وقتی آنها به بلوغ می رسند و بزرگ می شود, کم تر به شما متکی می شوند و در تمام جنبه های زندگی شان استقلال بیشتری کسب می کنند. این فرآیند جداسازی کودکان از شما هستند. اما این پیشرفت به بلوغ اجتناب ناپذیر نیست و غالباً با نیت خیر است, اما والدین گمراه می شوند.
کودکان مشروط به دیگران یا برای احساسشان نسبت به خودشان وابسته اند. بعضی والدین می خواهند این وابستگی را پرورش دهند. کارهای این والدین بر نیازهای خود برای قدرتشان است و از کنترل و اجبار برای حصول اطمینان از اینکه آن ها نیروهای غالب در زندگی فرزندانشان هستند، استفاده می کنند. کودکان مشروط می توانند به روش های زیر شناخته شوند:
کودکان مستقل در چندین روش ضروری با کودکان مشروط متفاوت هستند. اگر کودکان شما مستقل هستند, شما این باور را به آن ها داده اید که لایق و قادر به مراقبت از خودشان هستند. شما راهنما را برای یافتن فعالیت هایی که معنی دار و رضایت بخش هستند، به آن ها پیشنهاد کردید.شما به کودکان خود آزادی را داده اید تا زندگی را به طور کامل تجربه کنند و درس های مهم بسیاری را یاد بگیرند. کودکان مستقل رامی توان به روش های زیر شناخت:
در قلب این که آیا شما یک وابسته یا یک کودک مستقل را بزرگ می کنید، این است که مسئولیت های ضروری را که شما و آن ها نیاز دارید بپذیرید. قانون مسئولیت های خانواده تایلور بیان می کند که اگر اعضای خانواده مسئولیت های خود را انجام دهند و به دیگران فکر نکنند, به افراد مستقل تبدیل می شوند و همه خوشحال هستند.
مسئولیت های شما:
مسئولیت های شما در وهله اول حول ارایه فرصت, ابزار و پشتیبانی برای دنبال کردن اهداف شان می گردد.ابزار روانشناسی شامل تامین عشق, راهنمایی و تشویق در تلاش هایشان می شود. ابزار عملی شامل حصول اطمینان از اینکه کودکان شما مواد مورد نیاز, دستورالعمل مناسب و حمل و نقل را در میان دیگر نگرانی های لجستیک دارند.
مسئولیت های فرزندان شما:
مسئولیت های کودک شما شامل انجام آنچه که برای به حداکثر رساندن فرصت هایی که به آن ها می دهید، انجام می شود. این مسئولیت ها عبارتند از انجام بهترین تلاش خود, مسئولیت پذیری و منظم و متعهد بودن, و دادن فرصت دستیابی به یک فرصت موفقیت, و همچنین تکمیل کلیه وظایف و تمرین ها, به دست آوردن مهم ترین وظایف, هم کاری, و قدردانی از تلاش های دیگران است.
5 نوع کودک وابسته مشروط شناسایی شده است که همه آن ها به روش های مشابهی رشد کرده اند و کودکان بسته به خلق و خوی پدر و مادرشان، سبک وابستگی مشروط ویژه ای دارند.
دلسوزان:
دلسوزان هر کاری می توانند انجام می دهند تا عشق و توجه را جلب کنند. دلسوزان ممکن است اغلب به عنوان کودکانی که موفق و استثنایی هستند، درک شوند. با این حال, در راضی کردن دیگران, آن ها اغلب نیازهای خود را نادیده می گیرند و در نتیجه تحقق نیافته, بی میل و ناراضی هستند.
نا امیدها:
نا امیدان کسانی هستند که هرگز با انتظارات زندگی نمی کنند. آن ها معمولاً روشن هستند و به تعدادی از نواحی وعده می دهند, مثال, آن ها اغلب با iq و در آزمون های موفقیت نمره بالایی کسب می کنند, اما به ندرت کاری انجام می دهند.
ناامیدها فشار وارد شده از طرف والدینشان را به سادگی تسکین می دهند. برای مثال, با عدم تلاش یا اجتناب از فعالیت تحصیلی, یا رفتار مشکل قابل توجه مانند مصرف مواد مخدر و یا سو رفتار مجرمانه, از انتظارات والدین خود پرهیز می کنند.
واکنشی ها:
واکنشی ها دقیقاً خلاف آنچه والدین می خواهند، انجام می دهند. والدین اغلب این رفتار را به عنوان استقلال تفسیر می کنند، اما در واقع واکنشی ها به شدت به والدین خود وابسته هستند, اما به شیوه ای متناقض. واکنشی ها تحت کنترل والدین خود هستند و احساس ناتوانی می کنند که مستقیماً خود را در برابر محدودیت های آن ها نشان دهند.
واکنشی ها صبر می کنند تا ببینند والدین آن ها چه می خواهند و سپس مسیر را انتخاب می کنند که مخالف آنها است. این رفتار واکنشی معمولاً به شکل لباس غیر رسمی, نمرات ضعیف, روابط غیرقابل پذیرش, و احتمالا, الکل و مصرف مواد ظاهر می شود.
درمانده ها:
تعجب آور نیست که این امر باعث سرخوردگی فوق العاده والدین آن ها می شود. اینها" بچه های بدی " نیستند و به ندرت دچار مشکل می شوند. آن ها در مدرسه و محیط های کاری دیگر نسبتاً خوب عمل می کنند، اما اغلب به عنوان کسانی شناخته می شوند که توانایی ندارند. برای مثال یک درمانده ممکن است نمره 18 بگیرد، بدون اینکه حتی کوچکترین تلاشی کند که نمره 20 بگیرد، یا اسمش را در هیچ کلاس خاصی ثبت نام نمی کند.
دفع کننده ها:
دفع کننده ها بدون وجود مخالفت های والدین, از انتظارات والدین خود امتناع می کنند.دفع کننده ها به سادگی با انتخاب برعکس واکنش نشان نمی دهند، بلکه به طور کامل هر آنچه که والدین آن ها ارائه می دهند را حذف می کنند به این دلیل که آن ها از والدین خود جدا شده اند و افراد خودمختاری شده اند و می توان به عنوان موثرترین و انطباقی از پنج نوع کودک مشروط دانست اما دفع کننده ها با خدشه دار کردن روابط خود با والدینشان و کنار گذاشتن آثار مثبت والدین خود, بهایی را باید بپردازند.
استقلال چیزی نیست که کودکانتان خودشان به تنهایی بتوانند بدستش بیاورند. آن ها چشم انداز, تجربه و مهارت های توسعه مستقل را ندارند. بلکه این هدیه ای است که شما به کودکان خود می دهید که از کل زندگی شان بهره مند خواهند شد.
شما می توانید به فرزندتان برای کسب استقلال با این روش ها کمک کنید:
یکی از وظایف شما به عنوان والدین این است که به فرزندانتان درباره مسئولیت، آموزش دهید.
بهترین راه برای تضمین اینکه شما و فرزندانتان مسئولیت های مناسب خود را می دانید، این است که هر کدام از شما به خوبی مسئولیت های خود را بدانید.
اگر شما و فرزندتان درکی درست از انتظاراتتان به هم را داشته باشید، کنار آمدن با مسولیت هایتان راحت تر خواهد بود.
لیستی از کارهایی که می خواهید انجام دهید را تهیه کنید تا به کودکان خود کمک کنید موفق شوند.
سپس لیستی برای فرزندان خود که مسئولیت های آن ها هستند را هم تهیه کنید.
سپس، افراد دیگری را که مسیولیت هایی را در فعالیت هایی دارند را هم تهیه کنید، مانند معلمان، مربیان، یا پرستاران.
همچنین باید پیامدهایی برای عدم تحقق مسئولیت ها نیز وجود داشته باشد.
بهترین نتایج آن هایی هستند که اهمیت را به کودکان منتقل می کنند و کنترل را به آن ها می دهند تا با رفتار مناسب، آن را به دست آورند.
این فرآیند وضوح و درک کاملی را برای شما و برای فرزندان تان در مورد آنچه که "کار" شما هستند را فراهم می کند.
همچنین در نقطه بعد زمانی که هر کدام از شما بر روی خط پیش بروید و مسیولیت های دیگران را بر عهده بگیرید و یا از آن ها صرف نظر کنید، هیچ شکی وجود ندارد.
بسیاری از بخش های فرهنگ ما پیامی را به کودکان می فرستند که هیچ چیز تقصیر آن ها نیست.
چه منطقی رفتار بد را توجیه کند و چه به دنبال قربانی کردن بدبختی باشد، و یا دیگران را به خاطر شکستشان سرزنش کند، به طور مداوم به بچه ها گفته می شود که نیازی نیست مسئول اعمال خود باشند.
با این حال، توانایی کودکان برای پاسخگویی به اقداماتشان بخش مهمی از استقلالشان است.
بی میلی کودکان برای مسئولیت پذیری در قبال اعمالشان براساس خواسته آن ها برای محافظت از خود در برابر شکستشان است.
کودکان با سرزنش عوامل خارجی مثل دیگران، شانس بد، یا بی عدالتی، می توانند از عزت نفس آن ها در برابر آسیب محافظت کنند.
با این وجود، مسئولیت، دو روی یک سکه است.
فرزندان شما باید مسئولیت موفقیت و شکست خود را برعهده بگیرند.
در ابتدای زندگی فرزندانتان، باید آن ها را به یک "تسمه" نسبتاً کوتاه نگاه دارید تا ایمنی آن ها را تضمین کنید. این بخش با آموزش دادن به آن ها احساس امنیت شما را می سازد و به آن ها یاد می دهد که یک مکان امن برای بازگشت به جایی دارند که اگر بیش از حد کار کنند و برای حفاظت از آن ها در صورت نیاز به آنجا بروید.
با این حال، یک خط خوب بین امنیت و وابستگی وجود دارد.
زمانی
که بچه های شما حس امنیت خود را ایجاد کرده اند، باید آن ها را تشویق کنید
تا دنیای خارج را کشف کنند. این "خروج از لانه" به کودکان شما اجازه می
دهد تا توانایی های خود را در "دنیای واقعی" آزمایش کنند و حس شایستگی،
امنیت و استقلال درون خود را پیدا کنند./ نمناک