شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - 2025 August 02
پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران    *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران      
۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۴
تیتر ۲۰ بررسی می‌کند؛
گروه صنعتی و پژوهشی زر، امروز یک برند است، اما مهم‌تر از آن، یک اندیشه است که در آن، توسعه، نه با خاک و ماشین، بلکه با رؤیا، گفت‌وگو و تعهد، معنا پیدا می‌کند. چه خوشبخت است سرزمینی که فرزندانش و مدیرانش، بی‌قرارِ زیستن در مسیر تغییرند.
کد خبر: ۷۶۸۳۷

تیتر 20- گروه صنعتی زر، حاصل تلاش نسلی بی‌قرار است؛ نسلی که نمی‌پذیرد توسعه، محدود به سود اقتصادی است. برای آنها، زر فراتر از محصول، نماد زندگی، امید و ساختن آینده است؛ آینده‌ای که ریشه‌اش، خاک مامونیه زرند است و قله‌اش، فراتر از برند! داستان «زر»، روایتی از هنرِ زیستن است؛ زیستنِ سوختن تا سلوک «سلطانی»، ساختن!  


اگر قرار باشد مانیفست جذاب اخیر نسل دیروز و امروز هلدینگ زر را نه در قامت بنگاه اقتصادی، بلکه به‌عنوان یک موجود زنده  تفسیر کنیم، آن موجود، اینک آمیزه‌ای از عطوفت‌ پدر و عقلانیت پسر است؛ یکی با دیدگانی پر از غرور، انگیزه‌ و رؤیا، از گذشته تا حال را می‌نگرد و دیگری با عدد، چارت و استراتژی، از حال به آینده چشم دوخته است.


در روزگاری که مدیریت صنعتی‌ در کتاب‌ها و سخنرانی‌ها جلوه‌گری می‌کند، زر، روایتگر تجربیات کارآفرینانی ا‌ست که سال‌ها در مرز تردید و تاب‌آوری، اما سرشار از امید به‌سر برده‌اند و میدان عمل مدیرانی که نه «خیلی دور»، بلکه «خیلی نزدیک»، دوشادوش سرمایه‌های انسانی‌شان، زندگی و با آنها رشد کرده‌اند.

تعداد بازدید : 31

بی‌قرار تغییر و توسعه‌
در دل صنعت، گاهی صدای تپش قلب‌هایی به گوش می‌رسد که نه با چرخ‌دنده‌ها، بلکه با اشتیاق، اراده و دوراندیشی می‌چرخند؛ هلدینگ زر یکی از همین‌هاست؛ با ریشه‌هایی در خاک و ماشین‌آلاتی که حدود نیم قرن پیش، چرخ‌های صنعت را در زرند به گردش درآورده‌اند؛ بنگاهی که از صنعت غلات و آرد آغاز کرد، اما در این نقطه، متوقف نماند. نقطه شروع زر، آسیاب‌های مدرن مامونیه بود، اما سنگ‌بنای زنجیره‌ای شد که امروز در قلب تولید صنعت غذای کشور ایستاده است.


زر، فقط یک مجموعه تولیدی نیست؛ جهان‌بینی پدری است «بی‌قرار تغییر و توسعه»، از آغاز تا کنون و البته، نگرش فرزندی است باورمند به تیم و هویتی که قرار است زرشناس باشد در فراسوی مرزها. مرتضی سلطانی، بنیان‌گذار زر، وقتی از «حال تغییر» می‌گوید، مقصودش صرفاً حالت روحی نیست، بلکه نقشه ژنتیکی یک نسل از کارآفرینانی است که خواب و خیال را فدای تحقق توسعه کرده‌اند و زنجیره ارزش را شکل داده‌اند از این‌رو می‌گوید: «تا نَفَس دارم، بی‌قرارم!»


این بی‌قراری، بی‌تردید، برخاسته از آن هویت و اصالت 800ساله است: «در هوایت، بی‌قرارم؛ روز و شب»؛ عاشقانه‌ای که شکل آرد و پاستا و کارخانه ندارد و در قالب امید به آینده ایران و ایرانی، جلوه‌گر می‌شود. این بی‌قراری، زیستن در مداری است که توسعه را نه یک پروژه، که بخشی از شخصیت و تربیت انسان می‌داند.


مانیفستی برای زیبا زیستن
هلدینگ زر، مرز ندارد، گفت‌وگویی است با آینده. آنجا که سلطانیِ پدر، هشدار می‌دهد: «نباید دور تفکر، ارزش‌ها و کارمان دیوار بکشیم.» این جمله، یک اصل کسب‌وکار نیست، اساس زندگی است. او نمی‌خواهد برند زر فقط به صادرات محصول فکر کند، بلکه به صادر کردن ارزش نیز می‌اندیشد. لذا شعار جدیدش، نه‌تنها اقتصادی، بلکه فلسفی است: «سرمایه ماندگار برای بشریت.» 


در روزگاری که شرکت‌ها، مرزها را با تعرفه و تملک مشخص می‌کنند، این مجموعه، بی‌زور و تزویر، تلاش می‌کند مرزها را با گفت‌وگو بردارد. هدفش، «زندگی زیبا برای خود و آیندگان» است؛ اینجاست که کسب‌وکار با رسالت اخلاقی همنشین می‌شود.


سرمایه 99 درصدی
آرش سلطانی، نسل جدید و جوان مدیریت زر، نیز نه‌تنها میراث پدر را حفظ کرده، بلکه ساز او را در سازوکار عملیاتی مجموعه دمیده است. وقتی می‌گوید: «زر متعلق به من و خانواده‌ام نیست، متعلق به ملت و تیم است»، تفاوت ریشه‌دار بین صنعت‌‌مداری و انسان‌‌مداری را نشان می‌دهد. این تعبیر ساده، در درون خود، یک تحول مدیریتی است: «اول انسان، بعد ماشین.» برخلاف تصور غالب که بهره‌وری را اغلب به فناوری گره می‌زنند، مرتضی و آرش سلطانی، بهره‌وری را به انسان عاشق توسعه، پیوند می‌دهند.


وقتی پسر به نقل از پدر می‌گوید: «سهم نیروی انسانی، ۹۹ درصد است»، در این نگاه، حتی بهترین ماشین‌آلات، اگر کارکنان بی‌انگیزه‌ را کنترل کنند، بی‌خاصیت‌اند، اما وقتی انسانی با اشتیاق، به محصولی هویت می‌دهد، آن محصول، دیگر فقط کالایی در بازار نیست، بلکه حامل معنا و تعلق است. نکته جالب‌ اینکه یکی از کارکنان زر، نه با زبان مدیریت، بلکه با بیان دل می‌گوید: «زر، فقط محل کار نیست، حس و حال امنیت خانه را می‌دهد!» این تعبیر، حاصل سال‌ها مدیریت روابط انسانی مدیران زر است.


برند ایرانی، افق جهانی
شاید هر کارآفرینی در ایران، در برهه‌ای، وسوسه کوچ از وطن را داشته، اما مرتضی سلطانی با صراحت می‌گوید: «هر جا برویم، نفر دوم هستیم. اینجا می‌توانیم نفر اول باشیم. با همه زشتی و زیبایی‌اش، ایران را ترک نمی‌کنم.» او برای جوانان ایرانی، پیام مهمی دارد: «اگر بخواهید نفر اول شوید، باید در جایی باشید که به آن تعلق دارید.» 


این سخن را باید قاب گرفت، زیرا در زمانه‌ای که مهاجرت برای برخی، رؤیاست، او یادآور می‌شود که ارزش آفرینی واقعی در خاکی اتفاق می‌افتد که انسان، تعلق به آن را با پوست و استخوان حس کرده باشد و به تعبیر حماسی: «در روح و جان من، می‌مانی ای وطن!» 


وطن برای او، فقط جغرافیا نیست؛ صحنه‌ای است که می‌خواهد «شکوفایی و عملیاتی شدن مزیت‌های زر» را در آن ببیند؛ آن هم نه فقط برای خود، بلکه برای نسلی که از پی او می‌آید. سلطانیِ پدر، توصیه‌ کلیشه‌ای نمی‌کند، بلکه نسل‌های زندگی را روایت می‌کند که از زرند آغاز شد، با غلات و آرد گندم شکل گرفت و با «آرش» ادامه می‌یابد.


اکنون سلطانیِ پسر نیز با اعتماد‌به‌نفسِ الهام‌گرفته از زیست‌جهانِ پدر می‌گوید: «جریان درست و برند ایرانی، می‌تواند در دنیا، قد عَلَم کند.» این عبارت، یک پیش‌بینی نیست، یک برنامه است. زر می‌خواهد نه فقط با صادرات محصول، بلکه با صدور هویت ایرانی در قالب کیفیت، مشتری‌مداری، اخلاق صنعتی و توسعه بدون تبعیض، در بازارهای جهانی بایستد.


او از موانع نمی‌ترسد: «هیچ مانعی سر راه ما نیست.» نه اینکه موانع را نمی‌بیند، بلکه آنها را همان‌قدر طبیعی می‌داند که پیچ‌وخم در مسیر کوه‌پیمایی را. آرش سلطانی، از کارآفرینان نسلی است که تردید را نمی‌فهمند و به تیم، تخصص و هدفمندی، ایمان دارند.


توصیه‌ به بی‌قرارها
برای آنان که شیفته توسعه و تغییرند، زر، یک مدل ذهنی است. خلاصه‌اش این است: «از خودت شروع کن، تیم بساز، دیوار را بردار، گفت‌وگو کن و ارزش را به جای محصول بفروش.» این، دقیقاً همان چیزی است که سلطانی پدر، به‌روشنی می‌گوید: «زر بدون عشق، فقط یک اسم است.»


زر، امروز یک برند است، اما مهم‌تر از آن، یک اندیشه است که در آن، توسعه، نه با خاک و ماشین، بلکه با رؤیا، گفت‌وگو و تعهد، معنا پیدا می‌کند. چه خوشبخت است سرزمینی که فرزندانش و مدیرانش، بی‌قرارِ زیستن در مسیر تغییرند.

 

 

ارسال نظرات
موضوعات روز