تیتر20 - فروشگاههای زنجیرهای رفاه این روزها با چالشی چندلایه روبهروست که ریشه اصلی آن در ناتوانی ساختاری برای تسویه بهموقع مطالبات تامینکنندگان نهفته است.
چندی پیش مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی در اظهاراتی شفاف، از مطالبات معوق تا یک سال از این مجموعه خبر داده و وضعیت پرداختها را «عجیب، غریب و بههمریخته» توصیف کرده است.
این مشکل زمانی اهمیت مضاعف پیدا میکند که میدانیم بدهیهای این فروشگاه از حدود پنج هزار و ۱۹۱ میلیارد تومان در آبان ۱۴۰۰ به هفت هزار و ۷۱۸ میلیارد تومان در مهر ۱۴۰۱ و سپس به بیش از ده هزار و ۷۶ میلیارد تومان در مهر ۱۴۰۲ رسیده است.
این افزایش ۹۴ درصدی بدهی در کمتر از دو سال، نشاندهنده یک چرخه معیوب مالی است که هر روز عمیقتر میشود.
سامانه ستار که قرار بود پاسخی به این معضل باشد و تسویه حساب آنی را برای تامینکنندگان فراهم کند، نهتنها نتوانسته مشکل را حل کند، بلکه خود به بخشی از شکایات تبدیل شده است.
تولیدکنندگان از پیچیدگیهای اداری این سامانه وعدم کارایی آن در کاهش زمان تسویه گلایه دارند. در واقع، این سامانه که با ادعای ایجاد شفافیت و سرعت راهاندازی شده بود، در عمل نتوانسته ساختار فرسوده مدیریت جریان نقدی رفاه را اصلاح کند.
نکته حائز اهمیت این است که حتی با وجود این سامانه، برخی تامینکنندگان همچنان بیش از یک سال منتظر دریافت مطالبات خود هستند، که این موضوع بیاعتمادی عمیقی را در زنجیره تأمین ایجاد کرده است.
افول یک برند قدیمی در آینه صورتهای مالی
تحلیل صورتهای مالی منتشرشده تا مهر ۱۴۰۲ تصویری تاریک از وضعیت عملیاتی رفاه ارائه میدهد. سود عملیاتی این شرکت ۱۶ درصد منفی شده و سود خالص آن با افت ۹۵ درصدی مواجه است، در حالی که سود انباشته نیز ۸۸ درصد کاهش یافته است.
حقوق مالکانه قابل انتساب به مالکان شرکت اصلی با کاهش ۸۵ درصدی، نشاندهنده فرسایش ارزش سهامداری است. اما نکته قابل تامل این است که در همین شرایط، جمع حقوق مالکانه ۸۷ درصد منفی شده، در حالی که منابع فاقد کنترل ۵۴ درصد رشد مثبت داشتهاند.
این تضاد میتواند نشاندهنده تصمیمات استراتژیک نادرست در تخصیص منابع یا مدیریت ناکارآمد بخشهای مختلف باشد.
عدم برگزاری مجمع عمومی، منتشر نشدن صورتهای مالی نیمه دوم ۱۴۰۲ و سالهای ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴، و ناتوانی در حصول حدنصاب مجمع در بهمن ۱۴۰۳، همگی نشانههایی از بحران حاکمیت شرکتی هستند.
عدم تقسیم سود در سالهای اخیر و تفویض اختیارات گسترده حقوقی و قضایی به مدیرعامل در تیر ۱۴۰۳، میتواند نشانهای از ورود این شرکت به مرحله حفاظت از داراییها در برابر دعاوی حقوقی احتمالی تامینکنندگان و کارکنان باشد.
چرخه توسعه شکستخورده و فروپاشی شبکه فرانچایز
رفاه در یک دوره، با تبلیغات گسترده و برگزاری مسابقات تلویزیونی توانست تعداد شعب خود را تا مرز ۱۴۰۰ واحد افزایش دهد.
اما این رشد سریع، فاقد زیرساختهای لازم برای پایداری بود. در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، موج تعطیلی فروشگاههای فرانچایزی آغاز شد و تعداد شعب به کمتر از ۷۰۰ واحد سقوط کرد.
دادههای منتشرشده از سوی رقبا، تعداد شعب این فروشگاه را در نیمه اول سال ۱۴۰۴ تنها ۵۸۴ شعبه نشان میدهند، در حالی که خود رفاه ادعای بیش از ۷۰۰ شعبه را دارد. این تناقض در گزارشدهی، خود نشانهای از بحران شفافیت است.
دلیل این فروپاشی گسترده را باید درعدم توجه به استراتژیهای نوین مدیریت زنجیره تامین جستوجو کرد. در حالی که رقبای جوانتر رفاه با سفارشگذاری متمرکز خرید و تامین کالا، کنترل موثر بر سطح موجودی با سفارشگذاریهای اتوماتیک، نظارت مستمر بر تعادل موجودی و دوره بازپرداخت، و بهینهسازی هزینههای لجستیکی توانستند بازار را تسخیر کنند، رفاه همچنان با روشهای سنتی و ناکارآمد عمل میکرد.
این شکاف عملیاتی موجب شد که در حالی که مطرحترین فروشگاه زنجیرهای کشور به بیش از ۴۹۰۰ شعبه رسیده، رفاه با چند دهه سابقه از سال ۱۳۷۴، تنها در رتبه پنجم قرار بگیرد.
بحران اعتماد و نافرجامی بازگشت مدیریت قدیم
بازگشت رسول محمدی به مدیرعاملی رفاه در سال ۱۴۰۳ با همان رویکرد تبلیغاتی گذشته همراه بوده است. همکاری با بازیگر معروف، نشر بنرهای تبلیغاتی، راهاندازی کمپین قرعهکشی، و ارائه کد تخفیف تاکسی اینترنتی، تکرار همان استراتژیهایی هستند که در گذشته منجر به توسعه کوتاهمدت اما ناپایدار شدند.
اما این بار، بحران اعتماد عمیقتر از آن است که با تبلیغات حل شود. شرکتهای تولیدی و پخش بزرگ دیگر حاضر به همکاری با رفاه نیستند و تنها تأمینکنندگان خُرد با مطالبات ۴ تا ۵ میلیارد تومانی، به دلیل وابستگی مالی مجبور به ادامه همکاری نصفهونیمه هستند.
مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی در تجربه شخصی خود از همکاری با رفاه میگوید که یک سال است پول کالای تحویلی را دریافت نکرده و با وجود تغییر سه مدیرعامل، هیچ تغییری در وضعیت ایجاد نشده است.
این روایت، تصویری از یک چرخه معیوب مدیریتی است که در آن تغییرات مکرر مدیران نهتنها راهحلی ارائه نمیدهند، بلکه خود بخشی از مشکل هستند.
مشکلاتی مانند تاخیر در پرداخت حقوق و حق بیمه کارکنان در برخی شعب مانند زنجان، تعطیلی شعب ، همگی نشاندهنده گسترش چالش به سطوح عملیاتی است.
یکی از پارادوکسهای وضعیت رفاه، همزمانی ناتوانی مالی با رویکرد انحصارگرایانه در عرضه محصولات است.
انتقادات تامینکنندگان از محدود شدن عرضه چند برند خاص در برخی از اجناس نشان میدهد که رفاه در جستوجوی منافع کوتاهمدت، از حمایت از تولیدکنندگان کوچک و متوسط و ارائه قیمتهای رقابتی به مصرفکنندگان فاصله گرفته است.
فروشگاه رفاه امروز در تلهای گرفتار است که خود ساخته: بدهیهای انباشتهای که از پنج هزار میلیارد به بیش از ده هزار میلیارد تومان رسیده، سامانهای که نتوانسته اعتماد بسازد، و مدیریتی که با تکرار اشتباهات گذشته میخواهد بحران را حل کند.
در این میان، تامینکنندگان یکسال منتظر مطالبات خود میمانند، شعب کاهش مییابند، و صورتهای مالی منتشر نمیشوند.
آینده فروشگاه های زنجیره ای رفاه، بیش از هر زمان دیگری، در گرو اصلاحات ساختاری عمیق و بازگشت به اصول بنیادین مدیریت زنجیره تامین است؛ نه صرفا تبلیغات و وعدههای تکراری.
ارسال نظرات
موضوعات روز