تیتر 20- وقتی صحبت از بانکها میشود، اغلب ذهنها به سمت تسهیلات خرد، نرخ سود، یا صفهای طولانی متقاضیان میرود. با این حال، در دنیای امروز، بانکهای بزرگ، دیگر صرفاً نهادهای مالی نیستند، بلکه بازیگران اصلی توسعه زیرساختها، صنعت و حتی سیاستهای کلان اقتصادی هستند. اقدام بانک تجارت برای ورود هدفمند به حوزه انرژیهای تجدیدپذیر برای کمک به حل بحران ناترازی برق، نمونه تغییر نقش استراتژیک است. این تغییر، تجلی درک عمیق از آینده اقتصادی و شرایط زیستمحیطی کشور است.
در تابستان ۱۴۰۳، ایران با ناترازی برق به میزان حدود ۱۸ هزار مگاوات مواجه بود. طبق پیشبینیها، این رقم در تابستان امسال به حدود ۲۵ هزار مگاوات یا بیشتر افزایش مییابد. وضعیت، بهگونهای است که اکنون خاموشیها از اردیبهشتماه 1404 آغاز شده و فزونی گرفته تا سالی که نکوست از بهارش پیدا باشد!
این ناترازی، علاوه بر کمبارشی و گرمای زودهنگام، ناشی از رشد فزاینده مصرف برق، فرسودگی نیروگاهها، وابستگی به سوختهای فسیلی و عدم سرمایهگذاری کافی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر است. برای مقابله با این بحران، وزارت نیرو برنامهریزی برای اجرای ۱۴ مگاپروژه در صنعت برق را آغاز کرده که احداث نیروگاههای جدید، توسعه شبکه برق و بهینهسازی مصرف را شامل میشود.
اکنون بانک تجارت با درک اهمیت حل ناترازی انرژی و گسترش سرمایهگذاری در این زمینه، از طریق امضای تفاهمنامه با گروه مپنا، وارد میدان شده است. طبق این تفاهمنامه، شرکت تولید انرژیهای تجدیدپذیر با مشارکت بانک تجارت و دیگر سرمایهگذاران، به «هلدینگ پروژه سهامی عام» تبدیل میشود تا فرصتهای سرمایهگذاری در این حوزه را شناسایی و راهبری کند.
در همین راستا چند روز پیش نیز تفاهمنامه همکاری مشترک بانک تجارت با هلدینگ صنایع پتروشیمی خلیج فارس و بانک ملت با هدف تأمین مالی احداث ۵ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر با تأمین از محل منابع صندوق توسعه ملی نیز به امضا رسید.
دکتر اخلاقی مدیر عامل بانک تجارت در مراسم انعقاد این تفاهم نامه گفت: با امضای این تفاهمنامه طی دو ماه آینده مجموعه پروژههای احداث ۵ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر آغاز به کار خواهد کرد و امیدواریم تا قبل از پایان سال جاری دستاورد 500 مگاوات اول آن نمایان شود.
مدیرعامل بانک تجارت افزود: استفاده کنندگان از این خدمات و انرژی تولید شده، شرکتهای تحت پوشش مجموعه هلدینگ خلیج فارس خواهند بود و یکی از اقدامات استراتژیک بانک تجارت در این حوزه است که بهعنوان شریک مالی هلدینگ خلیج فارس در دو سال آینده نقشی فعالتر از قبل در حوزه تامین مالی ایفا کند.
زمین بازی انرژی، فراتر از سرمایهگذاری
در حالی که ایران سالهاست با ناترازی آشکار در تولید و مصرف برق، دستوپنجه نرم میکند، مؤسسات مالی نیز طی سالهای گذشته، اغلب به جای ورود به پروژههای زیربنایی، درگیر تأمین نقدینگی جاری و تسهیلات مصرفی بودهاند. حالا بانک تجارت با عبور از مدلهای مرسوم سرمایهگذاری، از طریق مشارکت با هلدینگ تخصصی انرژی تجدیدپذیر و همراهی با بازیگران بزرگ مانند مپنا، وارد مرحلهای از سرمایهگذاری تحولآفرین شده تا به طور مستقیم بر تعادل عرضه و تقاضای انرژی برای صنایع بزرگ تأثیرگذار باشد.
در نگاه نخست، حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، ممکن است صرفاً ورود به یک حوزه داغ و پرطرفدار بینالمللی بهنظر برسد، اما برخاسته از تحلیل دقیق است: ایران، کشوری با تابش خورشیدی بالا و ظرفیت بالقوه انرژی بادی است که در عین حال، با چالش جدی در تأمین برق صنایع مواجه است. ترکیب این مؤلفهها، بستر لازم را برای سرمایهگذاری بلندمدت و کمریسک در انرژیهای تجدیدپذیر فراهم کرده و بانک تجارت، هوشمندانه آن را تشخیص داده و به این عرصه، ورود کرده است.
هوش سرمایهگذاری در برابر ناترازی ساختاری
برای درک عمق این حرکت، باید نگاهی به مفهوم ناترازی بیندازیم. در سالهای اخیر، با رشد مصرف برق، بهویژه در صنایع بزرگ و نیز فرسودگی زیرساختهای تولید و انتقال، تراز انرژی کشور بهشدت منفی شده است. قطعیهای مکرر برق در تابستان، توقف تولید کارخانهها، اختلال در ارائه خدمات و نارضایتی عمومی، همگی از نشانههای ناترازی ساختاری هستند.
در این فضا، سرمایهگذاری در نیروگاههای سنتی، نه تنها پرهزینه و زمانبر است، بلکه با ملاحظات زیستمحیطی و کمبود منابع آبی نیز مواجه میشود. از اینرو، نیروگاههای تجدیدپذیر، بهویژه خورشیدی، پاسخ منطقی و کمهزینهتر به این بحران هستند، زیرا هم از سرعت ساخت بالایی برخوردارند و هم قادرند در نقاط غیرمتصل به شبکه مفید واقع شوند. بانک تجارت با ورود به این عرصه، نه تنها یک فرصت اقتصادی، بلکه یک مسئله راهبردی ملی را هدف گرفته است.
نگاه سهلایه به آینده انرژی
بررسی الگوی ورود بانک تجارت به حوزه انرژیهای تجدیدپذیر نشان میدهد این اقدام، صرفاً به تزریق منابع مالی محدود نمیشود، بلکه بانک از طریق تبدیل پروژه به ساختار سازمانیافته با قالب سهامی عام، سه لایه مهم از آیندهنگری را دنبال میکند:
اولین نکته، ساختارمند کردن سرمایهگذاریهاست. با تبدیل پروژه انرژیهای تجدیدپذیر به هلدینگ سهامی عام، مسیر برای جذب سرمایههای خرد و کلان باز میشود؛ یعنی بانک تجارت، علاوه بر سرمایهگذار، تسهیلگر مشارکت عمومی نیز محسوب میشود.
دومین نکته، پایدارسازی بازدهی سرمایه است. برخلاف بسیاری از پروژههای کوتاهمدت، انرژی تجدیدپذیر، بازدهی بلندمدت و قابل پیشبینی دارد. این ویژگی، تضمین مناسبی برای بازگشت مطمئن سرمایه و جذابیت آن برای سهامداران است.
سومین نکته، همراستایی با سیاستهای کلان است. با توجه به تأکید دولت بر حل معضل انرژی، این اقدام با سیاستهای ملی، هماهنگ است و از حمایت نهادی برخوردار خواهد بود.
بانکها، بازیگر آینده زیرساخت؟
اگر تا دیروز بانکها، صرفاً واسطه تأمین مالی مصرفکننده بودند، امروز میتوانند معماران زیرساخت آینده باشند؛ مشروط بر اینکه سراغ حوزههایی بروند که هم دغدغه امروز جامعه و هم افق فرداست. انرژی، دقیقاً چنین حوزهای است. بانک تجارت با درک این نکته، فراتر از حامی انرژی، راهبر جریان تحولزا شده است.
این الگو برای سایر بانکهای کشور نیز الهامبخش است. چهچیزی مهمتر از این است که بانکها بخشی از منابع انباشته خود را به سمت پروژههایی هدایت کنند که تاثیر مستقیم بر کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی، کاهش خاموشی و ارتقای رفاه دارد؟
سرمایهگذاری برای کدام تولید؟
نامگذاری امسال، پیام روشنی دارد. اگر سرمایهگذاری به قلب تولید نخورد، فقط مصرف سرمایه است، اما اگر سرمایه به زیرساختهای حیاتی، بهویژه در حوزههایی مانند انرژی برسد، آنگاه میتوان امیدوار بود اقتصاد ما به دنبال مُسکن نیست، بلکه با درمان ریشهای و عمیق روبهروست. تصمیم بانک تجارت برای ورود به حوزه انرژیهای تجدیدپذیر را باید در همین چارچوب تفسیر کرد؛ حرکتی که نه صرفاً اقتصادی، بلکه توسعهگرا و آیندهنگر است.
شاید مهمترین دستاورد این اقدام، جابهجایی مرزهای مسئولیتپذیری در نهادهای مالی باشد؛ جایی که بانک، تنها واسطه پول نیست، بلکه یک کنشگر در حل بحرانهای زیربنایی است. در این بزنگاه، پرسش اصلی این نیست که: «سود کجاست؟»، بلکه این است که: «فایده کجاست؟» این، تفاوت نگاه حسابگر با حسابساز است: بانکها یا حسابگرند یا آیندهنگر. اولی میشمارد، اما دومی میسازد.