، اعتبار (Validity)، نوسان (Volatility)، نمایش (Visualization) و ارزش (Value) از ویژگیها و مشخصات دادههای کلان هستند.
یکپارچهسازی دادهها
سیاستهای ملی داده در مسیر تکامل و در عین حال یکپارچهسازی بیشتر قرار دارند. این امر به طور خاص به زنجیره ارزش دادهها اشاره دارد و دولتها در حال عملیاتی کردن مجموعهای از اقدامات در مسیر دادههای یکپارچه هستند. چهار مسیر اصلی در راستای ایجاد دادههای منسجمتر به شرح زیر است:
قوانین حاکمیت داده و بومیسازی، پایه و اساس اکوسیستمهای داده: چند کشور با استفاده از سیاستهای صنعتی هدفمند حول بومیسازی دادهها و کنترل محلی، اقتصادهای مبتنی بر دادههای محلی را ایجاد کردهاند. بهعنوان مثال در اندونزی، حرکت به سمت بومیسازی دادهها بخش مهمی از سیاستهای ملی برای توسعه شرکتهای داخلی مبتنی بر داده در نظر گرفته شده است. سیاست مزبور در اندونزی با ارائه الزاماتی برای بومیسازی دادهها با هدف تسهیل جریان دادههای استراتژیک و دادههای عمومی، حاکمیت دادهها را ارتقا میدهد.
سیاستهای استراتژیک دولتها برای حمایت از اقتصاد داده: دولتها در چند کشور در حال توسعه استراتژیهایی را برای ارتقای دسترسی و استفاده از دادههای استراتژیک بهعنوان پایهای برای ایجاد اقتصاد داده اجرا میکنند. بهطور مثال ابتکار India Stack بهعنوان حامی صنایع و شرکتهای دادهمحور در هند، ابتکار عمومی در آمریکای لاتین (به عنوان مثال در شیلی، مکزیک و کلمبیا) برای تقویت دادههای باز در بخش عمومی، حمایت از نوآوری و یکپارچهسازی دادهها در بخش مالی تایلند فرصتهایی را برای ظهور شرکتهای دادهمحور جدید باز میکند. دولتها میتوانند با پیادهسازی زیرساخت داده، تعیین استانداردها برای دادهها و تدوین قوانین داده، راه را برای اقتصاد دادهای پویاتر هموار کنند.
فرصتها در تبدیل فعالیتهای دادهای کمارزشتر: کشورهایی (مثل هند، پاکستان و فیلیپین) که پردازش اطلاعات و تجزیه و تحلیل دادهها را انجام میدهند، بهعنوان قطب فعالیتهای دادهای کمارزشتر مانند تجزیه و تحلیل ساده، مدیریت محتوا و... شناخته میشوند. تبدیل این فعالیتهای دادهای کمارزشتر به فعالیتهای با ارزش افزوده بالا به قابلیتهای دیجیتالی موجود و همچنین استراتژیهای زیرساختی و همسویی قوانین داده بستگی دارد. داستان شرکتهای معتبر در آسیا که فناوری اطلاعات (IT) و برونسپاری فرآیند کسبوکار خود را در زنجیره ارزش خدمات ارتقا میدهند، مثالی از این نوع است. درواقع آنها از وظایف ساده IT به سمت توسعه نرمافزار با ارزش بالاتر و نقشهای رهبری در پروژههای فناوری اطلاعات حرکت میکنند. از استارتآپهای نوپا گرفته تا شرکتهای بزرگی مانند فورچون ٥٠٠ و بهطور کلی کسبوکارها در هر اندازهای فرآیندهای خود را برونسپاری میکنند زیرا سرویسهای جدید و نوآورانه معرفی میشوند و کسبوکارها به دنبال مزیتهایی برای پیشی گرفتن در رقابت بازار هستند. با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا این فعالیتهای دادهای کمارزش بهعنوان پلهای مشابه برای رسیدن به زنجیره ارزش داده عمل میکنند یا خیر.
ساخت برنامههای کاربردی خاص بخش مرتبط با داده: اقتصاد داده را میتوان در مرحله کاربرد زنجیره ارزش داده ایجاد کرد./دنیای اقتصاد