تیتر20-رشد و توسعه صادرات غیرنفتی مقولهای است که در طول تاریخ بازرگانی خارجی ایران، اهمیت آن با افت و خیزهای بسیاری روبهرو بوده است. با توجه به وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی، آن هم در شرایطی که منابع نفتی محدود بوده و در آینده نهچندان دور به پایان خواهد رسید، چارهای جز جایگزین کردن درآمدهای ارزی نفت با درآمدهای صادراتی غیرنفتی وجود ندارد و این جایگزین باید از هماکنون با در نظر گرفتن روند گذشته و حال و پتانسیلهای موجود به عنوان یک هدف کلان اقتصادی برنامهریزی شود.
در این میان، صادرات خشکبار ایران به عنوان یکی از اقلام صادراتی سنتی که قدمتی چندین ساله در عرصه صادرات ایران دارد، از جمله بخشهایی است که توجه به آن میتواند درآمدهای ارزی قابل توجهی را نصیب کشور کند. اما نکته اینجاست که در سالهای گذشته با وجود مزیتی که خشکبار کشور در بازارهای جهانی داشته است، اما به دلیل سوء مدیریتها و بیتدبیری، در برخی از محصولات میدان را به دیگر کشورها را دادیم.
علیرضا ارزانیممقانی، رییس اتحادیه سراسری آجیل و خشکبار در تشریح این موضوع درگفت وگو باخبرآنلاینريا، متذکر شد: «صنعت خشکبار بعد از نفت، صدر جدول صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص داده است و اشتغال را در کشور بعد از صنعت نفت دارد، اما به دلیل عدم حمایت از تولیدکنندگان، آیندهای که برای حوزه خشکبار میشود پیشبینی کرد، مبهم است.»
به اعتقاد وی، «ما فقط عادت کردیم که متکی به نفت باشیم و از نفت روی زمین که همان خشکبار است، غافل ماندیم. این در حالی است که اگر میخواهیم تحریمها را دور بزنیم و از تک محصولی بودن نجات پیدا کنیم، باید خشکبار را جدی بگیریم. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با علیرضا ارزانیممقانی است:
* ایران جزو یکی از کشورهایی است که سالها حرف اول را در صادرات خشکبار میزد، اما چند سالی است که برخی از کشورها گوی سبقت را در بازار از ایران گرفتهاند. نمونه بارز آن، پسته است که ما بخشی از بازار پسته را در دنیا به کشورهای دیگر دادهایم. فکر میکنید چه شد که این اتفاق افتاد؟
ببینید، همواره بخش خصوصی، بخش بازرگانی، بخش صادرات و بخشهایی که در دست مردم بوده، بسیار خوب عمل کرده است، ولی وقتی که مسوولیت دست دولت میافتد، متاسفانه عقبگرد داشتیم. درخت پسته به نام ایران است و اگر امروز آمریکا پسته میفروشد، به نام پسته ایرانی است.
اما در مقابل، ما هر کالایی را که میخواهیم بفروشیم، یک مارک خارجی به آن میچسبانیم. آمریکا برای اینکه پسته خود را خوب بفروشد، میگوید برای ایران است. امروز اگر آمریکا پسته تولید میکند، 98 درصد صنعت پستهاش در اختیار ایرانیان مقیم آمریکا است. پس میتوانیم بگوییم پسته برای ایرانیها بوده، هست و خواهد بود.
ولی چه اتفاقی افتاده که در 30 سال گذشته آمریکا به حدی تولید پسته را توسعه داده است که در حال حاضر اولین تولیدکننده پسته دنیا شدهاند. غیر از این بوده که از تولیدکنندگانشان حمایت شده است؟! در تمام دنیا دولتها برای بیابانزدایی هزینه میکنند، اما این کار را در ایران کشاورز ما مجانی انجام میدهد.
در بیابانهای مرکزی ایران با حداقل آب درختی به نام پسته کاشتهایم و بیابانزدایی کردیم. در حال حاضر مجموع صادرات پسته از مجموع صادرات فرش و زعفران بیشتر است و توانستیم به اینجا برسیم که با صادرات یک کیلو پسته میتوانیم 40 کیلو گندم وارد کشور کنیم.
از سوی دیگر، سیستم کشور ما بهگونهای است که هر سال خردهمالکی میشود. این در حالی است که در دنیا اینگونه نیست و توانستند روالی را اجرا کنند که سیستم به حالت سهامی باشد و کسی نتواند ملک را ریز کند. اما در کشور ما این اتفاق افتاده و دلیل آن هم نقص قانونی و دولتی است. هماکنون با توجه به شرایط اقلیمی کشور و تنوع محصول و کیفیت برتر محصول حرف برای گفتن داریم.
* مزیت ما در سایر خشکبار چگونه است؟
ما در پسته، بادام، گردو و... مزیت داریم.
* ارزانترین آجیل ما چیست؟
ما در نخودچی انحصار تولید در دنیا را داریم. اگر نخودچی دست کشور دیگری بود، فکر میکنید چه میکردند؟ اگر نخودچی دست چین میبود، مردم را به چین میبرد و میگفت ببینید نخود به این سفتی را یک کاری میکنند که نرم و قابل خوردن شود. در واقع هم از طریق توریست کلی درآمد کسب میکردند و هم محصول خود را به مردم دنیا نشان میدادند. اما ما چه کردیم؟ 2800 کارگاه نخودپزی کشور در حال حاضر مینالند.
* چرا؟
به دلیل اینکه تولید برایشان نمیصرفد و توجیه ندارد. تولیداتشان به فروش نمیرود. دولت باید کاری کند که محصولات آنها به فروش رود و به سمتی برویم که به عنوان جیره خشک برای هلالاحمرهای دنیا توصیه شود. حتی مردم ما نمیدانند نخودچی برای کدام شهر است. ما چه کردیم برای معرفی نخودچیمان و کدام برند را معرفی کردیم؟ دولت هم از آنها حمایت نکرده است. تولیدکنندگان نخودچی در شرایط دود و دم کار میکنند و مشکلات تنفسی برایشان پیش آمده است، اما بیمه ندارند.
* مشکل تنفسی برای چه؟
وقتی نخود خام تبدیل به نخودچی میشود، در کارگاهها خیلی دود ایجاد میشود. شما وقتی در کارگاهی کار کنید که 8 ساعت پوست نخود میسوزد و دود پخش میشود، مشکلات تنفسی حتما به وجود میآید.
* در حال حاضر گفته میشود تولید بادام کشور به حدی نیست که تقاضا را پوشش دهد. برای همین در زمینه بادام واردات داریم. این درست است؟
ببینید، واردات بادام در کشور ما کاملا به صورت قاچاق است.
* مازاد بر نیاز وارد میشود؟
خیر، ما بادام صادر میکنیم. ما یک نوع بادام داریم که الان 18 و 20 دلار با پوست صادر میشود. این در حالی است که مغز بادام آمریکایی را به صورت قاچاق وارد کشور میکنیم که 10، 11 دلار قیمت دارد. ما مشکلاتی را در تولید بادام داریم. برای مثال، کشاورزی ما هنوز سنتی است. یک روز مانده به عید به حدی هوا گرم میشود که درختان شکوفه میزنند و بعد یکدفعه 5 روز بعد از عید برف میآید. منتها در دنیا یک چیزی به نام چرخ اختراع کردند، اما ما اصرار داریم که آن چرخ را دوباره اختراع کنیم.
کشاورزی در دنیا خیلی پیشرفت کرده است. در حال حاضر درختانی تولید شدهاند به نام نهالهای دیرگل. این نهالها 40 روز بعد از عید گل میدهند، بنابراین هیچگاه سرما و آفت نمیزند. ما چه اصراری داریم که رویه کشاورزی را اصلاح نکنیم. ایران صادرات زیادی در زمینه بادام داشت. حالا چه اتفاقی افتاده که صادرات بادام کم شده است؟! ما هنوز برای آفتهای کشاورزی درمانی پیدا نکردیم.
* در این شرایط چه چشماندازی در حوزه تجارت خشکبار دیده میشود؟
اگر ما روال را اصلاح نکنیم و به داد کشاورزی کشور نرسیم، یک چشمانداز تاریکی از صنعت خشکبار دیده میشود. صنعت خشکبار بعد از نفت، صدر جدول صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص داده است و اشتغال را در کشور بعد از صنعت نفت دارد. آیندهای که برای حوزه خشکبار میشود پیشبینی کرد، آینده مبهمی است؛ به طوری که اگر همین رویه ادامه داشته باشد، کشور کاملا وابسته به واردات خواهد شد و تولید کشور جوابگوی جزئی از مصرف را خواهد داشت.
متاسفانه این اتفاق خوبی نیست. اگر این منوال پیش رود و وزارت جهادکشاورزی وظیفه ذاتی خود را انجام ندهد، معتقدم در آینده حرفی برای گفتن نخواهیم داشت و رقبا پیروز خواهند بود.
در حال حاضر در بحث پسته رقیبی به نام آمریکا برای خود ایجاد کردهایم که ترکیه هم دارد به آن اضافه میشود. در حوزه کشمش ترکیه در مقابل ما قرار دارد که بیشتر از ما حرف برای گفتن دارد. در زمینه زردآلو وابسته به واردات از ترکیه شدهایم. ما باید فکری برای این مسایل بکنیم و اگر فکری نکنیم، صنعت خشکبار ضربهپذیر خواهد شد.
ما فقط عادت کردیم که متکی به نفت باشیم و از نفت روی زمین که همان خشکبار است، غافل ماندیم. ما اگر میخواهیم تحریمها را دور بزنیم و از تک محصولی بودن نجات پیدا کنیم، باید خشکبار را جدی بگیریم. امروز با حداقل عوارض گمرکی و ارز مبادلهای که به دارو نمیدهند، تخمه آفتابگردان وارد کشور میکنیم؛ در حالی که تخمه آفتابگردان دست کشاورزان ما باد کرده و نمیتوانند بفروشند.
* البته یک نکتهای که وجود دارد، انحصار در بازار خشکبار است.
متاسفانه انحصار وجود دارد و خشکبار توسط افرادی وارد میشود که 4، 5 نفر بیشتر نیستند. این اتفاق به هر طریقی افتاده است و منافع را آنها میبرند. بادام هندی یک محصولی است که وارد کشور میشود و هیچ مشابه داخلی هم ندارد. ما سالانه 18 هزار تن حداقل مصرف بادام هندی را داریم. این 18 هزار تن بادام هندی را به جرات میتوانم بگویم واردات آن دست 6، 7 نفر است و 95 درصد هم به صورت قاچاق میآید.
این سود زیاد در جیب چه کسانی میرود؟ چرا فقط یک فرد خاصی میتواند بادام هندی را وارد کند؟! چرا ما باید نفت را بفروشیم که تخمه آفتابگردان با ارز مبادلهای وارد کشور کنیم؟! این در حالی است به دارو نیاز داریم. چرا در کشور ما مشورت نمیشود که اصلا نیاز به واردات تخمه داریم یا خیر.
* یعنی نیازسنجی نمیشود.
مشکل اینجاست که نهتنها از ما سوال نمیشود، بلکه نامه هم که مینویسیم، جواب نمیدهند. چرا تاکنون وزارت صنعت، معدن و تجارت و یا وزارت جهادکشاورزی از من سوال نکرده که ارزانی، تو که رییس اتحادیه خشکبار هستی، اصلا کمبود داریم یا خیر. اگر کمبود نداریم، پس این همه کالای خارجی در بازار چه میکند؟! دولت بادام هندی را هر کارتنی 45 هزار تومان میگیرد، قاچاقچی دارد 25 هزار تومان وارد کشور میکند. چرا وزارت جهادکشاورزی بررسی نمیکند که چرا بادامهندی به صورت قاچاق وارد کشور میشود. دولت هر سال میتواند بالغ بر 20 میلیارد تومان فقط از محل گمرک بادام هندی پول بگیرد؛ به شرطی که عوارض گمرک را منطقی کند تا قاچاق صرفه نداشته باشد.
چرا شب عید باید آجیل 200 درصد گران شود؟! چرا در دورههای خاص حباب ایجاد میشود؟! ما اگر مشکل قانونی داریم، باید پیشنهادات خود را ارائه دهیم و مشکل را حل کنیم. ما به عنوان اتحادیه پیشنهاد میدهیم، اما به راحتی از کنار آن میگذرند. من نامه مینویسم، اما میبینم اصلا به نام من اهمیت داده نمیشود.
ما باید نیازسنجی کنیم که چقدر و چه زمانی به محصولات کشاورزی نیاز داریم. ما نباید در فصل برداشت آفتابگردان در کشور، از کانادا و چین و... تخمه آفتابگردان وارد کنیم. چرا باید محصولات کشاورزی را با ارز مبادلهای وارد کنیم؟ مگر ما قسم خوردهایم که به کشاورز چینی یا کانادایی یارانه بدهیم؟ مگر کود یا سم را به کشاورزان کشور مجانی میدهیم که به کشاورزان چینی یارانه میدهیم. چرا از کشاورزان کشور حمایت نمیکنیم؟! شهر تخمه آفتابگردان کشور خوی است که تخمهها در خانهها مانده و خریدار وجود ندارد. به دلیل اینکه تخمههای چینی و کانادایی ارزانتر است و مردم آنها را میخرند.
گفت وگو:مریم فکری