جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 22
پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران    *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *    پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران     *     پایگاه خبری تیتر20 ؛ رسانه بنگاه های اقتصادی ایران      
۰۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۸
پای بچه که به زندگی‌تان باز شود، مجبورید به یک سیاستمدار بی‌جیره و مواجب تبدیل شوید. مجبورید به خاطر حفظ آرامشش، حرف‌های عادی قلبی‌تان  را از گردونه‌ی مکالماتتان حذف کنید و دستی به سر و روی کلماتی که از دهانتان بیرون می‌آید، بکشید.
کد خبر: ۶۴۹۰۳

این جمله‌ها را هیچوقت در حضور فرزندتان به زبان نیاورید

تیتر20 -  اگر فکر می‌کنید بچه‌ها از پس درک جملاتی که از زبانتان خارج می‌شوند، برنمی‌آیند و از نگاه و حرکات چشم و ابرویتان چیزی نمی‌فهمند، در اشتباهید. آن‌ها در اوج سکوت و تظاهر به بی‌خبری، همه‌چیز را می‌بینند و می‌شنوند و با درک کودکانه‌ی خودشان مسائل را تحلیل می‌کنند. برای این‌که این تحلیل‌های کودکانه به‌ سلامت روان فرزندتان آسیبی نزند، قبل از ایجاد هر بحرانی، از آن پیشگیری کنید. شاید اگر جملاتی را که در ادامه می‌آوریم، در حضور فرزندتان بیان نکنید، تااندازه‌ای بتوانید از وقوع این بحران‌های احتمالی جلوگیری کنید.

پول ‌نداریم

این‌که حساب بانکی‌تان ته کشیده و همین روزهاست که شغلتان را از دست دهید، هیچ ارتباطی به فرزندتان ندارد، پس دنیای زیبا و آرام کودکانه او را با گفتن نگرانی‌های مالی‌تان مشوش نکنید. برای مضطرب کردن فرزندتان، نیازی نیست که او را مخاطب دردهایتان قرار دهید، بلکه همین‌ که در حضور او، با شخص دیگری در مورد فشارهای مالی که از پس تحملشان برنمی‌آیید و مشکلاتی که هر روز بیشتر می‌شوند صحبت کنید، در انتقال چنین اضطرابی به او موفق شده‌اید.

قدرت تحلیل و درک بچه‌ها آن‌قدر رشد نکرده که بتوانند به راه‌های خروج از بحران فکر کنند. آن‌ها با فهمیدن این واقعیات ناخوشایند، نه‌تنها هیچ کمکی به شما نمی‌کنند، بلکه خانه را محیطی ناامن می‌بینند که هرلحظه ممکن است دچار فروپاشی شود، پس هرگز چنین جزئیاتی را با فرزندتان در میان نگذارید.

از این خونه بدم میاد

محققان به‌تازگی دریافته‌اند که ساختار مغز بچه‌هایی که مدام در معرض دعواهای والدینشان و خشونت خانگی قرار دارند، به مغز سربازان جنگی شبیه می‌شود و احتمال دچار شدن این بچه‌ها به اختلالات روانی و بیماری‌های اضطرابی در آینده بالا می‌رود، پس برای جلوگیری از ابتلای فرزندتان به این مشکلات مدام با خودتان تکرار کنید که اختلاف‌های شما و همسرتان، هیچ ربطی به فرزندتان ندارد.

تا زمانی که در یک‌ خانه و زیر یک سقف زندگی می‌کنید، چه عاشق هم باشید و چه نه، باید مسئولیت والد بودنتان را درست انجام دهید. بخشی از این مسئولیت، به ساختن خانه‌ای آرام و دور از تنش برای فرزندتان مربوط می‌شود. درصورتی‌که برحسب اتفاق فرزندتان چیزی از مشاجره‌های شما را شنیده و نگران به هم ریختن رابطه‌ی میان شماست، با او در این مورد صحبت کنید. حتی اگر در اتاق و دور از چشم او دعوا کرده‌اید، باید این احتمال را هم که از پشت در حرف‌هایتان را شنیده باشد، در نظر بگیرید. درصورتی‌که در روزهای بعد فرزندتان آشفته و مضطرب شده یا این‌که منزوی و گوشه‌گیر شده است، با او صحبت کنید. برای این گفت‌وگو شرایط آرامی را فراهم کنید و به فرزندتان اطمینان دهید که بعد از شنیدن حرف‌هایش از کوره درنمی‌روید.

بعد از تمام شدن حرف‌های او، به‌اندازه‌ای که برایش قابل‌درک و فهم باشد، دلیل اختلافتان را توضیح دهید. لازم نیست جزئیات ماجرا را برایش بیان کنید و حتماً مراقب باشید که در جریان این اطلاع‌رسانی شخصیت و توانایی‌های همسرتان را زیر سؤال نبرید. بلکه تنها به‌اندازه‌ای صحبت کنید که فرزندتان احساس کند بر موضوع تسلط دارد و چیزی از چشمش پنهان نمانده است.

در چنین شرایطی، او در آینده به مکالمات و نگاه‌های شما دو نفر حساس‌تر می‌شود، پس بدانید که راه سختی را برای برگرداندن امنیت به او در پیش دارید.

بابات هیچی نمی‌دونه

این‌که در لحظه‌ای که همسرتان آشغال‌ها را بیرون نبرده یا جوراب‌های کثیفش را گوشه‌ی اتاق انداخته، می‌خواهید سر به تنش نباشد، هیچ ربطی به فرزند شما ندارد. انتقادهای مداوم شما دو نفر از یکدیگر، آن‌ هم پیش چشم فرزندتان، کمکی به بهبود رابطه‌ی شما نمی‌کند و در مقابل، الگوی پدر و مادر ایدئال را در ذهن فرزندتان می‌شکند.

برای حفظ سلامت روان کودکتان و کمک به رشد او، شما و همسرتان در ذهنش باید دو قهرمان باشید؛ اما وقتی به ‌جای قهرمان‌پروری، در مقابل او مدام از هم خرده می‌گیرید یا می‌خواهید با فرزندتان تیمی را علیه همسرتان تشکیل دهید، به کودکتان آسیبی بزرگ و جبران‌ناپذیر می‌زنید.

حتی اگر شما و همسرتان تصمیم به جدا شدن از یکدیگر بگیرید، نباید دلایلی را که شما را به اینجا کشانده، با جزئیات برای فرزندتان شرح دهید. دانستن این‌که او پدری بی‌وفا یا مادری بی‌فکر داشته، می‌تواند الگوی ایدئال پدر یا مادر را در ذهنش بکشند و آرامش و سلامت روانش را مختل کند.

معلمت مزخرف می‌گه!

این‌که اصول فرزندپروری شما با اصولی که معلم کودکتان در مدرسه رعایت می‌کند، متفاوت باشد و در مواردی حتی یکدیگر را نقض کنند، اتفاق عجیبی نیست. شاید گاهی وقت‌ها از واکنش‌های معلم فرزندتان به‌شدت عصبانی شوید یا مطمئن باشید که یک حرف یا رفتار خاص او، کاملاً نادرست است؛ اما حتی در این شرایط هم ‌نباید در حضور فرزندتان، رفتار و رویکرد معلمش را زیر سؤال ببرید.

بچه‌ها در دوران کودکی، از معلم هم مثل پدر و مادر یک قهرمان می‌سازند و شما حق ندارید با تبر به جان این قهرمان بیفتید. اگر از برخورد یا حرف معلم یا مربی او ناراحت شده‌اید یا با موضعی که در مورد یک موضوع خاص گرفته، مختلف هستید، با صحبت کردن با اولیای مدرسه یا شخص معلم، مشکل را حل کنید. فرزند شما نباید متوجه تناقض‌هایی که میان شما و معلمش وجود دارد، بشود.

بهش می‌گم چی گفتی

فکر نکنید فرزندتان آن‌قدر نادان است که وقتی با گوشه و کنایه در موردش با کسی صحبت می‌کنید، نفهمد که موضوع بحث شما قرار گرفته است. بچه‌ها حتی در زمانی که به‌ظاهر به حرف‌های شما توجه نمی‌کنند، متوجه آنچه در اطرافشان اتفاق می‌افتد هستند، پس هرگز نه به بهانه جالب بودن حرفش و نه به هیچ دلیل دیگری، رازهایش را با دیگران در میان نگذارید.

اگر فرزندتان با شما در مورد موضوعی درددل کرده یا متوجه اشتباهی شده‌اید که مرتکب شده است، با بیان کردن آن در حضور دیگران، چهره‌ی فرزندتان را مخدوش نکنید.

شاید آدم‌بزرگ‌ها با فهمیدن چنین رازهای کوچکی قضاوت ناخوشایندی در مورد فرزندتان نکنند، اما خود او قطعاً با برملا شدن رازش، احساس ناامنی و شرمندگی می‌کند.

به تو ربطی نداره

اگر پاسخ دادن به یکی از سؤال‌های فرزندتان برایتان دشوار است یا اگر از موضوعی سر درآورده که نمی‌خواستید چیزی از آن بفهمد، باید راهی منطقی برای جواب دادن به پرسش او پیدا کنید. جملاتی که در این پاسخ به کار می‌گیرید، باید برای کودکتان قابل‌درک باشند و شامل جزئیاتی نباشند که آرامش او را به هم می‌ریزد و فکرش را درگیر می‌کند. درصورتی‌که بی‌توجهی شما یا عواملی که در کنترلتان نبوده، او را از واقعیتی که نمی‌خواستید از آن چیزی بفهمد باخبر کرده، نباید فرزندتان را سرزنش کنید و با گفتن جملات سرکوب‌کننده‌ای مثل «به تو مربوط نیست» یا «این فضولی‌ها به تو نیومده» پرونده‌ی این ماجرا را ببندید.

هیچ‌وقت فرزندتان را به دلیل کنجکاو بودنش سرزنش نکنید و به او یاد دهید که حق دارد با ذهنی پرسشگر، اما بدون وارد شدن به حریم خصوصی دیگران، به دنبال پاسخ سؤال‌هایش بگردد.

زلزله هزار نفر را کشته!

رویدادهای ناراحت‌کننده‌ای که در گوشه و کنار جهان اتفاق می‌افتد، هیچ ارتباطی به کودک سرخوش شما ندارد. باخبر شدن از این‌که به‌طور مثال، در فرودگاه استانبول بمب منفجر شده، می‌تواند برای همیشه فرزندتان را از فرودگاه، پرواز و حتی کشورهای ترک‌زبان بترساند. فهمیدن این‌که زلزله‌ای در یک شهر آمده و هزاران نفر را کشته، می‌تواند خواب آرام را از فرزندتان بگیرد و ترس از زلزله و مردن عزیزانش را به جان او بیندازد.

دلیلی ندارد که سرخط اخبار ناخوشایند روز را در حضور فرزندتان از رادیو یا تلویزیون بشنوید و بعد هم در کنار دیگران این خبرهای تلخ و هراس‌آور را مرور کنید. شما می‌توانید اطلاعات عمومی فرزندتان در مورد جهان و کشورهای دیگر را تکمیل کنید اما تا اطلاع ثانوی، اخبار قتل و غارت و کشتار را در محدوده‌ی این اطلاعات نگنجانید.

به خدا راست می‌گم

قسم خوردن برای ثابت کردن ادعایتان یکی دیگر از اشتباهاتی است که بعید نیست گاهی مرتکبش شوید. بسیاری از ما آن‌قدر راحت به قسم متوسل می‌شویم که گاهی ناخودآگاه برای صحبت کردن در مورد یک موضوع پیش‌پاافتاده هم سراغ قسم خوردن می‌رویم. فرزندتان هم ممکن است به تقلید از شما و برای هیجان‌انگیزتر کردن حرف‌هایش از این الگو تبعیت کند و وقت بیان کردن هر موضوع درست و نادرستی، به دنبال ثابت کردن ادعایش با سوگند خوردن بیفتد.

غلط کرده با تو!

یک خودکار قرمز در جیبتان بگذارید و از همین لحظه تا ۲۴ ساعت بعد، هر بار که ناسزا گفتید، یک ضربدر روی دستتان بکشید.

در پایان این زمان شما چند ضربدر روی پوست دستتان دارید؟ اگر تعداد این علامت‌های قرمز زیاد است، می‌توانید حدس بزنید که در حضور فرزندتان هم از پس کنترل خود برنیامده‌اید و ناسزا گفتن را به‌عنوان یک شیوه‌ی رایج صحبت کردن به او یاد داده‌اید. بچه‌ها مثل یک دستگاه ضبط هستند. چه بخواهید و چه نخواهید همه‌ی حرف‌ها، حرکات و باورهای شما را ضبط می‌کنند و در لحظه‌ای که اصلاً انتظارش را ندارید، آن‌ها را به شما تحویل می‌دهند؛ پس اگر می‌بینید فرزندتان این روزها رفتار ناهنجاری دارد یا اینکه در جملاتش ردی از ناسزا پیدا می‌شود،  این احتمال را بدهید که در ارتباطی که با شما یا دیگر آدم‌های اطرافش دارد، چنین  رفتارهایی را مشاهده کرده باشد و امروز آن‌ها را علیه خودتان استفاده کند.

هرچقدر هم که در مورد اصول درست رفتار کردن و نشانه‌های ادب با فرزندتان صحبت کنید، درصورتی‌که در تمام لحظات با او بودن، این اصول را به نمایش نگذارید، چیزی به او یاد نداده‌اید. بچه‌ها بیشتر از آن‌که از حرف‌هایتان چیزی را بیاموزند، در جریان وقت‌گذرانی‌های ساده و حتی به ظاهر بی‌اهمیت روزمره اصول زندگی را از شما یاد می‌گیرند.

اگر می‌خواهید فرزندتان با فحاشی، قسم‌های بی‌جا خوردن و توهین و تحقیر بیگانه شود و اگر نمی‌خواهید در آینده راز دیگران را فاش کند، از امروز با مهار کردن رفتارهای خودتان و سنجیده عمل کردن، این اصول را به او یاد دهید. باور کنید زمان حرف زدن و قانون صادر کردن سر آمده و تا زمانی که خود به قانون‌هایتان باور نداشته باشید و در زندگی‌تان عملی‌شان نکنید، اتفاق خوشایندی در انتظار شما و فرزندتان نخواهد بود./همشهری آنلاین

ارسال نظرات
موضوعات روز