تیتر 20- ضعف تولید خُرد در اقتصاد ایران، بیش از آنکه به کمبود منابع مالی مربوط باشد، نتیجه گسست بین تولید، بازار و سرمایه است. کارگاههای خانگی و واحدهای کوچک، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، تولید میکنند اما در انتهای زنجیره، سهم اندکی از ارزش افزوده دارند. این شکاف ساختاری، سالهاست به نفع واسطهها و به زیان تولیدکنندهها عمل میکند. نتیجه آن، اشتغال ناپایدار، درآمد شکننده و فرسایش انگیزه تولید است.
طرح «اتصال» با راهبری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مشارکت بانک توسعه تعاون، با هدف ترمیم همین شکاف طراحی شده تا نقش سنتی بانک را از پرداختکننده تسهیلات، به بازیگر فعال در ساختار زنجیره ارزش ارتقا دهد.
چرا «اتصال»؟ چرا «گلستان»؟
طرح اتصال با هدف پیوند هدفمند بین تولیدکنندگان خُرد، کارگاههای خانگی، صنایع مادر و بازارهای مصرف شکل گرفته است. منطق طرح بر این فرض استوار است که چالش اصلی بنگاههای تولیدی کوچک، فقط کمبود سرمایه نیست، بلکه نبود دسترسی پایدار به بازار و وابستگی به شبکه واسطهگری است.
انتخاب شرق استان گلستان برای اجرای پایلوت طرح اتصال، از منظر توسعه منطقهای و اقتصادی کاملاً معنادار است. این منطقه، همزمان با تراکم بالای تولیدکنندگان خُرد و اشتغال خانگی، با محدودیت دسترسی به بازار، سرمایه و صنایع مادر مواجه است. زنجیره ارزش پوشاک در شرق گلستان، علیرغم ظرفیت تولید قابلتوجه، بهدلیل همین گسستها عمدتاً در سطح معیشتی باقی مانده و ارزش افزوده آن نصیب حلقههای بالادستی بازار میشود.
نشستهای اخیر در گالیکش و گفتوگوی مدیرعامل بانک توسعه تعاون با تولیدکنندگان پوشاک نیز نشان میدهد مطالبات اصلی این بخش، حول سه محور تسهیلات هدفمند، ارتباط مستقیم با صنایع مادر و دسترسی واقعی به بازار مصرف میچرخد. تمرکز پایلوت بر زنجیره پوشاک در شرق گلستان، تلاش برای پاسخ همزمان به این مطالبات، در قالب یک سازوکار زنجیرهای است.
چرا این مدل، متفاوت است؟
از منظر اقتصادی، تفاوت طرح اتصال با الگوهای رایج حمایت مالی در نحوه تخصیص و کارکرد منابع است. در مدلهای سنتی، تسهیلات به واحدهای خُرد پرداخت میشود، بدون آنکه جایگاه آنها در زنجیره فروش و بازگشت سرمایه مشخص باشد. نتیجه، بنگاههایی است که تولید دارند اما بازار ندارند و در نهایت، با بدهی، مطالبات معوق و تعطیلی مواجه میشوند.
در طرح اتصال، تسهیلات در چارچوب یک زنجیره تعریفشده اعطا میشود. این موضوع، دو پیامد همزمان دارد: اول اینکه سهم تولیدکننده از ارزش افزوده افزایش مییابد، زیرا حذف واسطههای غیرضروری و اتصال مستقیم به بازار، حاشیه سود را به سمت حلقه تولید بازمیگرداند. دوم اینکه ریسک اعتباری بانک کاهش پیدا میکند و بازپرداخت تسهیلات به جریان واقعی تولید و فروش گره میخورد، نه صرفاً به توان مالی مقطعی وامگیرنده.
اتصال و بیزینسپلن بانک توسعه تعاون
نگاهی به عملکرد بانک توسعه تعاون در سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ نشان میدهد طرح اتصال، یک اقدام جداگانه نیست، بلکه در امتداد استراتژی کلان بانک تعریف شده است. طبق گزارشهای کدال، بخش قابلتوجهی از منابع بانک به تسهیلات بنگاههای کوچک و متوسط، تعاونیها و تسهیلات خُرد اختصاص یافته است. پرداخت حدود ۶۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات به SMEها در یک سال گذشته، بیانگر تمرکز بانک بر اقتصاد خرد و تولید محلی است.
در حوزه اشتغال روستایی نیز تخصیص بیش از ۴۰ هزار میلیارد ریال تسهیلات و ایجاد بیش از ۴۷ هزار فرصت شغلی جدید، نشان میدهد بانک توسعه تعاون، ورای تکالیف قانونی، بهدنبال اثربخشی واقعی منابع بوده است. از اینرو، طرح اتصال را باید تلاش بانک برای افزایش بازده توسعهمحور این تسهیلات، یعنی تبدیل منابع مالی به زنجیره پایدار تولید و اشتغال دانست.
از تجربیات بینالمللی تا دستاوردهای بومی
در سالهای اخیر، بانکهای توسعهای کشورهای در حال توسعه، بهطور فزایندهای، بهسمت تأمین مالی زنجیرهای حرکت کردهاند. تجربیاتی مانند پلتفرمهای تأمین مالی زنجیره تأمین در هند یا برنامههای اتصال SMEها به بازارهای بزرگ در آمریکای لاتین نشان میدهد وقتی بانکها به جای تمرکز بر بنگاه منفرد، کل زنجیره ارزش را مبنا قرار میدهند، هم بهرهوری سرمایه افزایش مییابد و هم ریسک سیستم بانکی کاهش پیدا میکند.
طرح «اتصال» با راهبری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مشارکت بانک توسعه تعاون ، با تکیه بر ظرفیت تعاونیها و شبکه شعب استانی را میتوان نسخه بومیشده همین رویکرد دانست که بر پایه انطباق با واقعیتهای اقتصاد محلی ایران بنا شده است.
دلیل اهمیت این طرح برای تولیدکنندگان خُرد، افزایش سهم از ارزش افزوده، کاهش وابستگی به واسطهها و دسترسی پایدار به بازار است. برای بانک توسعه تعاون نیز این طرح، به بهبود کیفیت پرتفوی اعتباری، کاهش مطالبات غیرجاری و افزایش اثربخشی تسهیلات کمک میکند. این امر، بهویژه در شرایطی رخ میدهد که محدودیتهای ترازنامهای، بانکها را ناگزیر میکند تا از منابع هوشمندانهتر استفاده کنند.
از اینرو، طرح اتصال را باید فراتر از ابزار تأمین مالی، بهمثابه ارتقای کارکرد بانک توسعه تعاون در اقتصاد خُرد ارزیابی کرد. در این بستر، ارزش طرح، در اصلاح رابطه بانک، تولیدکننده و بازار، معنا پیدا میکند. این ارتباط میتواند منطق تخصیص اعتبار را از پاسخ به تقاضای وام، به هدایت هدفمند جریان تولید سوق دهد. اگر این مدل در مقیاس ملی تعمیم یابد، هم به تثبیت اشتغال خُرد کمک میکند و هم نسبت بین منابع بانکی و تولید واقعی را شفافتر و کارآمدتر خواهد کرد.
ارسال نظرات
موضوعات روز