تیتر20 - منطقه آزاد انزلی این روزها نامش با دود و آتش گره خورده اما آنچه در آتشسوزی گسترده مجتمع تجاری ونوس سوخت، تنها سرمایه مالی و سازهای نبود. اعتماد عمومی، اعتبار مدیریتی، و تصویر ذهنی سرمایهگذاران داخلی و خارجی نیز در میان شعلهها محو شدند. درحالیکه طبقات بالایی مجتمع ونوس در کام آتش فرومیرفتند، بحران دیگری در لایههای مدیریتی و اطلاعرسانی منطقه در حال فوران بود.
حادثه آتشسوزی مجتمع ونوس، حالا به نماد آشکار یک ساختار ناکارآمد تبدیل شده که نه در پیشگیری موفق عمل کرده، نه در مقابله و نه حتی در بازتابدهی و شفافسازی پس از حادثه. در منطقهای که قرار بود الگویی برای توسعه اقتصادی و جذب سرمایهگذاری باشد، بحران یک مجتمع تجاری به ویترین ناکارآمدی یک سیستم بدل شد.
مدیریت بحران یا آشفتگی؟
بر اساس روایت شاهدان عینی، شعلههای آتش از طبقات فوقانی مجتمع ونوس آغاز شد و در مدت کوتاهی به سایر بخشها سرایت کرد. با این حال، آنچه به گسترش و ماندگاری این بحران دامن زد، نه فقط ویژگیهای فنی ساختمان یا شدت حریق، بلکه نبود آمادگی نهادهای ذیربط، تاخیر در حضور امکانات اطفای حریق مؤثر و ناهماهنگی میان دستگاهها بود. هیچ برنامه مشخصی برای تخلیه اضطراری، مدیریت جمعیت، یا حتی اطلاعرسانی فوری به کسبه و مردم وجود نداشت. در چنین شرایطی، آتش نه تنها ساختمان را بلعید، بلکه ناکارآمدی ساختار مدیریت بحران منطقه آزاد انزلی را نیز نمایان ساخت.
شاید مهمتر از خود حادثه، نحوه مدیریت آن باشد. حضور دیرهنگام نیروهای امدادی، نبود فرماندهی واحد در صحنه، ابهام در نقش و مسئولیت نهادهای مختلف و حتی فقدان سخنگویی مشخص در نخستین ساعات حادثه، همگی نشانههایی از بیثباتی مدیریتی هستند. بیثباتیای که نه تنها در لحظه، بلکه در حافظه جمعی مردم و سرمایهگذاران، اثر منفی ماندگاری بر جای خواهد گذاشت.
زیرساخت ناکارآمد در برجهای تجاری
یکی از مهمترین بخشهای مغفولمانده در این حادثه، وضعیت تجهیزات ایمنی و سیستمهای هشداردهنده مجتمع ونوس است. بسیاری از شاهدان و کسبه مجتمع تایید کردهاند که آژیرهای هشداردهنده یا به صدا درنیامدهاند یا در لحظات اولیه دچار اختلال شدهاند. این در حالی است که در مجتمعهای تجاری مدرن، سیستمهای اعلام حریق، آبپاش خودکار و مسیرهای تخلیه اضطراری باید بهگونهای طراحی شوند که در نخستین لحظات حادثه، امکان کنترل و تخلیه سریع وجود داشته باشد.
از سوی دیگر، گزارشهای غیررسمی حاکی از آن است که برخی از تجهیزات ایمنی یا بهطور کامل نصب نشده بودند یا در زمان حادثه غیرعملیاتی بودهاند. در کنار آن، عدم وجود سنسورهای هوشمند حرارتی که قادر باشند افزایش دمای ناگهانی را ثبت و سیستم اطفای خودکار را فعال کنند، ضعف فنی جدیای بود که ابعاد حادثه را تشدید کرد.
این موضوع نهتنها نشانهای از ضعف نظارت در زمان ساخت و بهرهبرداری مجتمع است، بلکه عمق بیتوجهی به الزامات ایمنی در پروژههای بزرگ تجاری منطقه آزاد را نشان میدهد. اگر این تجهیزات عملکرد مؤثری داشتند، شاید گستره حادثه و خسارات آن بهمراتب کمتر میبود.
این ضعف زیرساختی، هشداری است جدی برای تمام پروژههای مشابه در سطح منطقه آزاد انزلی و حتی فراتر از آن. اگر نظارتهای دورهای، ممیزی ایمنی و الزام به استانداردهای بینالمللی در ساخت و بهرهبرداری رعایت نشوند، حوادثی از این دست دیگر استثنا نخواهند بود.
این در حالی است که جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی شهرداری تهران، در مصاحبهای با تیتر 20 درباره سیستمهای اعلام و اطفای حریق در مراکز خرید توضیح داد: در فضاهای تجاری، افزایش حرارت در مراحل اولیه باید توسط تجهیزات هشداردهندهای مانند دتکتورهای حساس به دما، دود یا نور شعله تشخیص داده شود. با این حال، اگر این دستگاهها نصب شده باشند ولی بهدرستی سرویس و نگهداری نشوند، نمیتوان انتظار داشت که بهموقع هشدار دهند و به درستی عمل کنند.
در شرایطی که چشم جامعه به تصمیمگیران است، روابط عمومیها باید نقش پیشانی مدیریتی بحران را بازی کنند. اما روابط عمومی منطقه آزاد انزلی، عملا غیرفعال ظاهر شد یا بیشتر سعی در ایفای نقش شهروند گزارشگر را داشت.
این عملکرد نهتنها نشانگر ضعف یک واحد سازمانی، بلکه نشانهای از خلأ در ساختار ارتباطی کل منطقه آزاد است، ساختاری که ظاهراً آمادگی مواجهه با بحران را ندارد.
از دود بیاعتمادی تا فرار سرمایه
برخلاف نامش، منطقه آزاد انزلی در روز حادثه بیش از هر چیز گرفتار محدودیتهای ساختاری، مدیریتی و ارتباطی بود. اما پیامد این بحران، به مراتب فراتر از خسارت فیزیکی یا اقتصادی مجتمع ونوس است. آتشسوزی اخیر، بار دیگر این پرسش را بهمیان آورده که آیا منطقه آزاد انزلی واقعا بستری امن، پایدار و شفاف برای سرمایهگذاری است؟ پاسخ بسیاری از سرمایهگذاران چه داخلی و چه خارجی حالا بیش از همیشه منفی بهنظر میرسد.
در تجارت، اعتماد مهمترین سرمایه است و از دستدادن آن میتواند تبعاتی طولانیمدتتر از هر فاجعه فیزیکی داشته باشد. سرمایهگذاران، پیش از انتقال سرمایههای خود، به دنبال شاخصهایی چون ثبات مدیریتی، شفافیت اطلاعات، توان مقابله با بحرانها، و پیشبینیپذیری ساختار حاکمیتی هستند.
حادثه اخیر و نحوه واکنش به آن، در تمام این شاخصها برای منطقه آزاد انزلی نمره مردودی بههمراه داشت.
درحالیکه بسیاری از مناطق آزاد دنیا با تبلیغ امنیت اقتصادی، تسهیلگری دولت و پاسخگویی ساختارها به دنبال جذب سرمایهاند، انزلی در این حادثه نشان داد که همچنان با استانداردهای اولیه حکمرانی اقتصادی فاصله دارد. از همین رو، ممکن است اثرات این آتش، نهفقط در دیوارهای سوخته ونوس، که در تردیدها و عقبنشینیهای سرمایهگذاران تا مدتها باقی بماند.
حادثه مجتمع ونوس را نمیتوان فقط یک فاجعه شهری دانست. این رویداد، آینهای تمامنما از چالشهای عمیقتر در نظام مدیریتی منطقه آزاد انزلی است. اگرچه شعلهها خاموش شدند و دودها فرو نشستند، اما زخمی که بر اعتماد عمومی و اعتبار اقتصادی منطقه وارد شد، با گچ و سیمان ترمیم نخواهد شد.
سرمایهگذاران، بیش از سازهها به دنبال نظامی قابل اتکا هستند؛ نظامی که بتواند در بحران، پاسخگو باشد، شفاف عمل کند و در کوتاهترین زمان، وضعیت را به ثبات بازگرداند.
از این رو، بازسازی حقیقی منطقه آزاد انزلی باید از اصلاح ساختار مدیریت، تقویت روابط عمومی، بازنگری جدی در استانداردهای ایمنی سازهها، تعریف دستورالعملهای دقیق برای بحرانها و بازسازی سرمایه اجتماعی آغاز شود. آتشسوزی ونوس شاید یک حادثه غیرمنتظره بود اما پیامدهایش اگر نادیده گرفته شود، میتواند به روندی مزمن از بیاعتمادی و رکود اقتصادی بدل گردد.
حالا زمان پاسخگویی، بازنگری و اصلاح است؛ پیش از آنکه دوباره دود از جایی بلند شود و اینبار برای همهچیز دیر شده باشد.