تیتر 20- فولاد مبارکه در تازهترین گزارش عملکرد خود از دستیابی به بازده کیفی حدود ۹6درصدی در تولید خبر داده است، عددی که نشاندهنده جهشی معنادار در کیفیت محصولات و کارآمدی فرایندهای تولید این شرکت به شمار میرود. این دستاورد، حاصل مجموعهای از سیاستهای مدیریتی، بهبودهای فنی و رویکردهای نوین در کنترل فرآیند است که میتواند الگویی برای سایر صنایع فولادی کشور باشد.
نقطه آغاز این تحول، تغییر رویکرد از «کنترل پس از خطا» به «پیشگیری از خطا» است. در گذشته، بخشی از تمرکز سیستمهای کیفیت بر اصلاح نواقص پس از وقوع بود، اما فولاد مبارکه با اجرای نظام تحلیل ریشهای خطاها و پایش زنده فرآیندها، تمرکز خود را بر شناسایی گلوگاهها و حذف عوامل بروز خطا پیش از وقوع قرار داده است. این تغییر نگرش موجب شد فرآیندهای تولید، پایداری بیشتری پیدا کنند و نرخ محصولات غیرقابل قبول به شکل چشمگیری کاهش یابد.
گام مهم دیگر، بهکارگیری فناوریهای تحلیل داده و ابزارهای آماری پیشرفته در پایش خطوط تولید بوده است. بهرهگیری از سیستمهای «شش سیگما»، کنترل فرآیند آماری و دادهکاوی صنعتی، امکان شناسایی سریع نوسانات و تصمیمگیری بر مبنای داده را فراهم کرده است. فولاد مبارکه با ایجاد زیرساختهای هوشمند برای ثبت و تحلیل دادهها، توانسته خطاهای انسانی را کاهش داده و کیفیت خروجی را بهصورت پیوسته ارتقا دهد.
از دیگر اقدامات کلیدی، بازنگری کامل دستورالعملهای عملیاتی و تعیین دقیق حدود فنی قابلپذیرش در تمامی نواحی تولید از فولادسازی تا نورد سرد است. هر مرحله از فرآیند دارای شاخصهای کیفیتی شفاف شده و با ایجاد نظام مستندسازی الکترونیک، دادههای کیفیت در طول زنجیره تولید ردیابی میشوند. این یکپارچگی دادهای، نهتنها کیفیت محصول را تضمین کرده بلکه هماهنگی میان نواحی مختلف تولید را نیز افزایش داده است.
عامل انسانی همچنان رکن اصلی موفقیت فولاد مبارکه در دستیابی به این بازده کیفی است. آموزش گسترده کارکنان، ایجاد فرهنگ مشارکت در بهبود فرآیندها و انگیزهبخشی از طریق نظام پاداش عملکردی، از جمله سیاستهایی بوده که منجر به شکلگیری فرهنگ «مالکیت کیفیت» در میان کارکنان شده است. مدیران فولاد مبارکه معتقدند که کیفیت پایدار زمانی تحقق مییابد که همه سطوح سازمان خود را مسئول حفظ آن بدانند.
در بخش فنی نیز مجموعهای از پروژههای بهبود در خطوط تولید اجرا شده است. در ناحیه فولادسازی، بهینهسازی ترکیب شیمیایی فولاد، کاهش نوسانات فرآیند ذوب، و ارتقای مواد مصرفی سبب افزایش یکنواختی و کاهش عیوب سطحی شده است. در واحد نورد سرد نیز اصلاح مسیر جریان مواد، نوسازی قطعات یدکی، و بهبود زمانبندی تولید، نقش مهمی در کاهش ضایعات و افزایش بازده عملیاتی داشته است.
دستیابی به بازده کیفی نزدیک به ۹۶ درصد، صرفاً به معنای عددی بالاتر در جدول عملکرد نیست؛ بلکه بیانگر کاهش هزینههای تولید، افزایش راندمان، و تقویت برند فولاد مبارکه در بازار داخلی و خارجی است. کاهش محصولات نامنطبق، افزایش سرعت تحویل و ارتقای رضایت مشتریان از جمله پیامدهای مستقیم این رویکرد به شمار میآیند. افزون بر آن، کاهش ضایعات مواد اولیه، صرفهجویی انرژی و کاهش بار زیستمحیطی نیز از اثرات جانبی این تحول کیفی است.
برای تداوم این موفقیت، چند پیششرط اساسی وجود دارد. نخست، تداوم حمایت مدیریتی و سرمایهگذاری در زیرساختهای فناورانه است. سیستمهای کنترل هوشمند، تجهیزات سنجشگر دقیق و نرمافزارهای تحلیل داده نیازمند نوسازی و نگهداری مداوماند. دوم، پایبندی به فرهنگ کیفیت و آموزش مستمر نیروی انسانی است؛ زیرا فناوری بدون دانش و انگیزه انسانی پایدار نخواهد بود. سوم، همافزایی میان واحدهای تولید، کنترل کیفیت، فروش و تأمینکنندگان ضروری است تا کیفیت در سراسر زنجیره حفظ شود. و در نهایت، تدوین نقشه راه بلندمدت کیفیت با اهداف کمی و کیفی مشخص، میتواند ضامن استمرار این روند باشد.
در نهایت باید گفت، فولاد مبارکه با ترکیب هوشمندانه دانش فنی، فناوریهای نوین، مدیریت دادهمحور و سرمایه انسانی متعهد، توانسته است شاخص بازده کیفی خود را به سطحی قابل توجه ارتقا دهد. این دستاورد نشان میدهد که کیفیت، نتیجه یک اقدام مقطعی نیست بلکه حاصل برنامهریزی بلندمدت، اصلاح ساختارها و پیوند میان علم، مدیریت و فرهنگ سازمانی است. تجربه فولاد مبارکه امروز میتواند بهعنوان الگویی برای سایر صنایع کشور مطرح شود؛ الگویی که نشان میدهد رقابتپذیری پایدار تنها از مسیر کیفیت میگذرد.
ارسال نظرات
موضوعات روز