تیتر20 - بیمه مرکزی در سالهای اخیر با چالشهای گستردهای مواجه شده است. تنظیمگری منعطف و کمک به جای گیری زیرساختهای اتکایی در صنعت، تمام آن چیزهایی است که از این مجموعه انتظار میرود. اما در سالهای گذشته، شاهد ناکارآمدیهایی بودیم؛ از چالش امنیت اطلاعات بیمه گذاران تا سخت گیری بیمه مرکزی علیه پلتفرمهای فروش بیمه، بدهی بالای خودروسازان و خسارت اقتصادی تلفات رانندگی در ایران که بین ۲ تا ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی است. در سالهای گذشته، شرکتهای بیمه بدون دریافت مطالبات خود، برای خودروهای صفر، بیمه نامه صادر میکردند و خسارتها را پرداخت میکردند.
از سویی دیگر، مردم هم از پوشش بیمهها رضایت ندارد. تاخیر زیاد در پرداخت خسارتها و نیاز به شکایت برای پیگیری، رضایت را کاهش داده است. همه اینها موجب میشوند که در مورد جایگاه بیمه مرکزی و تاثیر آن بر وضعیت بیمهها نگران باشیم. درنتیجه، انتظار از دولت چهاردهم این بود: شخصی که در صنعت بیمه صاحب تخصص و دانش است را در راس بیمه مرکزی به کار گمارد؛ همین هم شد.
مدیرمتخصص در راس بیمه مرکزی
به پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارایی، پرویز خوشکلام خسروشاهی، که سابقه قائم مقامی بیمه مرکزی را در کارنامه خود دارد، برای سر و سامان دادن به صنعت بیمه، به راس هرم مدیریت بیمه مرکزی آمد. فعالان صنعت بیمه، حضور او را به فال نیک گرفته اند. از آنجا که خوشکلام خسروشاهی از ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱، قائم مقام و عضو هیات عامل بیمه مرکزی بود و در بخشی از این دوره (۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷) قائم مقام «عبدالناصر همتی» وزیر کنونی اقتصاد بود، میتوان شاهد تعامل بهتری بین بیمه مرکزی و وزارت اقتصاد باشیم.
خوشکلام خسروشاهی در زمینه برنامه ریزی، طرح و توسعه در بیمه مرکزی و سازمان برنامه و بودجه کار کرده است. مسئولیتهای دیگری از جمله تهیه و تدوین برنامه تحول در صنعت بیمه و تدوین اولین آیین نامه نظارت بر توانگری مالی موسسات بیمه در کارنامه او دیده میشود. البته بیمه مرکزی در سالهای اخیر مدیران زیادی را به خود دیده و بیثباتیهای گستردهای را تجربه کرده است. این بیثباتیها به پیکره بیمه مرکزی بسیار آسیب زدند. از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ دو مدیرعامل به بیمه مرکزی آمدند که مدیر تخصصی صنعت بیمه نبودند و با اینکه در صنعت بیمه کار کرده بودند اما بیشتر، مدیرانی از جنس مناسبات سیاسی-صنعتی محسوب میشدند.
چالشهای پیش روی رئیس کل
به همین دلیل، صنعت بیمه در گنگی به سر میبرد. انتصابات افرادی که چندان با چم و خم صنعت بیمه و با چالشهای آن، آشنایی نداشتند، بیمهها را دچار چالش کرد؛ از جمله انتصاب یک مدیر دولتی در راس یکی از شرکتهای بیمه که موسسه عمومی غیردولتی محسوب میشد. اما به جز اینها، بیمه مرکزی چالشهای دیگری را هم دارد. علی رغم اینکه بیمه مرکزی برابر ماده ۴ قانون تاسیس خود، تابع مقررات و قوانین دولتی نیست و شامل قانون تجارت میشود؛ «مگر آن که درقانون مربوط صراحتاً از بیمه مرکزی ایران نام برده شده باشد» اما در عمل این مجموعه تنظیم گر، با مقررات و قوانین دولتی، در ید دولت تلقی میشود!
بیمه مرکزی برای رهایی از مناسبات دولتی باید بکوشد تا در کلیت کار خود به توسعه صنعت بیمه در بخش خصوصی کمک کند؛ نه اینکه به بازوی نظارتی دولت تبدیل شود که میخواهد برای خود در بازار بیمه انحصار ایجاد کند. البته ممکن است که دولت بگوید ما هنوز در بیمهها سهام داریم و هنوز به واسطه سهام عدالت و مالکیت مستقیم سهام در بیمه ایران، میتوانیم در تنظیمگری بیمهها مداخله کنیم اما حضور دولت پیشبرد صنعت را اسیر مقررات دست و پا گیر کرده است و رقابت را به دلیل انحصار دولت در بالادست، میکش
تخصصی نبودن بیمهها معضل دیگری است که بیمه مرکزی با آن درگیر است. غالب بیمه ها، غالب رشتهها در پرتفوی خود قرار میدهند تا از ریسکها مصون بمانند. در کشورهایی که بازار بیمه توسعه یافته دارند، وزن بالای بیمههای تخصصی را شاهد هستیم. برای نمونه، در ژاپن بیمههای تخصصی در رشته «زندگی» با یکدیگر رقابت تنگانگی را دارند. با این هدف که انحصار ایجاد نشود. از سویی دیگر، بیمههای تخصصی، بازاریابی تخصصی را هم لازم دارند و به اشکال عامیانه و غیرحرفه ای، برای یافتن مشتری، اماکن عمومی را اشغال نمیکنند.
در ایران، حتی مدیران فروش بیمهها تخصص لازم را در یک رشته ندارند و هر کس که سابقا در هر حوزه اقتصادی مدیرفروش بوده است را با حداقل ۲ تا ۵ سال سابقه کار جذب میکنند. روی همین حساب، سهم برخی بیمهها در بازار بسیار ناچیز است، از جمله بیمههای زندگی.
از سویی دیگر، بیمه نامههای عمر و حوادث هم به صورت B2B (بیزینس به بیزنس) بازاریابی میشوند؛ به این معنی که مدیران فروش شرکتهای بیمه با کسب و کارها وارد مذاکره میشوند و برای کارکنان آنها بیمه نامههای عمر و حادثه صادر میکنند. از آنجا که به لحاظ فرهنگی صنعت بیمه در ایران جا نیفتاده است، شیوه فروش B2C (بیزنس به مشتری) یا همان فروش بیمه نامههای انفرادی جا نیفتاده است. بیمه مرکزی در دوره پرویز خوشکلام خسروشاهی باید برای این چالشها طرح و برنامه داشته باشد تا کشتی این صنعت به گل ننشیند.
توسعه فناوری در صنعت بیمه و هماهنگ شدن بیمهها با آن، دیگر موردی است که رئیس کل جدید بیمه مرکزی باید برای آن طرح ریزی کند. صنعت بیمه نیاز به هماهنگی و یکپارچگی با اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، بلاکچین و فناوریهای وب۳ دارد تا با هزینههای کمتری ارزیابی خسارتها را انجام دهد و خسارت را در آنیترین زمان ممکن به کیف پول بیمه گذار واریز کند.
نظام سنتی ارزیابی خسارت، کمکی به پیشبرد امور نمیکند. در غیر این صورت، احتمال سو استفاده برخی از بیمه گذاران برای دریافت عمدی خسارت و تحمیل هزینههای گزاف به بیمهها با توجه به رشد تورم، بیشتر میشود. تورم بالا و رشد حق بیمهها مشکل دیگر صنعت بیمه است. رئیس کل بیمه مرکزی، باید ریسکهای افزایش تورم را به دولت بقبولاند؛ چرا که دولت ها، بیمه را کالایی انحصاری تلقی میکنند که میتوان نرخ آن را مدام افزایش و در صورت لزوم، تعهدات مربوط به پوشش خسارتها را کاهش داد. این نگاه، صنعت بیمه را در نهایت عاجز و ورشکسته خواهد کرد.